در میان دنیای پرهیاهو و همیشه در حال تحول آثار علمیتخیلی (Science Fiction)، گاهی پروژههایی پدید میآیند که با وجود پتانسیلهای فراوان، هرگز به دید مخاطبان نمیرسند. یکی از برجستهترین آنها، فیلم شکار بن سولو (The Hunt for Ben Solo) است؛ پروژهای جاهطلبانه که با حضور استیون سودربرگ (Steven Soderbergh)، کارگردان شاخص سینمای مستقل، و آدام درایور (Adam Driver)، بازیگر تحسینشده نسل جدید، مراحل پیشتولید را پشت سر گذاشت اما در نهایت با دستور مستقیم مدیران ارشد دیزنی (Disney) متوقف شد. این تصمیم نه فقط یک لغو ساده پروژه، بلکه بازتابی از سیاستهای درونی، تنشهای مدیریتی و مسیر پرچالش خلاقیت در استودیوهای بزرگ هالیوودی است.
این فیلم، که قرار بود ادامهای فلسفی و شخصی بر سرنوشت بن سولو (Ben Solo) پس از وقایع ظهور اسکایواکر (The Rise of Skywalker) باشد، در ابتدا با حمایت جدی لوکاسفیلم (Lucasfilm) و تحت نظارت کاتلین کندی (Kathleen Kennedy) شکل گرفت. با این حال، تصمیم نهایی باب ایگر (Bob Iger) و آلن برگمن (Alan Bergman)، مدیران اجرایی دیزنی، پروژه را به خاطر نگرانی از ناسازگاری روایی با خط اصلی مجموعه متوقف کرد.
درخشانترین نکته این پروژه، همکاری با فیلمنامهنویس برجسته اسکات زد. برنز (Scott Z. Burns) بود که برای نگارش متن این فیلم، بالاترین دستمزد تاریخ لوکاسفیلم را دریافت کرد؛ اقدامی که نشاندهنده جایگاه ویژه و حساسیت بالای پروژه در چشم استودیو بود. تمرکز روایت بر بن سولو، شخصیتی که میان رستگاری و تاریکی در نوسان است، قرار بود بستری برای واکاوی مفاهیمی چون هویت، اخلاق، و بازسازی روانی فراهم کند. عنوان موقت فیلم، برگهای خاموش (Silent Leaves)، گویای فضایی مینیمالیستی و تأملبرانگیز بود که سودربرگ در آن میتوانست درونمایههایی از مواجهه انسان با گذشته و قدرت را به سبکی فلسفی و دروننگرانه بررسی کند.
پروژه تا مرحله طراحی صحنه و تولید مفهومی نیز پیش رفت؛ حضور چهرههایی چون طراح ارشد لوکاسفیلم باب مککنا (Bob McKenna) و تشکیل جلسات متعددی برای خلق میزانسنهای تازه، نشان میدهد که فیلم در مسیر تحقق جلوههای بصری نوآورانه بود. با این حال، نگرانی مدیران دیزنی درباره تأثیر بازگشت احتمالی بن سولو بر انسجام اسطورهای مجموعه، باعث شد پروژه به طور ناگهانی لغو شود؛ تصمیمی که بیش از آنکه فنی باشد، به نظر میرسد ریشه در سیاستهای داخلی و جهتگیری محتاطانه مدیریت نسبت به ریسکهای خلاقانه داشته باشد.
این اتفاق در حالی رخ داد که چند میلیون دلار از بودجه صرف نگارش فیلمنامه و طراحی اولیه شد. درایور و سودربرگ، هر دو بدون دریافت دستمزدی قابل توجه، از قراردادهای خود خارج شدند و پروژه به بایگانی رفت. این رخداد بار دیگر تعارض میان استقلال هنری و فشارهای تجاری استودیویی را در سینمای امروز برجسته کرد.
شایعاتی مبنی بر پیشنهاد همکاری دیوید فینچر (David Fincher) برای ساخت فیلمی میان دو قسمت پایانی سهگانه اسکایواکر نیز مطرح شد که اکنون بهصورت رسمی تکذیب شده است. این روند نشان میدهد که حتی در بزرگترین فرنچایزهای تاریخ، ایدههای خلاقانه نیز قربانی تصمیمات تجاری و اولویتهای مدیریتی میشوند.
اکنون، با نزدیک شدن دیزنی به انتخاب مدیرعامل جدید و احتمال جانشینی کاتلین کندی در لوکاسفیلم، این پرسش مطرح است که آیا در آینده، پروژههایی مانند The Hunt for Ben Solo میتوانند مجدداً احیا شوند یا نه. در حال حاضر، این فیلم به عنوان یکی از معدود پروژههای تأییدشده و لغوشده رسمی در تاریخ لوکاسفیلم شناخته میشود؛ یادآور شکاف عمیق میان خلاقیت و کنترل سازمانی در ساختار استودیوهای بزرگ.
اگرچه شکار بن سولو هرگز ساخته نشد، اما ردپای آن در بحثهای پیرامون بحران خلاقیت در هالیوود باقی خواهد ماند؛ نمونهای از اینکه چگونه ایدهای جسورانه و انسانی، در برابر دیوارهای سیاست و حسابگری تجاری، بیصدا خاموش میشود.


