پس از گذشت بیش از نیم دهه از آخرین حضور سینمایی جدی خانواده بزرگ جنگ ستارگان با اثری که شاید بیش از آنکه به جشن یک میراث بدل شود، به صحنهای برای پایانبندیهای شتابزده و کم اعتبار شباهت داشت، حالا بخت و اقبال برای بازگشتی فراتر از سریالهای پر سر و صدای دیزنیپلاس به سطح نقرهای پرده سینما چشمنواز میشود. در این میان، طرح اولیه یا شایعهای که از فیلمی به نام Dawn of the Jedi سرچشمه گرفته، سفری به دورانی بسیار دور و بلکه حتی باورناپذیر پیش از تولدنیرو، آغازگر حماسهای اساطیری با طعم بلیبیک به سبک فیلمهای «ده فرمان» است؛ سفری که دانستن جزئیاتش میتواند نگاه ما به اساطیر جنگ ستارگان را دگرگون سازد.
از زمان اکران آخرین فصلهای The Mandalorian و Andor، لوکاسفیلم و دیزنی تا حد زیادی توجه خود را به ساخت جُنگ تلویزیونی متمرکز کردهاند. اما اکنون زمان آن است که نگاهها به سمت آثاری برگردد که افقهای تازهای میگشایند، از جمله پروژه Dawn of the Jedi که در دست کارگردانی توانمند جیمز منگولد است. کارگردانی که با ساخت فیلمهای خانوادگی، وسترنهای روایی و آثار حساسی چون Logan شناخته میشود، احتمالاً قادر است به این قصهی اسطورهای روحی انسانی و وزنی دراماتیک ببخشد.
آنچه تاکنون از این پروژه میدانیم، به مراتب بیشتر از حس کنجکاوی و انتظار است. گفته شده فیلم در هزاران سال پیش اتفاق میافتد و به داستان نخستین جدایها میپردازد، به لحظه تولد و کشف نیرو در جهان جنگ ستارگان. منگولد ایده اولیه خود را اینگونه شرح داده است که قصد دارد با نگاهی به ژانرهای سینمایی کلاسیک، همچون اپیکهای دینی-تاریخی، به پرسشهای بنیادین این دنیای فراگیر بپردازد: «نیرو از کجا آمد؟ چه زمانی آن را کشف کردیم؟ چگونه یاد گرفتیم از آن بهره ببریم؟»
این رویکرد، اگرچه ریسک بالایی دارد، اما فضای بکری برای بازآفرینی اسطوره و مایه اصلی سینمای علمیتخیلی است که بیش از هر چیز با اسطورهها و افسانهها سر و کار دارد. این بازگشت به عصری آنتیک و پر تمدن قبل از وقایع شناختهشده فرانچایز میتواند زمینهای برای بازسازی ساختار روایتی و ژانری جنگ ستارگان باشد، که این روزها با خستگی برخی مخاطبان مواجه است.
تازهترین اشارهها به این فیلم هم از سوی تونی گیلروی، ملقب به معمار Andor، صورت گرفته که در گفتگو با مجله Empire از آزادی و گستردگی خلق اثر به عنوان عاملی جذاب سخن گفته است:
«آنها به عقب برمیگردند، به دورانی که برای فیلمی از جنگ ستارگان بسیار ابتدایی و چه بسا فرازمانی است.»
حرکتی که طرفداران را غرق هیجان کرده و موجی از امید برای کشف تازههای ژرف در تاریخچه نیرو برانگیخته است.
البته، هنوز معلوم نیست این فیلم چه زمانی به اکران خواهد رسید و آیا به شکل رسمی تحت عنوان Dawn of the Jedi شناخته خواهد شد یا نه، اما همین که چنین پروژهای با وعده بازگشت به ریشههای اسطورهای جوهره جنگ ستارگان در حال شکلگیری است، گویی نویدبخش فصل تازهای در دنیای وسیع این فرانچایز است.
در وضعیت فعلی، این اثر میتواند گزینهای جذاب برای سینمادوستانی باشد که بیش از هر چیز ارزشهای روایی عمیق و ساختارهای کلاسیک سینما را ترجیح میدهند؛ اثری که میتواند با ترکیب حماسهسراییهای سینمای کلاسیک و مفاهیم علمیتخیلی نو، معنایی جدید به مایتمندی دنیای جنگ ستارگان ببخشد. این موضوع به ویژه زمانی قابل توجه میشود که نگاهی به روندهای فعلی و تکرار مکررات در فرنچایزهایی مانند این، جای ناامیدی و خستگی را باز میکند. وعده خلق چیزی «جدید، که به اصل برمیگردد» همواره جذاب است.
جیمز منگولد، که پیشینهای در خلق شخصیتهای خاکستری و روایتهای پیچیده دارد، میتواند با بهرهگیری از میزانسنهای بدیع و یک داستان حماسی با کمترین تکیه بر جلوههای ویژه صرف، جملهای تازه به تاریخ پر فراز و نشیب جنگ ستارگان بیفزاید. همین حالا میبینیم چقدر از طرفداران این حرکت استقبال کردهاند، حتی در شبکههای اجتماعی، که با تلاش برای بازگشت به نقطه شروع، دیدگاهی امیدبخش را میپراکنند:
«بگذارید حتی عمیقتر از دوران KOTOR برویم! این راه است.»
در نهایت، باید منتظر ماند و دید که چگونه این اثر برنامهریزی شده و چه تاثیری بر چشمانداز سینمای علمیتخیلی و فرنچایز جنگ ستارگان خواهد گذاشت. آیا «سقوط آسمانی جدای» میتواند همان پروژهای باشد که به جنگ ستارگان جان تازهای میبخشد یا صرفاً تکراری شیکتر از داستانهای کهنه است؟ پاسخ به این پرسش زمانی روشن خواهد شد که فیلم روی پرده نقرهای ظاهر شود، اما همین دقایق اولیه نویدبخش یک بازگشت به تاریخ اسطورهای و پویایی خلاقانه است که کمتر در دنیای پر جمعیت و اغلب به بنبست رسیده این فرانچایز دیده شده است.