صفحه اصلی > کتاب : نگاهی به تفاوت‌های فیلم فرانکشتاین نتفلیکس و کتاب آن

نگاهی به تفاوت‌های فیلم فرانکشتاین نتفلیکس و کتاب آن

داستان فرانکشتاین یکی از برجسته‌ترین آثار ادبیات گوتیک است که از زمان انتشارش در اوایل قرن نوزدهم، بارها دستمایه اقتباس‌های سینمایی مختلفی قرار گرفته است. این تعداد اقتباس باعث شده تا هر کارگردان و نویسنده، برداشت خود از این شخصیت را داشته باشد. جدیدترین فیلم فرانکشتاین هم تفاوت‌های بسیاری با کتاب دارد که در ادامه به آن‌ها خواهیم پرداخت. با فانتازیو و نگاهی به تفاوت‌های فیلم فرانکشتاین نتفلیکس و کتاب آن همراه باشید.

فیلم فرانکشتاین نتفلیکس ترکیبی از مدرنیته و خلاقیت است

فرانکشتاین

گیرمو دل تورو از جنبه‌های مختلفی به اثر اورجینال مری شلی وفادار باقی مانده و در عین حال جسارت زیادی در تغییرات ساختاری و شخصیتی روا داشته است. نخستین تفاوت کلیدی این فیلم با کتاب در پرداخت شخصیت و پس‌زمینه ویکتور فرانکشتاین صورت گرفته است؛ در واقع برخلاف رمان که در آن ویکتور دوران کودکی خوشی را در کنار والدین دلسوزش داشته، در این اثر او پسری به شدت آسیب‌دیده است که تحت سرپرستی پدری سختگیر و حتی آزاردهنده قرار دارد.

این تغییر ریشه‌ای باعث شده تا شاهد جنبه‌ای روان‌شناختی در داستان باشیم که ریشه‌های هوس دانش غیرطبیعی برای خلق زندگی توسط ویکتور را بیش از پیش گسترش می‌دهد. در این بازسازی برخلاف رمان، رابطه پیچیده‌تری میان خالق و مخلوق ترسیم شده، جایی که ویکتور نقش پدری سلطه‌گر را در برابر موجودی ایفا می‌کند که در ابتدا کاملا بی‌گناه به‌نظر می‌رسد.

تصویر مخلوق: فاصله گرفتن از کلیشه‌ها

تصویر مخلوق و هیولای داستان در فرهنگ عامه، معمولا برگرفته از نسخه ۱۹۳۱ با بازی بوریس کارلوف است؛ موجودی بزرگ، ناهماهنگ و نسبتا ابله که از بدن مردگانی تکه‌پاره ساخته شده است. اما هیولای دل تورو با بازی جیکوب الوردی، تصویری ظریف‌تر و انسانی‌تر ارائه می‌دهد. او پوست با رنگ آبی و مایل به خاکستری داشته که ردزخم‌ها و بخیه‌های او نشان‌دهنده ترکیب مصنوعی بدنش است و موهای بلند و ضخیم آن نمایی رمانتیک و حتی تراژیک به مخلوق می‌بخشد.

نکته شگفت‌انگیزی که رمان مری شلی بر آن تاکید دارد، نبود شرح دقیق از نحوه خلق این موجود است؛ برخلاف باور عمومی که مخلوق، حاصل اتصال قطعاتی از اجساد مردگان است، برخی اشاره می‌کنند که فرآیند خلق موجود به شکلی رازآلود و عموما بر پایه دانش کیمیاگری اتفاق می‌افتد. این مبهم بودن توضیح باعث شده که دل تورو فضای بصری و داستانی خاص خود را خلق کند و در کلیشه‌ها گرفتار نشود.

ظرافت‌های اخلاقی و روانشناسی در روایت

یکی از نکات برجسته اقتباس دل تورو، بازنمایی هوشمندانه و انسانی‌ شخصیت مخلوق است. برخلاف نظر عموم که او را فردی خشن و غول‌پیکر می‌بینند، دل تورو نشان می‌دهد که این موجود از لحاظ عقلی و عاطفی بسیار حساس و حتی شاعرانه است. همین نکته باعث می‌شود که مخاطب با این موجود همدردی کند. به عبارتی، مخلوق در این فیلم قربانی است و این ویکتور است که در مقام آفریننده‌ای بی‌رحم و ظالم برجسته می‌شود.

البته این نگرش، داستان را تا حدی ساده‌سازی می‌کند. نقد پیچیده مری شلی درباره مسئولیت خلق، خشونت دوطرفه، و ماهیت انسان مخاطب را به فکر می‌برد. در رمان اصلی، مخلوق مسئول قتل‌هاست؛ اما در نسخه دل تورو، این وقایع بیشتر تصادفی یا ناشی از اشتباهات ویکتور چیده شده‌اند تا این‌که مخلوق را مجرم اکید نشان دهند.

پایان‌بندی متفاوت؛ صلح پس از طوفان

پایان فیلم دل تورو نقطه عطف دیگری است که روایت را از رمان جدا می‌کند. پس از مرگ ویکتور، مخلوق صحنه‌ای آرام از همزیستی با انسان‌ها رقم می‌زند و از طلوع خورشید لذت می‌برد؛ این تصویر به نوعی امید به پذیرفته شدن و بقای مخلوق را نشان می‌دهد، بر خلاف پایان غمناک و تلخ رمان که در آن مخلوق بر خودسوزی خود تاکید دارد و به خاطر اعمال خشونت‌آمیزش پشیمان و مغموم است. اینگونه پایان‌بندی باعث می‌شود پیام کلی فیلم به سمت نجات از سرزنش گذشته و بازسازی هویتی نو حرکت کند، که همگام با فضای امروزی‌تر در مورد مقوله‌های هویت، پذیرش و مانیتورینگ خُلق آثار هنری است.

در نهایت، اقتباس گیرمو دل تورو از فرانکشتاین یک بازخوانی جسورانه و احساسی است که طرفداران اصلی اثر مری شلی و علاقه‌مندان به فیلم‌های فانتزی را به تفکر وادار می‌کند. تغییرات فیلم دل تورو نسبت به فیلم، از خانواده و کاراکترها گرفته تا درونمایه اخلاقی داستان، نشان‌دهنده نگاهی نو و معاصر به یک داستان کلاسیک است.

گلرخ زندی

مقالات مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید