مرور سیر تحول اسپایدرمن در دنیای سینمایی مارول (MCU) از نقشآفرینی تام هالند تا آیندهای که در انتظارش است، نمایانگر تحولی عمیق در تماتیک و لحن این شخصیت محبوب است؛ تحولی که میتواند هم پایگاه طرفدارانش را دچار دگرگونی کند و هم مسیر داستانیاش را وارد فاز تازه و تیرهای نماید.
تام هالند در نقش پیتر پارکر/اسپایدرمن؛ چهرهای جوان و شوخطبع که نماد سبک سنتی ابرقهرمانی در MCU بود.
تناقض لحن در فاز پنجم و گام به سوی تاریکی در فاز ششم
با پایان فاز پنجم MCU، ما شاهد دگردیسی واضحی در برخورد روایی این جهان هستیم. فیلم تاندربولتز نمایانگر گرایش به شخصیتهایی خاکستری، پیچیده و با ابعاد اخلاقی غیرقطعی مانند یلنا بلووا و جان واکر بود؛ نویسندگان و کارگردانان به جای تعلیق بر کمدیهای سبک و شخصیتهای بامزه، تمهای تاریکتر و جدیتری را انتخاب کردند. این روند نه فقط تاکیدی بر تغییر فضا، بلکه بازتابی از قوام روایی است که به جای سطحینگری به جزییات روانشناختی و پیچیدگی اخلاقی شخصیتها توجه دارد.
اعضای تیم تاندربولتز؛ نمونهای از پیچیدگیهای اخلاقی و تیرهشدن لحن در دنیای مارول.
چهار شگفتانگیز: اولین گامها و ورود دکتر دووم
شروع رسمی فاز ششم با انتشار فیلم چهار شگفتانگیز: نخستین گامها رخ داد که نه تنها معرفی خانوادهای آشنا در دنیای کامیکها بود بلکه باعث جا به جایی رویکرد کلی در MCU شد. نقطه اوج این فیلم درگیری بین فرانکلین ریچاردز و دکتر دووم به عنوان تهدیدی اصلی برای قهرمانان است. چنین جابجایی داستانی، زمینهساز روایتی تاریکتر و تمرکز روی درگیریهای قدرتمندانهتر است که قطعاً بر شخصیت اسپایدرمن نیز تاثیر میگذارد.
ونسا کرابی در نقش سو استورم؛ فیلمی که آغاز فاز ششم MCU و تغییر لحن کلی به سمت تاریکی را رقم زد.
دکتر دووم؛ نقطه مقابل طنز و سبکسری اسپایدرمن
دکتر دووم، شخصیتی که از دههها پیش در کامیکها به عنوان یکی از مخوفترین و رهبران نقشههای تاریک مارول شناخته میشود، حالا وارد MCU شده است. در فیلم انتقامجویان: روز قیامت حضور این شخصیت به معیاری برای رویارویی اسپایدرمن با تهدیدهایی فراتر از دنیای معمولی بدل خواهد شد. غم فقدان تونی استارک هنوز بار سنگینی بر دوش پیتر پارکر است و فضای جدید، تحت سیطره دکتر دووم، به معنای رویارویی با چالشهایی است که دیگر امکان حفظ آن شوخطبعیها و انرژی جوانانه وجود ندارد.
نمای صحنهای از انتقامجویان: روز قیامت؛ سمبلی از ورود تهدیدات جدی و تاریکی روزافزون به داستانهای MCU.
پیچیدگی و درد تحمیلی در راهی به خانه نیست!
فیلم اسپایدرمن: راهی به خانه نیست (۲۰۲۱) نقطهی عطفی در مسیر پیتر پارکر بود. تصمیمی که او گرفت تا همه به ویژه دوستان و عمه می، خاطرهٔ او به عنوان اسپایدرمن را فراموش کنند، او را در انزوا و تنهایی قرار داد. این انتخاب نه فقط دغدغههای رمانتیک بلکه باری روانی بر دوش قهرمان جوان است که به وضوح در سکانسهای برخورد با گرین گابلین دیده میشود. لحظهای تاریک که نشان میدهد ممکن است اسلحههای داستان به سمت یک پیتر جدیتر و حتی سایهدارتر برود.
آیندهای تاریک برای اسپایدرمن در سال ۲۰۲۶؟
شایعات درباره فیلم اسپایدرمن در سال ۲۰۲۶ خبر از تغییر جدی شخصیت میدهند؛ پیتر پارکر قرار است فصل جدیدی از حیات ابرقهرمانیاش رو به شکلی تیره و ناامیدکننده رقم بزند. الهام گرفتن از کمیکهایی چون شکار آخر کراون که در آن مفاهیم فقدان و درد برجستهاند، نشان میدهد که کاراکتر ممکن است مجبور شود در برابر تهدیدات بیرونی و درگیریهای درونی، سیمای جدیتر و حتی شاید خاموشتری از خود ارائه دهد.
تصویری از تام هالند به عنوان پیتر پارکر در «اسپایدرمن: دور از خانه»؛ شکستی برای سبک زندگی بیخیال و آغاز شاید ناخواستهی یک فراخوان به جدیتر شدن.
واکنش هواداران؛ پذیرش یا شکست؟
بدون شک تغییر لحن و تم اسپایدرمن از خندهدار و جوانپسند به تیره و پیچیده، میتواند دوپهلوی شمشیر باشد. در یک سو تماشاگرانی قرار دارند که عاشق جوانی، شوخطبعی و سبک طنزآمیز شخصیت هالند بودهاند؛ و در سوی دیگر اما مخاطبانی که همزادپنداری عمیقتر و ابعاد روانشناختی سنگینتر را میپسندند. اینکه آیا این دگردیسی اقبال عموم را خواهد داشت یا باعث دلزدگی خواهد شد، سوالی است که تازه در مرحله آزمون قرار دارد.
جمعبندی: بازتعریف یک نماد ابرقهرمانی
چرخش به سمت روایتهای پیچیدهتر، مضامین تاریکتر و چالشهای عمیقتر، منتقدان و هواداران را به تأمل وا میدارد: آیا اسپایدرمن کماکان میتواند نماد امید و مردمی باشد که بخش عمدهای از جذابیتش را مدیون آن جوانی و طراوت است؟ یا باید بپذیریم که تحول در شخصیتپردازی و تونی وزنی سنگینتر بر دوش قهرمان گذاشته، نشانه زبان جدید روایتگری در عرصه ابرقهرمانی است؟