جهانهای موازی، این ایده کلیدی که حالا قلب تپنده دنیای سینمایی مارول (MCU) شده است ، تیر خلاصی به داستانسرایی سنتی زد و دست ما را برای بازی با سرنوشت شخصیتها باز کرد. اسمش را بگذارید ریبوت مولتیورس یا احتمالات بینهایت. این مفهومی است که میتواند مرگهای دردناک و غمانگیز شخصیتها را به تاریخ ضمیمه کند و اجازه بدهد نسخههای جایگزین یا بازگشتهای شکوهمندانه، در سیاهچاله روایتهای قبلی جلوه کنند.
در آستانه نزدیکی به دو اثر بزرگ دنیای مارول، انتقامجویان: روز نابودی (Avengers: Doomsday) و انتقامجویان: جنگهای سری (Avengers: Secret Wars)، فهرستی بلند بالا از شخصیتهایی که تقدیر تلخ مرگ را تجربه کردند، آماده است تا بازگشتی جنجالی داشته باشد. اما این تنها بازگشتی فیزیکی نیست، بلکه هر کدام با ریشههایی عمیقتر در داستان و روایت بزرگتر MCU و جهانهای موازی، دست و پنجه نرم میکنند.
فیلیپ کولسون؛ پلی که دنیای تلویزیون و سینما را به هم وصل میکند

فیلیپ کولسون (Phillip “Phil” Coulson)، شخصیتی که اساساً متولد دنیای سینمایی مارول بود، حالا یکی از کلیدهای بزرگ بازگشت شخصیتها شده است. کولسون در سینما جانش را از دست داد و در دنیای تلویزیونی ماموران شیلد (Agents of S.H.I.E.L.D.) جایگاهش را در دل طرفداران مستحکم کرد. بازگرداندن کولسون در جنگهای سری نه فقط یک نکته دوستداشتنی برای فنهاست بلکه میتواند ابهام درباره کانون بودن ماموران شیلد را هم روشن کند و به نقطه شروع تیم اونجرز لبخند بزند؛ همان جایی که کولسون به همراه نیک فیوری (Nick Fury) و ماریا هیل (Maria Hill) داستان را آغاز کردند.
پیِترو ماکسیموف؛ سرعتی که در خاطرهها متوقف شد

قهرمان سرعتی، کوئیکسیلور (Quicksilver)، چهرهای بود که خیلی زود محکوم به غیاب شد. حتی حضور نمادینش در وانداویژن (WandaVision) بدون بازیگر اوریجینال و نسخه اقتباسی متفاوت، فقط یک طعمه برای هوادارانی بود که مشتاق بازگشت او بودند. با ورود احتمالی شخصیتهای متعلق به دنیای مردان ایکس (X-Men) در روز نابودی، امکان بازگشت پیِترو (Pietro Maximoff) دور از ذهن نیست و میتواند فرصتی برای بسته شدن یک فصل نیمهکاره باشد.
هایمدال؛ نگهبان چندجهانی

مرگ هایمدال (Heimdall) در جنگ ابدیت (Infinity War) نقطه تاریکی برای دنیای آزگارد (Asgard) بود. حالا در زمزمههای جنگ چندبعدی، حس ابسلوت این جنگجوی قدرتمند میتواند عنصری حیاتی باشد. احتمال دارد یک ورژن از او وارد داستان شود و به عنوان متحدی قابل اعتماد در کنار ثور (Thor) حضور پیدا کند؛ نقطه پایانی بر سفری که با فیلم ثور: عشق و تندر (Thor: Love & Thunder) آغاز شده است.
یک تصویر کوتاه از بازگشت بَتلاستار

لمار هاسکینز (Lemar Hoskins)، همان بَتلاستار (Battlestar) محبوب که دوران کوتاهی در سریال فالکون و سرباز زمستان (The Falcon and the Winter Soldier) داشت و مرگش مسیر جان واکر (John Walker) را به سمت یک قهرمان سیاهتر رقم زد، میتواند در روز نابودی به دنیا بازگردد. اگر این اتفاق بیفتد، قطعا با بازگشتش شاهد لحظهای احساسی خواهیم بود که توازن دنیای ماموران یو اس (US Agent) را تغییر میدهد.
جین فاستر؛ تبر به دست برای نبردهای مخفی آینده

