برای خوانندههای قدیمی کمیکهای دیسی، هیچچیز غریبهتر از «پایانهای حذفشده» نیست. تاریخ DC پر است از ایدههایی که روی کاغذ شکل گرفتند، منطق روایی داشتند، حتی با کانن کمیکها همراستا بودند، اما هیچوقت فرصت جان گرفتن در مدیومهای دیگر را پیدا نکردند. پایان جایگزینی که برای Wonder Woman (2017) در نظر گرفته شده بود، دقیقاً از همان جنس است: پایانی که ریشهاش نه در شوک روایی سینمایی، بلکه در DNA کمیکهای دیسی و اسطورهشناسی کیهانی آن قرار داشت.
پیوند دادن دایانا به دارکساید (Darkseid) و کالیبک (Kalibak)، نه یک «غافلگیری بیمنطق»، بلکه حرکتی کاملاً قابل دفاع از نگاه کمیکی بود؛ حرکتی که میتوانست واندر وومن را دوباره به جایگاه واقعیاش در کیهان DC بازگرداند: نه فقط یک قهرمان زمینی، بلکه یک بازیگر کلیدی در جنگ خدایان و نیروهای کیهانی.
پسزمینه کمیکی: جایگاه واندر وومن در برابر تهدیدات کیهانی
در کمیکهای دیسی، واندر وومن همیشه فراتر از نبردهای انسانی تعریف شده است. دایانا، چه در نسخههای کلاسیک و چه در بازآفرینیهای مدرنتر، همواره در نقطه تلاقی اسطوره، سیاست، جنگ و کیهان ایستاده. او تنها عضوی از لیگ عدالت است که بهطور طبیعی با خدایان، نیمهخدایان و موجودات آپوکالیپسی همسطح محسوب میشود.

دارکساید، بهعنوان تجسم مطلق استبداد و ضدزندگی، دشمنی نیست که فقط به سوپرمن یا لیگ عدالت محدود شود. در بسیاری از خطوط داستانی، برخورد ایدئولوژیک واندر وومن با دارکساید، از برخورد فیزیکی هم مهمتر است: آزادی در برابر کنترل مطلق.در این چارچوب، ورود کالیبک به دنیای واندر وومن، نه یک انحراف، بلکه بازگشت به منطق کمیکی بود.
کالیبک: تراژدی فراموششده آپوکالیپس
برای مخاطبی که کمیکها را میشناسد، کالیبک فقط «پسر دارکساید» نیست. او یکی از تراژیکترین شخصیتهای دنیای DC است؛ موجودی که بارها توسط پدرش کشته شده، دوباره زنده شده، تحقیر شده و هیچگاه به تأیید نرسیده. کالیبک نماد چرخه خشونت و اطاعت کورکورانه در آپوکالیپس است.
در کمیکها، کالیبک اغلب آینهای است برای نشان دادن بیرحمی مطلق دارکساید. او نه قهرمان است و نه ضدقهرمان؛ بلکه قربانی سیستمی است که دارکساید ساخته. حالا تصور کنید چنین شخصیتی در پایان فیلم واندر وومن معرفی میشد:
- تقابل یک زن جنگجو که برای انتخاب آزاد انسانها میجنگد
- با فرزندی که حتی حق انتخاب دشمن بودن را هم ندارد
این تضاد، دقیقاً همان چیزی است که کمیکهای DC در بهترین حالتشان ارائه میدهند.
پایان جایگزین از منظر کانن: گسترش طبیعی جهانسازی
سکانس پس از تیتراژ با حضور کالیبک، میتوانست واندر وومن را مستقیماً وارد خط داستانی آپوکالیپس کند؛ مسیری که در کمیکها بارها طی شده است. این پایان نه تنها به DCEU عمق میداد، بلکه جایگاه دایانا را در سطح کیهانی تثبیت میکرد؛ چیزی که نسخه نهایی فیلم عمداً از آن فاصله گرفت.
از دید کمیکی، این انتخاب نهایی استودیو باعث شد واندر وومن به قهرمانی «ایزوله» تبدیل شود؛ جدا از خدایان نیو جنیسیس، جدا از جنگهای کیهانی، و محدود به روایتهای انسانیتر. در حالی که در کانن DC، او همیشه پلی بوده میان زمین و اسطوره.
مقایسه با نسخه نهایی: حذف لایه اساطیری
نسخه ۲۰۱۷ فیلم، عمداً روایت را به جنگ جهانی اول و رشد فردی دایانا محدود کرد. این تصمیم شاید برای مخاطب عام منطقی بود، اما از نگاه کمیکی، بهای سنگینی داشت: حذف لایه اساطیری-کیهانی شخصیت.
در کمیکها، واندر وومن هیچوقت فقط درباره «جنگ انسانها» نیست؛ او درباره چرخه قدرت، خشونت الهی و انتخاب اخلاقی در مقیاس کیهانی است. پایان جایگزین میتوانست این هویت را از همان ابتدا تثبیت کند.

برای خوانندههای کمیک، این پایان حذفشده صرفاً یک ایده کنسلشده نیست؛ بلکه نمونهای دیگر از فاصلهای است که همیشه بین منطق کمیکی و محافظهکاری سینمایی وجود دارد. پیوند واندر وومن با دارکساید و کالیبک، حرکتی رادیکال نبود؛ حرکتی وفادار به ریشهها بود.
شاید این مسیر هیچوقت روی پرده نرفت، اما در ذهن طرفداران کمیک، همچنان زنده است؛ مثل بسیاری از داستانهایی که DC هرگز اجازه نداد کامل روایت شوند، اما همچنان بخشی از روح جهانش باقی ماندهاند.


