صفحه اصلی > سینما و استاروارز : انتخاب دیو فیلونی به عنوان جانشین کتلین کندی: چارچوب تازه‌ای برای آینده لوکاس‌فیلم

انتخاب دیو فیلونی به عنوان جانشین کتلین کندی: چارچوب تازه‌ای برای آینده لوکاس‌فیلم

پس از ۱۳ سال حضور کتلین کندی در مقام ریاست لوکاس‌فیلم، یکی از برجسته‌ترین نقاط عطف در تاریخ تازه این کمپانی کهن‌سال و به‌سان معبدی استراتژیک برای ژانر علمی-تخیلی در رسانه‌های بصری، در آستانه وقوع است. خبرهای تازه حاکی از آن است که کندی در پایان سال ۲۰۲۵ از این سمت کناره‌گیری خواهد کرد و جایگزین او، چه بخواهیم و چه نخواهیم، کسی جز دیو فیلونی نخواهد بود؛ کارگردان و نویسنده‌ای که به عنوان شاگرد وفادار جورج لوکاس شناخته می‌شود و به واقع یکی از ستون‌های خلاقیت لوکاس‌فیلم در دو دهه اخیر است.

برخلاف موقتی بودن گمانه‌زنی‌ها و حتی پاسخ اولیه کندی به جامعه طرفداران که از رفتن خود در آینده‌ی نزدیک انکار کرد، اکنون به نظر می‌رسد بازنشستگی او صرفاً یک امر زمانی باقی مانده است. این انتقال قدرت نه تنها می‌تواند سیگنالی برای تغییر رویکرد لوکاس‌فیلم به حساب آید، بلکه حامل پیام‌های تلویحی به مخاطبان وفادار و تازه‌واردان این فرنچایز عظیم نیز هست.

نکته جالب توجه در این جایگزینی، اولویت دادن لوکاس‌فیلم به ارتقاء مدیریتی از درون خود مجموعه است؛ طرح گزینه‌ای چون اما واتس، رئیس استودیو 20th Century، بیانگر تمایل لوکاس‌فیلم به تبدیل سمت ریاست به محلی برای برنامه‌ریزی‌های بلندمدت است، اما جو غالب بر فضای داخلی، دیو فیلونی را به عنوان «پسر طلایی» لوکاس‌فیلم با میراث مستقیم از لوکاس معرفی می‌کند.

در مواجهه با این موضوع، چند لایه تحلیل می‌تواند برای مخاطبانی که به عمق ساختارهای سینمایی و تماتیک علاقه‌مندند جذاب باشد. از یک سو، دیو فیلونی با کارگردانی و نوشتن آثاری مانند Star Wars: The Clone Wars و Star Wars Rebels که خود ارتقاء دهنده روایت‌های جانبی و تعمق در تاریخچه و اسطوره‌شناسی دنیای استار وارز بودند، به عنوان یکی از خلاق‌ترین و شاید دامنه‌دارترین افراد درک این به اصطلاح «میزانسن» کمپانی شناخته می‌شود. از سوی دیگر، تفکر منتقدانه‌ای وجود دارد که وی بیش از حد به سمت علاقه‌مندی‌های طرفداران یا همان «fan-service» متمایل است و شاید برای بازآفرینی پروژه‌هایی با قابلیت حضور عمومی فراگیر چندان آمادگی نداشته باشد.

اگر بخواهیم از زاویه روایت‌شناسی به این موضوع نگاه کنیم، باید توجه کنیم که فیلونی بیشتر «راوی اسطوره‌ها» است؛ کسی که تمایلاتش به بازی با تم‌های کلاسیک و تکرار الگوهای اسطوره‌پردازی امری تشویق‌شده و تا حدی محافظه‌کارانه به شمار می‌رود. اما داستان‌هایی که جدیداً مثل Andor، The Acolyte و Skeleton Crew می‌بینیم، جسورانه‌تر و حتی رادیکال‌تر بوده‌اند، با تلاش برای بازتنظیم و گسترش افق‌های فرم و تم در جهان استار وارز.

