در تحولی که بیشتر شبیه به نقطهای سیاه در خاطرات معاصر هالیوود است، کالین فارل، بازیگر شناختهشدهای که این روزها به خاطر ایفای نقش در سریال پنگوئن (The Penguin) مورد تحسین قرار گرفته و نامزد امی شده، بیپروا به سمت مدیریت ارشد وارنر برادرز دیسکاوری و بهویژه مدیرعامل آن دیوید زاسلاو نشانه رفت. فارل در مصاحبهای با مجله معتبر Variety، در میان سخنانی که از سوی هر سینمادوستی پر از تلخی و نقد سازمانیافته بود، به تصمیم بحثبرانگیز لغو فیلم بتگرل پرداخت؛ اثری که با هزینهای نزدیک به ۹۰ میلیون دلار جلوی دوربین رفته بود اما به یکباره کنار گذاشته شد، رخدادی که ضربهای جدی به اعتبار و ثبات شرکت در دنیای سینمایی پیچیده دیسی وارد آورد.
فارل در این مصاحبه به شکلی غیر مستقیم اما تأثیرگذار، به شرایط ناپایدار صنعت و انعکاس آن در ساختار بزرگ و پیچیده وارنر پرداخت. او ضمن اشاره به تأثیرات اعتصابات هالیوود بر پروژهاش، نگرانی خود را از سرنوشت مشابه سریال پنگوئن در تقابل با تصمیمات مالی و اجرایی شرکت زیر نظر زاسلاو ابراز کرد. فارل گفت:
«در دنیایی که آنها میتوانند فیلمی مانند “بتگرل” را بسازند و سپس به صورت ناگهانی کنار بگذارند، نمیتوانم آن را درک کنم؛ درباره بدهیها، اعتبارها و دفترهای حسابداری نمیدانم، ولی مسأله این است که به نظر میآید اقتصادی است که کنار گذاشتن این پروژه بهترین گزینه باشد».
پروژه بتگرل با بازی برندن فریزر یکی از نمونههایی است که میتواند نمادی از تلاقی بحرانهای اقتصادی، مدیریت شرکتی و شاید هم یک نوع ناپایداری هویتی در شرکتهای بزرگ سینمایی باشد که به شدت به خاطر تمرکز بیش از حد بر سود کوتاهمدت و کاهش ریسکهای مالی نقد میشوند. این تصمیم نه تنها سرمایه عظیمی را هدر داد بلکه ضربهای بود که در ذهن مخاطبان و طرفداران دنیای DC و صنعت سینما عمیقاً احساس شد.
از منظر سینمایی و صنعتی، لغو ناگهانی یک فیلم ساختهشده با بودجه نجومی نه تنها از حیث مالی بلکه از نگاه روند روایت و برندینگ دنیای دی سی فاجعهآمیز است. مدیریت استودیوها همچنان سوالبرانگیز است؛ آنها در تلاش برای همسویی با استراتژیهای اقتصادی جدید، به شکلی بیرحمانه پروژهها را در میانه راه متوقف میکنند. این رویکرد، در عین حال که ممکن است از نگاه محاسبات تجارت کلان قابل توجیه باشد، آسیبهای بلندمدتی به اعتماد هنرمندان، عوامل و مخاطبان وارد میآورد.
فارل که در مقام یک بازیگر و چهره شاخص، صدای اعتراضهای نه چندان شایع در این سطح است، حساسیت بالای خود نسبت به این روندها را نشان داده است. نکته مهم آن است که این اعتراض نه فقط به خاطر هزینه و سرمایهگذاری بلکه از منظر تعهد هنری و نقش فیلمسازان و بازیگران در بخشی از فرهنگ عامه است که به سادگی قابل حذف نیست.
امروز، سوال اصلی همچنان باقی است: آیا استودیوهای غولپیکری مانند وارنر که بار اصلی روایتهای پرهیجان و گسترده ابرقهرمانی را به دوش میکشند، قادر به مدیریت پایدار و منطقی پروژههای خود هستند؟ یا اینکه باید منتظر ادامه این نوع فجایع بود؛ جایی که خلاقیت، سرمایه و مخاطب قربانی سیاستها و تصمیمات مدیریتی ناپایدار شوند؟
فارل با موضعگیری خود نشان داد که چهرههای سینمایی فراتر از هنرشان، در قامت شاهدان و منتقدان مهم روندهای صنعتی و اقتصادی این عرصه عمل میکنند و تعهدی فراتر از بازیگری به سلامت سینمای معاصر دارند. رویدادی مانند بتگرل و واکنشهای پس از آن، نمونهای آشکار از پیچیدگیهای عصری است که سینما را بیش از هر چیزی با تجارت و سیاست در هم آمیخته، و نشان میدهد که مرز میان سینمای مستقل هنری و استودیوهای بزرگ تولیدات انبوه همیشه چقدر لغزنده و شکننده است.