در گسترهی پویای ادبیات معاصر و در دل تحولات بازار جهانی نشر، ژانری نوظهور به نام رومانتاسی (Romantasy) بهسرعت جایگاه خود را در میان خوانندگان تثبیت کرده است؛ ترکیبی پرکشش از رمان عاشقانه (Romance) و فانتزی (Fantasy) که در آن عشق در میان جهانهایی جادویی، اسطورهای و گاه ویرانگر شکوفا میشود. اکنون به یکی از ارکان اصلی رشد و پایداری صنعت کتاب در جهان بدل شده است.
بر پایهی آمارهای تازه، فروش کتابهای عاشقانه در سال ۲۰۲۴ (۱۴۰۳) بیش از ۲۴ درصد رشد داشته است و سهم قابلتوجهی از این افزایش به ژانر رومانتاسی تعلق دارد. نگاهی به دو چهرهی شاخص این موج ادبی، یعنی سارا جی. ماس (Sarah J. Maas) و ربکا یاروس (Rebecca Yarros)، نشان میدهد که چگونه رومانتاسی توانسته میلیونها خوانندهی وفادار را جذب کند. برای نمونه، آخرین اثر یاروس با نام طوفان اونیکس (Onyx Storm) تنها در هفتهی نخست انتشار بیش از ۲.۷ میلیون نسخه فروش داشته است. در سوی دیگر، ماس با مجموعهی مشهور درباری از خار و رز بر پایهی آمارهای تازه، فروش کتابهای عاشقانه در سال ۲۰۲۴ (۱۴۰۳) بیش از ۲۴ درصد رشد داشته است و سهم قابلتوجهی از این افزایش به ژانر رومانتاسی تعلق دارد. نگاهی به دو چهرهی شاخص این موج ادبی، یعنی سارا جی. ماس (Sarah J. Maas) و ربکا یاروس (Rebecca Yarros)، نشان میدهد که چگونه رومانتاسی توانسته میلیونها خوانندهی وفادار را جذب کند. برای نمونه، آخرین اثر یاروس با نام طوفان اونیکس (Onyx Storm) تنها در هفتهی نخست انتشار بیش از ۲.۷ میلیون نسخه فروش داشته است. در سوی دیگر، ماس با مجموعهی مشهور درباری از خار و رز (A Court of Thorns and Roses) تاکنون فروش دهمیلیونی نسخههای چاپی را ثبت کرده و به یکی از نویسندگان پرفروش و جریانساز دههی اخیر بدل شده است.

اما چه عواملی چنین جهشی را رقم زدهاند؟ پاسخ را باید در پیوند میان دوران همهگیری کرونا و ظهور جامعهای دیجیتال به نام بوکتاک (BookTok) جستوجو کرد، شبکهای از خوانندگان جوان و پرشور که در فضای مجازی، کتابهای محبوب خود را معرفی میکنند، بخشهای احساسی و پرتنش را بازخوانی مینمایند و موجهای تبلیغاتی خودجوش به راه میاندازند. بوکتاک بهویژه به رومانتاسی جان تازهای داد و موجب شد مخاطبانی که پیشتر کمتر به فانتزی عاشقانه توجه داشتند، با این ژانر پیوندی عاطفی و ماندگار برقرار کنند.
از نظر فرهنگی و جامعهشناختی، رومانتاسی بازتابی از آرزوها و دغدغههای نسل معاصر، بهویژه زنان خواننده است. شخصیتهای زن در این آثار معمولاً صاحب قدرتهای جادویی، تواناییهای فیزیکی یا موقعیتهای رهبری هستند و در برابر بیعدالتی، خشونت و تعصب مقاومت میکنند. مردان این داستانها، برخلاف الگوهای سنتی، بیشتر در نقش همدل، حامی و شنوندهای مطمئن ظاهر میشوند و به جای سلطه، احترام و توازن را در رابطه به نمایش میگذارند. این روند نشان میدهد که رومانتاسی به نیازهای روانی و عاطفی نسل کنونی، یعنی ترکیب قدرت فردی با روابط برابر و محترمانه، پاسخ داده است.
از نظر ساختار روایی، رومانتاسی ژانری چندلایه و احساسی است که در آن تنش عاشقانه، نبردهای حماسی و کشمکشهای اخلاقی به شکلی همزمان پیش میروند. نویسندگان این ژانر از پرداختن به مضامین تاریکتر یا وجوه روانشناختی عمیقتر ابایی ندارند؛ از تروما و اعتماد گرفته تا آزادی و سرنوشت. همین رویکرد سبب شده تا رومانتاسی از قالب سرگرمی صرف فراتر رفته و به ابزاری برای واکاوی هویت و تجربهی انسانی بدل شود.
در نهایت، رومانتاسی را باید فراتر از یک زیرژانر سرگرمکننده دانست؛ این موج ادبی در واقع آیینهای از تحولات روانی، اجتماعی و فرهنگی قرن جدید است. همانطور که رمانهای عاشقانهی قرن نوزدهم بازتاب دغدغههای اخلاقی و طبقاتی زمان خود بودند، رومانتاسی نیز امروز پژواکی از تمایل به رهایی، خودمختاری و عشق آگاهانه است.
چشمانداز این ژانر هنوز باز است و هر روز نویسندگان تازهای با جهانهای خیالانگیز و عاشقانههای پرشور به آن میپیوندند. شاید بتوان گفت رومانتاسی در حال بدلشدن به زبان تازهی عشق در ادبیات جهانی است، زبانی که در آن اسطوره و احساس، قدرت و لطافت، و واقعیت و رویا در هم میآمیزند تا معنایی نو از عشق و انسانیت بیافرینند.


