فرانچایز محبوب چهار شگفتانگیز با فیلم چهار شگفتانگیز: نخستین گام (The Fantastic Four: First Steps) به کارگردانی مت شاکمن (Matt Shakman) در سال ۲۰۲۵ دوباره به صحنه بازگشته و حالا پس از سالها انتظار و بازسازیهای ناموفق گذشته، وارد دنیای سینمایی مارول (MCU) شده است. فیلم نه تنها به عنوان آغازگر فاز شش مارول شناخته میشود، بلکه موفق شده با امتیاز ۸۷٪ در Rotten Tomatoes و فروش افتتاحیه بیش از ۲۱۸ میلیون دلار، موجی از واکنشها، مثبت و منفی، در میان منتقدان و هواداران ایجاد کند.

سبک بصری: ترکیب رتروفیوچریسم و نوستالژی کمیک
در نگاه اول، چشمنوازترین عنصر فیلم چهار شگفتانگیز: نخستین گام، طراحی بصری رتروفیوچریستی آن است که به وضوح ادای احترامیست به دوران طلایی کمیکهای جک کربی. از طراحی لباسها و ابزارها گرفته تا رنگآمیزی صحنهها و فرم میزانسنها، همه چیز با هدف تلفیق حس نوستالژی دهه ۶۰ میلادی و دنیای بلاکباستر مدرن امروز شکل گرفته است.
صحنههایی شامل حضور گالاکتوس (Galactus) و سیلور سورفر (Silver Surfer) از لحاظ کیهانی بودن، طراحی فضا و جلوههای ویژه آنقدر دقیق و وسیعاند که بسیاری از منتقدان، آن را با عظمت تصویری فیلمهایی مانند Interstellar مقایسه کردهاند. نمایش این تصاویر در قالب IMAX تجربهای کاملاً غوطهورکننده برای مخاطب فراهم میکند.
بازیگری و شیمی گروهی
یکی از دلایل اصلی موفقیت نسبی فیلم چهار شگفتانگیز: نخستین گام، ترکیب بازیگران قدرتمند و هماهنگ آن است:
- پدرو پاسکال (Pedro Pascal) در نقش «رید ریچاردز» (Reed Richards)
- ونسا کربی (Vanessa Kirby) در نقش «سو استورم» (Sue Storm)
- جوزف کوئین (Joseph Quinn) در نقش «جانی استورم» (Johnny Storm)
- ابن ماس-بچراک (Ebon Moss‑Bachrach) در نقش «بن گریم / تینگ» (Ben Grimm / The Thing)
بازیهای این گروه در کنار هم جذابیتی فراموش نشدنی و مناسبی ساختهاند، بهویژه کربی که با عمق عاطفی خاصش، سو استورم را از یک کاراکتر مکمل به یکی از ارکان اصلی احساسی فیلم تبدیل کرده است. همچنین حضور کوتاه اما تأثیرگذار پل والتر-هاوزر (Paul Walter Hauser) نیز از جمله نقاط درخشان کاراکتری بهشمار میرود.
موسیقی و تدوین
مایکل جیاکینو (Michael Giacchino) با موسیقی متن نوستالژیک، کلاسیک و در عین حال پرانرژی خود، رنگی تازه به روایت فیلم چهار شگفتانگیز: نخستین گام داده است. موسیقی در کنار تدوین دقیق، مخصوصاً در صحنههای اکشن، موفق شده است ریتم و تداوم لازم را به فیلم ببخشد. در برخی صحنهها، تدوین موازی و کاتهای نفسگیر، جریان روایی فیلم را حتی در لحظات کند هم حفظ کردهاند.
تمرکز روایی بر خانواده در چهار شگفتانگیز: نخستین گام
نقطه اتکای فیلمنامه نه قدرتهای ابرانسانی، بلکه روابط انسانی و مفهوم خانواده است. فیلم تلاش کرده تا تعهدات و درگیریهای درونی میان اعضای تیم را برجسته کند و در نتیجه روایتی ارائه دهد که بیشتر بر احساسات بنا شده تا فقط نبردهای بیرونی.
با حذف روایت کلاسیک چگونگی پیدایش قدرتها، فیلم مستقیماً وارد مرحلهای از زندگی چهار قهرمان شده که با بحرانهای درونی و مسئولیتهای جمعی دستوپنجه نرم میکنند. این تغییر زاویهدید، همزمان فیلم را برای مخاطبان تازهوارد قابلدسترستر و برای طرفداران قدیمی، نوآورانهتر کرده است.
نقدهای منفی و مثبت در کنار هم
منتقدانی که نگاه مثبتتری به فیلم داشتهاند، نکات زیر را تحسین کردهاند:
- فضاسازی و طراحی بصری نوستالژیک با کیفیت بالا
- موسیقی متن الهامبخش و متفاوت
- شیمی گروهی خوب میان بازیگران اصلی
- تمرکز بر تماتیک خانواده به جای کلیشههای صرفاً ابرقهرمانی
- کنار زدن روایت تکراری و ساختار اورجین استوری برای خلق تجربهای تازه
با این حال، برخی نقدها هم به شکلی جدی نقاط ضعف فیلم را هدف قرار دادهاند. در ادامه، بخشی از نظرات رسانههای معتبر آورده شده:
- Boston Globe: «با یک استثنا، اعضای تیم عمیقاً کسلکنندهاند.»
- United Press International: «معرفی گیجکننده قهرمانان کمیکبوکی به MCU؛ فیلمی که تعادل لحنش را از دست داده و اصلاً سرگرمکننده نیست.»
- Gone With The Twins: «کمبود دوستانهبودن و شیمی موجب شکست شده؛ حتی ربات خدمتکارشان هم جذابیتی ندارد.»
- Screen Rex: «خطایی بزرگ مرتکب شدهاند: پیشبینیپذیر و حتی بدتر، کسلکننده بودن.»
- IndieWire: «بیشتر شبیه تسلیم شدن کامل است تا یک پیروزی.»
در نگاه برخی منتقدان، فیلم در ایجاد کشش دراماتیک و پیشبرد داستانی پایدار موفق نبوده و نتوانسته «جهانسازی» پرکشش و پویایی برای این تیم خلق کند. نبود هیجان در برخی صحنههای اکشن و سرد بودن رابطه بین شخصیتها نیز بهعنوان نقاط ضعف ذکر شدهاند.

فیلم چهار شگفتانگیز: نخستین گام تلاشی محترمانه، زیباشناسانه و متفاوت از مارول برای معرفی رسمی چهار شگفتانگیز به MCU است. این اثر با طراحی بصری الهامگرفته از کمیکهای کلاسیک، ترکیب بازیگری قابلقبول و تمرکز احساسی بر خانواده، از کلیشهزدگی فاصله گرفته؛ با این حال، همچنان درگیر برخی ضعفهای داستاننویسی، عمق شخصیتپردازی و ساختار روایی است.
شاید نتوان آن را انقلابیترین فیلم فاز شش دانست، اما بدون شک یکی از محترمترین تلاشهای مارول در سالهای اخیر است؛ فیلمی که مسیر را برای بازگشت تدریجی هویت خلاقانه MCU هموار میسازد؛ با پرسشی باقیمانده در ذهن مخاطب: آیا این فقط یک «قدم اول» است یا بازگشت به دوران طلایی مارول؟