غیاب شخصیت کلبورن (Celeborn)، شوهر گالادریل (Galadriel)، در سریال ارباب حلقهها: حلقههای قدرت (Lord Of The Rings: The Rings Of Power) پس از گذشت دو فصل و شانزده قسمت با ابهامات فراوانی همراه شده است. شخصیتی کلیدی در دنیای تالکین (Tolkien) که در متن اصلی و اساطیر دوران دوم سرزمین میانه (Middle-earth) نقش مهمی ایفا میکند، در این اقتباس تلویزیونی بهکلی حذف یا به تعویق افتاده و علت آن نه به شکل رسمی و شفافی اعلام شده و نه پای چالشهای فنی یا فرمی سادهای در میان است. این مقاله میکوشد با تحلیل ژرفتر در ساختار داستان و اقتباس خلاقانه و گاه دور از وفاداری به منابع اصلی، غیاب کلبورن را واکاوی کند و جایگاه احتمالی او را در آینده روایت پیشبینی نماید.

کلبورن کیست و چرا اهمیت دارد؟
کلبورن، شاهزاده الفها و از بستگان پادشاه مهم تینگول (Thingol)، شوهر گالادریل و یکی از چهرههای مهم دوران دوم در سرزمین زمین میانه است. در نوشتههای تالکین، مخصوصاً کتاب قصههای ناتمام (Unfinished Tales)، او نقش برجستهای در تحولات سیاسی و نظامی سرزمینهای الفها دارد و در کنار گالادریل در لیندون (Lindon) اقامت گزیده است. حضور او در نبردها و دفاع از اقلیم الفها، بهویژه در زمان سقوط ارگیون (Eregion) و قبل از استقرار قطعی در لوتلورین (Lothlórien)، از نکات محوری است که نویسنده اقتباس حلقههای قدرت باید در نظر داشته باشد.
کلبورن در ارباب حلقهها و اقتباسهای پیشین
در دوران سوم، کلبورن و گالادریل در لوتلورین به رهبری الفها میپردازند و نقش مهمی در مقابله با سربازان سائورون (Sauron) ایفا میکنند. او خصوصاً همراه با تراندوئیل (Thranduil) در پاکسازی میرکوود (Mirkwood) فعالیت دارد و حضورش در فیلمهای پیتر جکسون (Peter Jackson) هر چند کوتاه اما نمادین است. با این حال در حلقههای قدرت به عنوان پیشدرآمدی برای این رویدادها، جایگاه او کمرنگ شده و کاملاً غایب است.

یافتهها و گمانهزنیها درباره غیبت کلبورن
با توجه به بخشهایی از گفتوگوهای بازیگر مورفید کلارک (Morfydd Clark) بازیگر گالادریل و نقل قولهایی از سریال، به نظر میرسد خالقان داستان در فصل اول به نوعی به غیبت کلبورن پرداختهاند و او را درگیر جنگ اعلام کردهاند که همچنان خبری از بازگشتش نیست. این ادبیات میتواند نشانهای از تلفیق داستان کلبورن با شخصیتهایی دیگر مانند مائدروس (Maedhros) یا گویندور (Gwindor) باشد که در اساطیر تالکین به اسارت طولانی در جنگهای دوران اول گرفتار شده بودند.
این گونه درامهای شخصیتی با بار تراژیک و حماسی، فرصت مناسبی برای نمایش عمق روایت و درگیریهای داخلی اقلیم الفها در دوران دوم فراهم میآورد. دستکاری خط زمانی و ترکیب شخصیتها، گرچه از منظر وفاداری به متن اصلی قابل بحث است، اما به فاصله کوتاه اثر را منسجمتر و روایت را روانتر میکند. باید دید این راهبرد در ادامه چگونه به بازگرداندن کلبورن و تقویت جایگاه گالادریل کمک خواهد کرد.
کلهبریان (Celebrían)، دختر کلبورن و گالادریل؛ معمایی بزرگ
یکی دیگر از پیامدهای غیبت کلبورن، حذف کلهبریان، دختر آنها و همسر آینده الروند (Elrond) است که در روایتهای اصلی باید حضور داشته باشد. بدون کلبورن، حضور کلهبریان قابل توجیه نیست و عدم ورود او به داستان، سوالات گستردهای پیرامون تقسیم نقشها و تغییر پلات اصلی ایجاد کرده است. این نکته مسئلهای فراتر از صرفاً حضور یک شخصیت است، چرا که پیوندهای خانوادگی و روایتهای میان نسلی در اساطیر تالکین شناسههای اصلی هستند که بازسازی آنها تاثیر بهسزایی در ساختار داستان میگذارد.

روند تغییرات و بازنویسیهای خلاقانه در سریال
شاید کلید فهم این وضعیت، نگاه به شیوه کارگردانان و نویسندگان حلقههای قدرت باشد که به وضوح از آغاز این پروژه، تمایلی به بازآفرینی روایتی دقیق و صرفاً پیرو مآخذ نداشتند. آنها زمانبندیها را تغییر داده، شخصیتها را ترکیب کرده و گاهی خط داستانی را به جای وفاداری صرف به متن کتاب، برای رسیدن به روایت منسجمتر در قالب تلویزیون، دگرگون کردهاند. این رویکرد، از یک سو مخاطراتی مانند بیگانگی طرفداران پروپاقرص تالکین دارد ولی از سوی دیگر امکان خلق اثری مستقل با زبان سینمایی و تلویزیونی خاص خود را میدهد.
اظهارات تهیهکنندگان مبنی بر داشتن طرح کلی جهت پایان سریال تا فصل پنجم نشان میدهد که میتوان به بازگشت احتمالی کلبورن در فصول آتی امیدوار بود؛ امری که شاید هم به صورت مستقیم و هم در قالب استعارهها یا رمزگشاییهای داستانی انجام گیرد و به نوعی آشتی بین روایت اصلی و اقتباس تلویزیونی شکل دهد.

غیبت کلبورن در سریال حلقههای قدرت نه تنها جای خالی کاراکتری مهم را یادآور میشود بلکه به ما یادآوری میکند که فرآیند اقتباس، از متن غنی تالکین، با فراز و فرودهای فراوانی همراه است که میتواند به نفع یا ضرر داستان تمام شود. این کمبود، چالشی برای سنجش وفاداری و خلاقیت در اقتباسهاست و همچنان بر پیچیدگیهای روایتهای تلویزیونی بزرگ در دنیای فانتزی صحه میگذارد. آنچه مسلم است، این است که نگاه به فصلهای آتی و ظهور احتمالی کلبورن و کلهبریان میتواند نشان دهد چنین تغییراتی تا چه میزان بر کیفیت و درک بهتر تاریخی دنیای تالکین تاثیرگذار خواهند بود.


