یکی از چالشهای همیشگی در تطبیق رمانهای بلند و پیچیده به فیلم، فشردهسازی داستان با حفظ انسجام و عمق روایی است؛ کاری که مجموعه هفتگانه هری پاتر در بسیاری موارد موفقیتآمیز انجام داد. با این حال، حذف سرنوشت نهایی یکی از کلیدیترین شخصیتهای منفی این روایت، یعنی پیتر پتیگرو، نهتنها نقصی آشکار در اقتباس سینمایی ایجاد کرد بلکه به تقلیل وجه تراژیک و تماتیک این شخصیت انجامید.
ابتدا باید به اهمیت شخصیت پیتر پتیگرو در متن اصلی داستان اشاره کرد. پتیگرو که در ابتدا با هویت «اسکبِرز» یا «خال خالی»، موش خانگی خانواده ویزلی معرفی میشود، بنیانگذار فاجعهای است که به قتل والدین هری منجر میشود. برخلاف تصور اولیه، او نه قربانی که عامل خیانت است؛ خیانتی که در مرکز تمامی کشمکشهای اصلی داستان قرار دارد. از نظر تماتیک، پتیگرو نماد ضعف ایمان و ترس است، در برابر توهم وفاداری به قدرت سیاه ولدمورت سازش میکند و پلیدترین بذر را در قلب دوستیها میکارد.
یکی از اشتباهات استراتژیک مبارزان بر علیه لرد تاریکی، سپردن مکان خانهی مخفی خانواده پاتر به پتیگرو بود. این تصمیمِ ظاهراً هوشمندانه، که قرار بود با انتخاب عضو کمترمشخص گروه غارتگران، ولدمورت را گمراه کند، تنها ضعف اخلاقی و ترس پتیگرو را آشکار ساخت و منجر به فاششدن مکان زندگی لیلی و جیمز و مرگ افرادی شد که هیچ گناهی نداشتند.

در مقابل، اقتباسهای سینمایی به دلایل فراوان، از جمله رعایت محدودیت زمان و احتمالا اجتناب از پرداختن به پیچیدگیهای شخصیت پتیگرو، سرنوشت او را به شکل مبهم و ناقص به تصویر کشیدند. در فیلمها، تنها صحنهای که حضور دارد، مبارزه او با هری و رون در عمارت مالفوی است که با دخالت دابی پایان مییابد؛ اما پایان تراژیک و متناسب با عمق خیانت او یعنی خفه شدن توسط دست نقرهای، نشانهٔ نفرینی طلسم شده، حذف شده است.
عدم پرداخت کامل به این بخش از روایت، نه تنها به حذف یک سکانس کلیدی تبدیل شده، بلکه باعث کاسته شدن از ابعاد تماتیک داستان دربارهٔ گناه، خیانت، و عاقبتِ ناپرهیزی میشود. جایی که فیلمها بیشتر به جنبههای اکشن و کلیشهای پرداختند، رمان نشان داد که خیانت پتیگرو نهتنها خسارت جانی، بلکه ضربهای عمیق به بنیان اخلاقی و دوستی های اصلی غارتگران بوده است.
مخلوطی از وحشت، ترس و شاید لحظهای اندک از شجاعت، وجوه انسانی و سست شخصیت پتیگرو بودند که پایان نهایی او را در کتابی غمانگیز اما رضایتبخش ساختند. طلسم خفهکننده دست نقرهای که از ولدمورت میآید، تمثیلی است از تنبیه سرانجامی خیانت و نبود راه برگشت برای کسی که به لطف نجات هری در نوجوانی زنده مانده است.
از منظر روایت فیلمی، حذف این بخش میتواند ناشی از محدودیتهای اجرا، پیچیدگی پرداخت شخصیت دو پهلو و البته دغدغههای کارگردان و تهیهکنندگان در حفظ ریتم و هارمونی داستان باشد. اما در نهایت، این حذف به زیان فیلمهای هری پاتر تمام شده و خصیصههای شخصیتی و معنایی پتیگرو را تحریف کرده است.

امید است که در بازسازیهای آینده، از جمله سریال تلویزیونی در دست ساخت، توجه ویژهای به این نکته اساسی شود و فرصت بازنگری و پرداخت دقیقتر به سرنوشت و ماهیت پیتر پتیگرو فراهم گردد. این امر میتواند دستاوردی بزرگ برای عمق روایت و احساس خالصتری از عدالت در این دنیای فانتزی پراکندهبازنمایی شده باشد.
عمیق نگاه کردن به چنین لحظاتی، به ما یادآور میشود که در میان پلیدیها، کوچکترین نشانههایی از انسانیت میتواند پایان قصه را رقم بزند؛ اما تنها در صورتی که روایت آن به درستی و با ظرافت بیان شود.