آشپزی، همانند هر هنر دیگر، جادویی است که پلی میان خلاقیت فردی و میراث فرهنگی میسازد. و هنگامی که این هنر در بستر افسانهها و اسطورههای جاودانه، چون دنیای میانه (Middle-earth) تالکین (Tolkien)، شکوفا میشود، این پیوند عمقی تازه مییابد؛ پیوندی که ما را به سفری فراموشنشدنی در خلال طعمها و مزهها میبرد.
کتاب کتاب آشپزی الفها: دستورهایی الهامگرفته از الفهای تالکین (The Elven Cookbook: Recipes Inspired by the Elves of Tolkien) نوشتهٔ رابرت اندرسون (Robert Tuesley Anderson)، نه روایتی از ماجراجوییهای قهرمانانه، بلکه سفری آشپزی است؛ سفری که به جای بازگویی داستانهای سترگ، خوراکهایی را پیش روی ما میگذارد که در تار و پود فرهنگ الفها تنیدهاند. این اثر فرصتی است برای مخاطب تا از قالب خام داستانخوانی بیرون بیاید و در تجربهای ملموس و روزمره غوطهور شود.
آشپز و نویسندهٔ کتاب، جولیا ریتنبرگ (Julia Rittenberg)، در مقدمهٔ خود اشاره میکند که چگونه این اثر الهامی نو برای او بود؛ الهامی که فراتر از روزمرگیهای تکراری آشپزی، او را به ساحت مراقبت از خود و دیگران رساند. این نگاه، بازتابی است از همان روحی که در جهان اساطیری الفها جاری است؛ جهانی که در آن، غذا نه صرفاً وسیلهای برای بقا، که آیینی برای پیوند، همدلی و تعالی است.
از نکات درخور توجه کتاب، شرح ریشه و پیشینهٔ هر دستور پخت است؛ پیوندی میان طعم و فرهنگ. برای نمونه، دستور تهیهٔ «شیر جو رادگاست» (Radagast’s Oat Milk) یادآور ارتباط فرهنگی میان الفهای جنگل بزرگ (Greatwood Elves) و جادوگر کهنسال، رادگاست قهوهای (Radagast the Brown) است. این نوشیدنی، با طعمی زمینی و ژرف، همچون پژواک جادوی جنگل، از مرز یک دستور ساده فراتر میرود و به نمادی از مهربانی و تبادل فرهنگی بدل میشود.
یا دستور «پاستای گوشت خوک و قارچ سالمار» (Salmar’s Pork and Mushroom Pasta) که برگرفته از نام یکی از مایار (Maiar) کمتر شناختهشده است. این غذا با پاستای صدفی شکل، گوشت و قارچ را در آغوش میگیرد و هر لقمهاش همچون بیتی از شعر طبیعت و اسطوره است. جایگزینی خامهٔ سنگین با ماست یونانی در این دستور، نشانهای است از انعطافپذیری آشپز و جسارت در بازآفرینی طعمهای نو.
در نهایت، «سیبزمینیهای والینوری» (Valinorian Potatoes)، نه تنها بازتاب علاقهٔ عمیق ساموایز گمگی (Samwise Gamgee) به این ریشهٔ خاکی است، بلکه پلی است میان زندگی سادهٔ یک باغبان هابیتی و شکوه والار (Valar) و الفها. این همنشینی نمادین، آشپزی را به تجربهای فرهنگی و اسطورهای بدل میسازد.
تأثیر چنین کتابهایی فراتر از آشپزخانه میرود و جامعهٔ طرفداران ادبیات فانتزی را نیز دگرگون میسازد. فرهنگ طرفداری (Fandom) در اینجا از سطح خواندن و تماشا فراتر میرود و خود را در عمل، در آشپزی و زندگی روزمره، بازتعریف میکند. همانگونه که فیلسوفان هنر بر تجربهٔ زیسته تأکید میورزند، این دست تجربهها یادآور میشود که اسطوره، تنها در کتابها نمیماند؛ بلکه در خانهها، بر سر سفرهها، و در قلبهای مردمان خلاق دوباره زنده میشود.
در زمانی که فیلمها، سریالها و اقتباسهای متعدد از دنیای تالکین پیدرپی بر ما هجوم میآورند، چنین کتابی همچون نسیمی خنک از دل لوتلورین (Lothlórien) است؛ نسیمی که آرامش، تأمل و لذت بردن از لحظات کوچک انسانی را به یادمان میآورد. این کتاب نشان میدهد که حتی اگر صنعت سرگرمی بخواهد افسانهها را در چرخدندههای بازاریابی اسیر کند، فاندوم و فرهنگ مردمپسند میتوانند بار دیگر آنها را به صاحبان واقعیشان بازگردانند: مردمان عاشق و خلاق.
و شاید زیباترین پیام این کتاب، دعوتی است ساده اما عمیق: بیایید سیبزمینیهای والینوری را بپزیم، کنار دوستان و خانواده بخوریم، و در این آیین کوچک اما معنادار، خود را به ریشههای فرهنگی و خیالی پیوند زنیم؛ ریشههایی که سالهاست در دل ادبیات و در خیال ما رشد کردهاند، و اکنون در قالب طعم و مزه، جانی تازه یافتهاند.
