طرفداران جدی فانتزی، خبر تازهای در راه است؛ خبری که بیش از آنکه یک اعلامیه ساده باشد، یادآوریِ این واقعیت است که بعضی جهانها آنقدر عظیماند که عبورشان از کاغذ به پرده، همیشه با تأخیر و وسواس همراه است. بر اساس گزارش رسمی وضعیت سندرسون ۲۰۲۵ (State of the Sanderson 2025)، پروژه اقتباس سینمایی مهزاد (Mistborn)، شاهکار پرآوازه برندون سندرسون (Brandon Sanderson)، بار دیگر به مرحله آغازین توسعه بازگشته است. پس از سکوت و سردیِ ناامیدکننده ۲۰۲۴، همین بازگشت به نقطه آغاز، میتواند نشانهای باشد از اینکه این جهانِ مهآلود و آهنین هنوز قرار نیست در مرز رؤیا باقی بماند.

چرا کتاب مهزاد هنوز یک رؤیای بزرگ است؟
اهمیت این خبر فقط در شروع دوباره نیست، بلکه در جایگاهی است که مهزاد در ادبیات فانتزیِ معاصر دارد: مجموعهای که با مهندسی دقیق روایت، و ساختن یکی از پیچیدهترین و منسجمترین سیستمهای جادویی (Magic System) در سالهای اخیر، تبدیل به یک نمونه شاخص در ژانر شده است. مهزاد، فانتزی را در شکل خام و کلیشهایاش رها میکند و آن را به قلمرویی میبرد که در آن سیاست، ایمان، فروپاشی قدرت و اخلاقِ شورش، در هم تنیدهاند. جهان داستان، زیر آسمانی خفه و خاکسترگون شکل گرفته؛ جهانی که در آن امپراتوری نهایی (The Final Empire) نه فقط یک حکومت، بلکه سایهای سنگین بر نفس انسانهاست، و قهرمانی، بیش از آنکه یک انتخاب باشد، یک هزینه است.
آلوماژی؛ جادویی که با فلز نفس میکشد
در قلب این روایت، آلومنسی (Allomancy) قرار دارد: جادویی مبتنی بر فلزات، که قدرت را نه به شکل افسانهای و بیقاعده، بلکه با منطق و نظم در اختیار شخصیتها میگذارد؛ و همین نظم، باعث میشود هر نبرد، هر جهش، هر فرار و هر تصمیم، وزن واقعی پیدا کند. سندرسون در مهزاد (Mistborn) ثابت میکند که فانتزی میتواند هم تماشایی باشد و هم فلسفی؛ هم اکشن داشته باشد و هم اندیشه. این همان ترکیبی است که اگر درست اقتباس شود، توانایی ساخت یک فرنچایز سینمایی (Franchise) جدی را دارد؛ اثری که نه با هیاهو، بلکه با کیفیت و جهانسازی، مخاطب را به خود جذب میکند.

توسعه ابتدایی؛ امیدی محتاطانه در دل سکوت هالیوود
اما مسیر اقتباس، آنطور که سندرسون خودش تأکید کرده، همچنان مسیر تضمینشدهای نیست. او در گزارش وضعیت سندرسون ۲۰۲۵ گفته که جلسات مهمی با افراد کلیدی هالیوود داشته و چند پیشنهاد امیدوارکننده دریافت کرده است، اما پروژه فعلاً در مرحله ابتدایی توسعه و نگارش فیلمنامه قرار دارد. این یعنی هنوز نمیتوان از تولید یا تاریخ عرضه حرف زد. با این حال، همینکه پروژه دوباره روی میز آمده و وارد گفتوگوهای واقعی شده، برای طرفداران اتفاق کوچکی نیست؛ چون مهزاد (Mistborn) از آن جهانهایی است که اقتباسش یا باید درست ساخته شود، یا اصلاً ساخته نشود.
سندرسون و وسواس نگهبانی از جهان خودش
سندرسون همچنین روشن کرده که نمیخواهد نسبت به اقتباس بیتفاوت باشد؛ او میخواهد در فرآیند خلاقانه حضور فعال داشته باشد. این همان نقطهای است که امید را واقعیتر میکند: وقتی نویسندهای که جهان را ساخته، میکوشد نگهبان مرزهای آن بماند؛ تا اقتباس، به ترجمهای بیروح از یک نام بزرگ تبدیل نشود.
پایان باز؛ وقتی مهزاد هنوز روی پرده نیامده، اما زنده است
در نهایت، مهزاد (Mistborn) همان نوع اثری است که اگر اقتباسش روزی به سرانجام برسد، میتواند راه را برای بازتعریف فانتزیِ سینمایی باز کند؛ نه بهعنوان یک تقلید از گذشته، بلکه بهعنوان جهانی تازه که با مه، خاکستر و فلز ساخته شده و با روایت، جان گرفته است.