این نکته سوال حیاتی را مطرح می‌کند: آیا مدیریتی که به عمق اسطوره‌شناسی علاقه‌مند است، می‌تواند به همان اندازه در نوآوری و خلق پروژه‌های مخاطب‌پسند اما جسورانه موفق باشد؟ این نگرانی را یک منبع داخلی دیزنی نیز منعکس کرده است که معتقد است فیلونی «مرد همچنان درون دنیای آهسوکا (Ahsoka) است، نه مرد داستانی همچون Andor».

در کنار فیلونی، کَری بک نیز به عنوان گزینه‌ای نزدیک برای بخش مدیریت تولید مطرح است. او نیز با سابقه همکاری در پروژه‌های متعدد لوکاس‌فیلم با فیلونی، بیشتر جنبه‌های اجرایی و ساختاری را هدایت کرده و می‌تواند بخش لجستیک و عملیاتی این تغییر را تقویت کند.

زمان دقیق تغییر کامل مدیریت همچنان مشخص نیست و گمان می‌رود کندی شاید نقش مشاور و تولیدکننده در مسیر انتقال را ایفا کند تا اطمینانی نسبی برای یک گذار نرم فراهم شود. مشروط بر اینکه مسیر آینده لوکاس‌فیلم از آزمون اصالت و کارآیی پروژه‌هایی چون Andor یا Skeleton Crew شکست نخورد، می‌توان امیدوار بود که تحت هدایت فیلونی و تیم جدید، این جهان عظیم همچنان از قابلیت و جاذبه بهره‌مند ماند و فقط بر اکشن‌ها و تم‌های تکراری فن‌سرویس مبتنی نباشد.

در نهایت، این تغییر مدیریتی را باید نقطه عطفی دید که می‌تواند خط جدیدی در تاریخ فرهنگ سینما و تلویزیون علمی-تخیلی باز کند. برای علاقه‌مندان سینمای مستقل و هنری، رصد این دگردیسی امکانات تازه و تماس دوباره با مفاهیم بنیادین روایت و فرم، بسیار جذاب خواهد بود.

نورا نادری

مقالات مرتبط

حضور تاریخی جرج لوکاس در سان دیگو کامیک‌کان و چشم‌اندازی بر آینده روایت استار وارز

جرج لوکاس، خالق افسانه‌ای استار وارز برای نخستین‌بار در SDCC حضور می‌یابد تا درباره قدرت روایت تصویری گفت‌وگو کند. این پنل با همراهی گیلرمو دل تورو و داگ چیانگ، نگاهی به گذشته و آینده روایت این فرانچایز ارائه خواهد داد که تعامل میان سینمای کلاسیک و پروژه‌های نوین دیزنی را برجسته می‌کند.

تیر 21, 1404

بازگشت درخشان سوپرمن: DC در عصر جدید، با یک شروع طوفانی

سوپرمن تازه‌نفس DC با کارگردانی جیمز گان، ترکیبی تازه از اکشن، طنز و پیام‌های اجتماعی ارائه می‌دهد و با بازی چشمگیر دیوید کورنسوت و نیکلاس هولت، عالمی متفاوت و هیجان‌انگیز را می‌سازد.

چالش و فرصت چهار شگفت‌انگیز در جهان موازی: بازگشتی به دهه ۶۰ در MCU

فیلم «چهار شگفت‌انگیز: نخستین گام‌ها» نخستین اثر MCU است که داستانش را در یک جهان موازی متفاوت روایت می‌کند و با بازگرداندن مخاطب به دهه ۱۹۶۰، فرصتی برای بازتعریف شخصیت‌ها و جستجوی تماتیک نو فراهم کرده است. این تصمیم کارگردان مُت شاکمن در کنار ریسک‌های احتمالی، یک فرصت تاریخی برای موفقیت فیلم در فضای سینمای ابرقهرمانی مارول می‌سازد.

دیدگاهتان را بنویسید