در فیلم ثور: عشق و تندر و سری کامیک محبوب ثور جیسن آرون (Jason Aaron’s Thor)، جین فاستر (Jane Foster) که به عنوان مایتی ثور (Mighty Thor) معرفی شد یک سفر کوتاه اما تاثیرگذار داشت. اینکه احتمال دارد نسخهای از او در جنگهای سری به همراه چند نسخه دیگر ثور به میدان بیاید، نه تنها وفاداری به داستانهای اصلی کمیک است بلکه فرصتی است برای گشودن درهای تازهای برای روایت ثور در دنیای مارول.
عمه می؛ ستون داستانهای اسپایدرمن ( Spider-Man)

افزودن شخصیت مرموز سِیدی سینک (Sadie Sink) به روز نابودی باعث شده هواداران اسپایدرمن حدس بزنند عمه می (Aunt May) ممکن است از مرگ بازگردد. رابطه عمیق و تاثیرگذار او بر زندگی پیتر پارکر (Peter Parker)، چیزی است که مارول همواره برایش ارزش قائل بوده؛ بنابراین بازگرداندن عمه می یک حرکت کاملاً ملموس و وفادار به کمیکهاست، جایی که بارها و بارها داستان حیات دوبارهاش روایت شده است.
ورژن چه میشود اگر (What If…?) از بلک ویدو

با توجه به این که که هِیلی اتول (Hayley Atwell) قرار است نقشی کلیدی در جنگهای سری داشته باشد. ترکیب قهرمانان چه میشود اگر…؟ با داستانهای مولتیورس، فرصتی طلایی برای آوردن نسخههای مختلف بلک ویدو (Black Widow) به صحنه است، به خصوص این که بلک ویدو یکی از بهترین دوستان کاپیتان کارتر (Captain Carter) است و فضا برای بازگردانی نسخههای مختلف ناتاشا رومانوف (Natasha Romanoff) بسیار باز است.
اولتران؛ جایی برای بازگشت شرور همیشگی

مرگ اولتران (Ultron) در عصر اولتران (Age of Ultron) شاید در MCU قاطع بود، اما مطمئناً برای شروری که در کمیکها معمولاً برمیگردد خیلی زود بود. بتلورلد (Battleworld)، قلمرویی که او در آن زامبیها و ساختارهای مشابه در کشمکش هستند، نقطه قوت برای دنیای این فیلم آخر است و بازگشت اولتران میتواند عنصر ترسناک و هیجانانگیز تازهای را به مولتیورس اضافه کند.
اسکارلت ویچ؛ نامی که به راحتی فراموش نمیشود

سه سال از مراسم خاکسپاری واندا (Wanda) یا همان اسکارلت ویچ (Scarlet Witch)، در مولتیورس دیوانگی (Multiverse of Madness) میگذرد، اما هواداران هرگز قبول نمیکنند که قدرتمندترین جادوگر مولتیورس واقعا مرده باشد. قدرت نماییهای جدید او و فهم تازهاش از مولتیورس میتواند بازیابی جایگاهش را در جنگهای سری تضمین کند و داستانی نو برای نجات مولتیورس روایت کند.
رابرت داونی جونیور؛ آیرون من و دکتر دووم

لحظهای که تونی استارک (Tony Stark) در فیلم پایان بازی (Endgame) فداکاری کرد، بدون شک یکی از بینظیرترین اتفاقات دنیای مارول بود. با این حال، حضور رابرت داونی جونیور (Robert Downey Jr) در نقش دکتر دووم (Doctor Doom)، این امکان را به مارول داده که نسخههایی متفاوت از آیرون من (Iron Man) را در مولتیورس به تصویر بکشد. حتی مفهومی مثل دکتر دووم که شاید خودِ تونی باشد اما در جهت تاریکی و با هوش و جاهطلبی او، میتواند دشمنی پررنگ و تأثیرگذار برای پایانی باشکوه بر مولتیورس بسازد.
در نهایت، مارول نشان داده که مرگ پایان راه نیست. حماسه مولتیورس (Multiverse Saga) آماده است تا پلهای ارتباطی بین داستانهای گذشته و آینده را بسازد، جایی که مرگ و زندگی با هم در جریان اند و هر لحظه ممکن است یک شخصیت محبوب دیگر دوباره به میدان نبرد بازگردد. این فصل، که شگفتیها و کراساورهای پر تعدادش چشم همه را خیره کرده، بیتردید داستانهایی از بازگشت و رستاخیز را نوید میدهد که وقتی جنگهای سری به پرده میآید، هیچ طرفداری را بیتفاوت نخواهد گذاشت.
بیاید آماده باشیم برای مولتیورس، جایی که هر مرگ یک موقوفه و هر زندگی یک فرصت دوباره است!


