دنیای کمیک همیشه با تراژدی گره خورده؛ بهخصوص دنیای دیسی که گویی استاد خلق قهرمانانیست که رنجها و دردهایشان از رگ گردن به ما نزدیکتر است. این قلمرو قهرمانی کمیک، نشان داده که تراژدی چقدر میتواند ابزار قدرتمندی برای شکل دادن به داستان و شخصیتپردازی باشد. اما نکته جالب این است که بتمن، این شوالیهی تاریکی همیشه مظلوم، در این فهرست تراژیکترینهای دیسی، حتی به رتبه اول هم دست نیافته است. بیاید نگاهی به زندگی این هفت قهرمان بیندازیم و ببینیم چه چیزی باعث شده آنها از زیر سایهی سایهبان گاتهام بیرون بزنند.
۷) بتمن؛ سایهای که درد را مخفی میکند

شاید اسطورهترین تراژدی تاریخ کمیک، قتل والدین بروس وین باشد؛ شب شومِ تماشای فیلم زورو که به کابوسی تبدیل شد و شالوده شکلگیری بتمن را بنا کرد. اما حتی این رنج عمیق، برای بتمن کافی نیست تا بر صدر جدول قهرمانان تراژیک باشد. چرا؟ چون بر خلاف آنچه تصور میشود، بتمن هنوز هم در میان دوستان و خانوادهاش، گرما و حمایت مییابد؛ هر چند هزینه آن را با از دست دادنهای مکرر و احساس گناه پرداخت کرده است. باتمن تراژدیای پیچیده و چندلایه دارد که بین امید و اندوه نوسان دارد.
۶) رد هود؛ ابعاد تاریک ضربهخوردهترین رابین

جیسون تاد یا همان رد هود، شاید تلخترین داستان یک رابین در دنیای دیسی باشد. خیانت مادرش، مرگ به دست جوکر، بازگشت به زندگی و تبدیل شدن به یک ضدقهرمان، همه نشاندهنده ترومای بیپایان اوست. او هرگز نتوانست سایه پدرخوانده بودن بتمن را کامل بپذیرد و در نهایت خود را طرد شده از خانواده بت در یافت. رد هود داستانیست دربارهی تنهایی وحشتناک و بیاعتمادی که حتی عشق و دوستی نتوانسته آن را التیام بخشد.
۵) کریزی جین؛ قصهی چندچهرگی و بازسازی درد

کریزی جین با اختلال هویت تجزیهای و تعدد شخصیتها، یکی از پیچیدهترین قهرمانان دیسی است. آزار جنسی دوران کودکی او را به موجودی چندلایه و دنیایی پرتنش تبدیل کرده که هرچند نیروهای متنوعی دارد، اما رنج روانی را در عمق وجودش حمل میکند. وجودش نه تنها نمادی از مبارزه با ترومای کودکانه است، بلکه تصویرگر چالشهای روانی پیچیدهای است که کمتر در کمیکها دیده میشود.
۴) جان کنستانتین؛ جادوگر تاریکی در مظان درد و اخلاقیت

جان کنستانتین سفری دارد که از ابتدای آن همراستا با از دست دادن و قربانیدادن است. از دست دادن والدین بر اثر اشتباهات خود او، تنهایی در مقابل نیروهای شیطانی، و پیوسته قرار دادن مردم اطرافش در معرض خطر، نمونههایی از تراژدی مکرر اوست. شخصیتش به عنوان راهب تاریک نشان میدهد که چگونه تراژدی میتواند به مسیری تبدیل شود که همانقدر عذابآور است که قهرمانانه.
۳) استارفایر؛ پرنسس جنگجوی تبعیدی با لبخندی بر لب

استارفایر، با چهرهای روشن و شخصیتی مثبت، وجهی از تراژدی پنهانش را پشت لبخندش پوشانده است. اسیر شدن نژادش، دشمنی خواهرش، و شکستهای عشقیاش، همه بار سنگین گذشتهای است که هر روزه برای رسیدن به تعادل تحمل میکند. استارفایر نمایندهای از نور و شکست در برابر ظلم است؛ جنگجویی که هرچند دوستداشتنی است، اما در دلش زخمی عمیق دارد.
۲) سوپرگرل؛ دختر کرپتون با بار سنگین غربت و انقراض

سوپرگرل، برخلاف برادرش سوپرمن، بار سنگینی از خسارت و غربت را بر دوش دارد. در حالی که سوپرمن کودکیش در کرپتون را به یاد نمیآورد، سوپرگرل تمام زندگیش را در آنجا گذرانده و دیده که چگونه تمام خانواده و مردمش نابود شدهاند. داستانهای جدید او در مجموعه Woman of Tomorrow حتی تراژیکتر هستند؛ بازماندگان مردمی که زیر بمبهای متاژنی ماندند و مرگهای پیدرپی اطرافیان. سوپرگرل نمادی از مقاومت و امید در برابر فناست.
۱) مارتین منهانتر؛ آخرین بازمانده مریخی و سنگینترین بار انزوا

جئون جئونز، یا همان مارتین منهانتر، از معدود قهرمانانی است که تراژدیاش فراتر از مرزهای سیارهای است. زندگی روی مریخ، فقدان خانواده، نابودی کل سیاره و مجبور شدن به زندگی در میان انسانها، همه باعث شدهاند او تنها بازمانده از گونه خودش باشد. در حالی که کریپتونیها هنوز هم جمعیت قابل توجهی دارند، مارتین تنهاییای بینظیر را تجربه میکند و روابطش به شدت محدود است. او نماد تنهایی و مقاومت پیوستهست. حتی یک کوکی چاکو هم نتوانسته به این درد دلداری دهد! این سرمایهی غمناک، باعث شده مارتین منهانتر به یکی از بزرگترین قهرمانان دیسی تبدیل شود.
این لیست نه تنها گواه بر قدرت روایت تراژدی در داستانسرایی بلکه نشانگر تنوع و عمق شخصیتهای دیسی است. هر کدام از این شخصیتها، با رنجها و فقدانهای خود، آینهای از بهترین و بدترین احساسات انسانی هستند.
حالا این شما هستید؛ به نظر شما کدام قهرمان دیسی بیشترین بار تراژدی را بر دوش میکشد؟