صفحه اصلی > کامیک و ابر قهرمان‌های مارول : وداع تلخ مارول با دردویل: پایان غم‌انگیز مردی که همیشه می‌دید!

وداع تلخ مارول با دردویل: پایان غم‌انگیز مردی که همیشه می‌دید!

دنیاهای مارول پر از صحنه‌های افسانه‌ای است؛ جایی که قهرمانان آسمان‌ها را می‌شکافند، از دیوارها بالا می‌روند و حتی پشت درهای بسته، رقص پارکور به راه می‌اندازند. اما هر قدرتی، بهایی دارد. گاهی همان نیروهای شگفت‌انگیز، جرقه‌ای برای فاجعه‌ای تلخ می‌شوند؛ روایتی که بارها در صفحات کمیک تکرار شده و همچنان ادامه دارد.

در این دنیا، جایی که آلتیمیت اسپایدرمن (Ultimate Spider-Man) به پایان راه رسید و میس مارول (Ms. Marvel) و کاپیتان آمریکا (Captain America) به اشکال مختلف جان خود را از دست دادند، همیشه راه‌هایی جادویی یا پیچیده برای بازگرداندن قهرمانان وجود داشته است. با این حال، گاهی مرگ یک قهرمان خاص، به معنای پایان یک جهان کمیکی کامل است؛ تجربه‌ای که در تازه‌ترین ماجراجویی مارول با دردویل: روز سرد در جهنم (Daredevil: Cold Day in Hell) به اوج تراژدی رسید.

مرگ ماندگار مت مرداک؛ سمبل قربانی و امید

در پایان دردویل: روز سرد در جهنم، مرد نابینای ما، مت مرداک (Matt Murdock)، آخرین نفسش را با جمله‌ای کوتاه اما تکان‌دهنده به پایان می‌رساند: «می‌بینم.» جمله‌ای شاعرانه و نمادین که نقطه پایانی است بر سفری پر فراز و نشیب. او سال‌ها بود که نور خورشید را ندیده بود، اما در آن لحظه، روشنایی تازه‌ای را درک کرد؛ نوری فراتر از چشمانش که به الهام‌بخشی برای نسل تازه‌ای از قهرمانان پیوند خورد.

این روایت در جهانی تیره و ویران‌شده جریان دارد؛ دنیایی که پس از جنگی ویرانگر، ابرقهرمانان به تبعید رفته‌اند و هرج‌ومرج همه جا را فرا گرفته است. پروژه‌ای محرمانه با نام نیو واریورز (New Warriors) برای بازگرداندن نیروهای فراانسانی شکست می‌خورد و فاجعه‌ای به بار می‌آورد که ماده‌ای رادیواکتیو را به قلب شهر می‌کشاند. این رویداد، زمینه‌ساز تقابل مرگبار مت مرداک با دشمن دیرینه‌اش، بول‌آیز (Bullseye) می‌شود.

بول‌آیز این بار نه برای نابودی جهان یا جلب شهرت، بلکه برای بازگرداندن روزگاری می‌جنگد که مردم از قدرت‌های خارق‌العاده هراسی نداشتند و رقابت‌ها سالم بود. اما مسیر او پر از ویرانی است. انفجار مواد رادیواکتیو، مرکز نیویورک را در مهی سمی و مرگبار فرو می‌برد. در این آشوب، مت مرداک با آخرین توان، خود را به بام ساختمانی می‌رساند و در واپسین لحظات، از تلخی‌ها و معنای زندگی‌اش سخن می‌گوید.

او در کلماتش، به تایرا (Tyra)، نخستین انسانی که پس از حملات بول‌آیز به توانایی‌های فراطبیعی دست یافته، الهام می‌بخشد که راه برتری و رستگاری، در نور و امید است. تایرا با نیرویی که دارد، مه سمی را می‌شکافد و پرتو امید را بر شهر می‌پراکند.

قربانی بزرگ مت مرداک، نسلی تازه از قهرمانان را برمی‌انگیزد تا راهی برای درمان زخم‌های جهان بیابند. دردویل: روز سرد در جهنم تنها یک داستان کمیک نیست، بلکه سفری سرشار از درام، اخلاق و بازتعریف معنای قهرمانی در دنیای مدرن مارول است؛ پایانی که به جای شکست، نویدبخش تولدی دوباره است.

بی‌تردید این روایت سال‌ها در یاد طرفداران مارول خواهد ماند و الهام‌بخش نویسندگان و هنرمندان برای خلق داستان‌هایی تازه و پرشور خواهد شد. و چه معنای عمیقی دارد که مردی که هیچ نمی‌دید، در نهایت نور را ببیند؛ زیرا هر پایانی، سرآغازی برای قصه‌ای دیگر است.

برچسب ها :

سامان مرادی

مقالات مرتبط

بهترین انیمیشن‌های بتمن که همین حالا باید تماشا کنید!

در این مقاله، به سراغ پنج اثر انیمیشن برتر بتمن می‌رویم که شاید کمتر درباره‌شان شنیده باشید. با فانتازیو در ادامه این مطلب همراه باشید.

رتبه‌بندی قوی‌ترین نسخه‌های هالک در MCU

در جهانی که هر بار نسخه جدیدی از هالک با قدرت‌های متفاوت پا به دنیای سینمایی مارول می‌گذارد، این مقاله فهرستی تحلیلی از هالک‌ها را براساس میزان قدرت‌شان فراهم کرده است؛ از اسکار، جوان‌ترین ورژن کم‌نمایش، تا اینفینیتی هالک، که با جذب نیروی سنگ‌های بی‌نهایت به متافیزیک قدرت دست یافته است.

وقتی نویسنده اونجرز، مانتیس مارول را به دنیای دی‌سی آورد!

استیو انگلهارت، نویسنده‌ای که مانتیس را در مارول خلق کرد، با ترفندی هوشمندانه این شخصیت را به دنیای دی‌سی و Justice League آورد. با فانتازیو همراه باشید تا با هم شخصیت «ویلو» را بیشتر بشناسیم.

دیدگاهتان را بنویسید