در حالیکه پروژهی سینمایی سوپرمن جدید به کارگردانی و مدیریت خلاقانهی جیمز گان بهعنوان سنگبنای دنیای سینمایی تازه دیسی با حساسیت و توجه فراوانی دنبال میشود، مدیر استودیو دیسی بهتازگی بر نقش عمیق، چندوجهی و روبهگسترش لکس لوتر در آیندهی این جهان تأکید کرده است. شخصیتی که همواره بهعنوان دشمن نمادین و ذهن استراتژیک سوپرمن شناخته شده، اما اینبار احتمالاً با چهرهای متفاوتتر و حتی با زره رباتیک مشهورش از کمیکها بر پرده ظاهر خواهد شد؛ زرهی که امکان درگیری مستقیم فیزیکی با قهرمانان را برای او فراهم میکند.
جیمز گان در گفتوگویی صریح و بحثبرانگیز با یک پادکست مطرح، با لحنی قاطع اظهار کرد:
«فکر میکنم لکس لوتر برای سوپرمن حیاتی است ــ و اهمیت او به کل آیندهی دیسی نیز تعمیم پیدا میکند.»
این سخن علاوه بر اشاره به جایگاه محوری لوتر، نوید حرکتی فراتر از یک شرور صرفاً متفکر را میدهد: شخصیتی که در بستر روایتهای آینده، میتواند هم تهدیدی ذهنی باشد و هم تهدیدی فیزیکی، در قالب زرهی پیشرفته و قدرتمند.
تا پیش از این، در آثار سینمایی، لکس لوتر بیشتر در قامت یک نابغهی مجرم پشت پرده ظاهر میشد؛ فردی که در سایهی نقشهکشیهایش، سوپرمن را به چالش میکشید. اما گان با اشراف به ریشههای داستانی این شخصیت در کمیکبوکها، تأکید دارد که فرصت و زمان کافی برای آشکارسازی تدریجی زره رباتیک لوتر در فیلم وجود دارد. او میگوید:
«ما زمان زیادی داریم؛ در فیلم، نمونههای اولیهای از زره لکس را خواهیم دید.»
این تحول، میتواند زاویهای تازه به سینمای دیسی ببخشد؛ چراکه تاکنون لکس در پردهی نقرهای، کمتر بهعنوان تهدیدی فیزیکی دیده شده و ابعاد فناورانه و نبرد تنبهتن او تقریباً نادیده گرفته شدهاند. رویکرد جدید گان، بهوضوح به سمت ترکیب ژانری اکشن، علمی-تخیلی و درام روانشناختی گرایش دارد؛ سبکی که هم فرم را تقویت میکند و هم تم را گسترش میدهد.
از نگاه ساختاری، ورود زره لکس به داستان، نهفقط یک جلوهی بصری، بلکه عنصری نمادین در میزانسن و ابزاری برای تغییر دینامیک قدرت در روایت خواهد بود. زرهی که ریشه در کمیکهای کلاسیک دارد و میتواند مبارزهی ایدئولوژیک میان عقل و ایمان، علم و قدرت، یا کنترل و رهایی را به مبارزهای ملموس در میدان نبرد فیزیکی تبدیل کند.
فراتر از آن، این انتخاب نشان میدهد که جیمز گان در مواجهه با شخصیتهای منفی، رویکردی پیچیدهتر و جسورانهتر از گذشته در پیش گرفته است؛ او بهجای نمایش یک شرور تکبعدی، سعی دارد وجهی «انسانی و تأملبرانگیز» از ضدقهرمانان را نیز آشکار سازد. در همین مسیر است که لکس لوتر، نه فقط یک دشمن شخصی سوپرمن، بلکه نمایندهای از روابط مدرن میان قدرت، تکنولوژی و اخلاقیات تلقی میشود.
در نهایت، این نگاه استراتژیک که از تمرکز عمیق بر شخصیت لکس لوتر آغاز میشود، نشانهای است از تصمیم دیسی استودیو برای ساختن دنیایی که بر دوش ترکیب قهرمانان نمادین و شروران پیچیده استوار است؛ جهانی که در آن، درگیریها نهفقط فیزیکی یا اخلاقی، بلکه فلسفی و فرمی خواهند بود.
باید دید که این مسیر تازه چگونه در فیلمهای آیندهی دیسی تحقق مییابد و آیا میتواند الگویی جدید از «تضاد میان قدرت و عدالت» را برای مخاطب امروز بازآفرینی کند یا نه. اما چیزی که واضح است، ما در آستانهی تماشای لکس لوتری تازه، سنگینتر، پیشرفتهتر و ترسناکتر از هر زمان دیگری هستیم.