پدرخوانده (Godfather) ساختهی فرانسیس فورد کاپولا (Francis Ford Coppola)، فیلمی نیست که فقط یک داستان مافیایی تعریف کند؛ این اثر در عین حال یک روایت جذاب از خانواده، قدرت و خیانت است که در تاریخ سینما بهیادماندنی شده است. این فیلم 1972، نسلها را تحت تاثیر قرار داده و قالب فیلمهای گانگستری را از نو تعریف کرد.
ما در اینجا سراغ هشت صحنه برتر پدرخوانده رفتهایم که نشان میدهد چرا این فیلم هنوز بهعنوان یکی از بزرگترین ساختههای آمریکایی شناخته میشود و چه ویژگیهایی دارد که آنرا متفاوت و بینظیر کرده است.
امضا و لحن پدرخوانده: عاقدی بین قدرت و وفاداری

صحنه ابتدایی فیلم با حضور ویتو کورلئونه (Vito Corleone) در عروسی دخترش، کنایههای طعنهآمیزی به قدرت و سنتهای مافیایی دارد. مردی به نام بوناسرا (Bonasera)، مهاجری که رویای آمریکایی داشته، به دون کورلئونه برای گرفتن انتقام از خیانت رسیدگی میکند. مذاکرهی پرملات این صحنه و قدرت آرام دون، موسس پایههای کل فیلم است که نشان میدهد چگونه قدرت با وفاداری و تهدید در هم میآمیزد.
بازدید مایکل (Michael) از بیمارستان: تنش خاموش در جایی پر از ترس

وقتی ویتو توسط دشمنانش هدف گرفته میشود، بیمارستانی که قرار است او را محافظت کند، تبدیل به صحنهای ترسناک میشود. حضور مایکل در این فضای سرد و تاریک و گشتزنی او در میان طبقات بیمارستان بدون هیچ اکشن نمایشی، به شکلی غیرمنتظره، تنش و انتظار کشندهای ایجاد میکند. این صحنه در فرم و میزانسن کاملاً استادانه ساخته شده است.
قتل سانی کورلئونه (Sonny Corleone) : داغی که جو را آتش میزند
سانی نقطه مقابل مایکل است؛ تندخو و جاهطلب. قتل او در یک صحنه بسیار خشن، شدت رقابتهای مافیایی را به تصویر میکشد و شخصیتهای فیلم را به جزئیات ریزتری تقسیم میکند. این صحنه به شدت پای مخاطب را به وجدان تاریک دنیای جرم و انتقام میکشاند.
ترور آپولونیا (Apollonia): نقطه عطفی دردناک برای مایکل

پس از مرگ سانی، مایکل با تراژدی دیگری مواجه میشود که مسیرش به سوی خلافکاری و تبدیل شدن به دون را تکمیل میکند. انفجار خودروی آپولونیا (Apollonia)، همسر جدید او، نه فقط یک صحنهی اکشن، بلکه نمادی از بیرحمی دنیای مافیایی است که مایکل را میبلعد و بخش تاریک شخصیتش را آشکار میکند.
یافتن سر اسب در تخت خواب: هشداری خونین در هالیوود

وقتی جک ولتز (Jack Woltz)، تهیهکنندهی قدرتمند هالیوود، سر اسب محبوبش را در تخت خوابش پیدا میکند، یک صحنه آیکونیک ساخته میشود که خشونت نهفته در دنیای مخفی مافیایی را به روشی بصری و وحشتناک به نمایش میگذارد. این صحنه همچنان در میان قویترین و تأثیرگذارترین تصاویر در تاریخ سینما جای دارد.
شلیک مایکل به سولوزو (Sollozzo) و مککلاسکی (McCluskey): لحظه آغاز تاریکی

شاید این صحنه یکی از یخزدهترین و تأثیرگذارترین لحظات فیلم باشد؛ جایی که مایکل، با آرامش مدهوشکننده، علیه دشمنانش اسلحه میکشد و به طور قطعی راه تبدیل به دون را پیش میگیرد. اجرای آل پاچینو (Al Pacino) در این سکانس ترکیبی از سردی، تصمیمگیری و تغییر سرنوشت است که به غایت ناب و شدید روایت را جلو میبرد.
مرگ ویتو کورلئونه: پایان افسانه در سکوت

با وجود تمام هیجانها و جنایتها، مرگ دون ویتو کورلئونه ساده و تقریباً به دور از هیاهو به تصویر کشیده میشود؛ با لحظاتی آرام در کنار نوهاش و در طبیعت. این پایان به ما یادآوری میکند که حتی بزرگترین و ترسناکترین شخصیتها هم در نهایت انساناند و قادر به فرار از گذر زمان نیستند. این صحنه مورد علاقه خود کاپولا نیز هست.
صحنه مراسم تعمید: نقطه اوج قدرت و تناقض

مراسم تعمیدی که مایکل کرلئونه انجام میدهد، یکی از نمادینترین سکانسهای سینما است. در حالی که مایکل از نظر ظاهری در حال انجام وظیفهی مذهبی است، در همان لحظهی موازی، قتلهای برنامهریزی شده برای تسلط بر خانوادههای مافیایی دیگر اجرا میشود. این تضاد خیرهکننده و برشهای سریع بین کلیسا و خشونت، قدرت و خیانت را در اوج تراژدی و ظرافت به تصویر میکشد.
پدرخوانده تنها یک داستان جنایی نیست، بلکه روایت پیچیدهای از ارتباطات خانوادگی، قدرت نفوذ و تحولات یک مرد است. این فیلم جایگاه ویژهای در دل طرفداران سینما دارد و هر بار که به این صحنهها نگاه میکنیم، ابعاد بیشتری از نابغهگی فیلمبرداری، بازیگری و داستانسرایی کاپولا را کشف میکنیم.

کارگردان: فرنسس فورد کاپولا (Francis Ford Coppola)
بازیگران برجسته: مارلون براندو (Marlon Brando)، آل پاچینو (Al Pacino)
مدت زمان فیلم: 175 دقیقه
سال انتشار: 1972


