با نزدیکتر شدن به زمان تولید فیلم بتمن – پارت دوم (The Batman – Part II)، شایعهها دربارهی بازیگران تازهی این جهان سینمایی یکییکی در حال جدیتر شدن هستند. یکی از پرسر و صداترین آنها، نام اسکارلت جوهانسون (Scarlett Johansson) است؛ بازیگری که گفته میشود در حال مذاکره برای پیوستن به دنیای بتمنِ مت ریوز است. خبری که اگر درست باشد، میتواند مسیر داستان قسمت دوم را به شکل قابلتوجهی تغییر بدهد.
احتمال حضور جوهانسون در دیسی چقدر جدی است؟
طبق گزارش رسانههایی مثل Variety، ScreenRant و The InSneider، اسکارلت جوهانسون از دسامبر ۲۰۲۵ وارد گفتوگوهایی اولیه برای حضور در بخش دوم بتمن شده است. نکتهی مهم اینجاست که برخلاف برخی گمانهزنیهای اولیه دربارهی نقشهای اغراقشده یا فانتزی، تقریباً همهی گزارشها روی یک نام متمرکز شدهاند: گیلدا گلد (Gilda Gold).
البته باید تأکید کرد که DC Studios هنوز هیچ تأیید رسمیای انجام نداده و این پروژه همچنان در مرحلهی پیشتولید قرار دارد. فیلمبرداری قرار است از مه ۲۰۲۶ (اردیبهشت ۱۴۰۵) آغاز شود و فیلم برای اکران در ۱ اکتبر ۲۰۲۷ (۹ مهر ۱۴۰۶) برنامهریزی شده است.
فیلم دوم همچنان به کارگردانی مت ریوز (Matt Reeves) ساخته میشود؛ کارگردانی که با بازی رابرت پتینسون (Robert Pattinson)، بتمنی را به تصویر کشید که در سالهای ابتدایی فعالیتش قرار داشت و بیش از یک ابرقهرمان، یک کارآگاه درگیر پروندهای پیچیده بود. داستان فیلم حول قتلهای زنجیرهای ریدلر (Riddler) میچرخید؛ شخصیتی که با افشای فساد سیاسی و اقتصادی، چهرهی واقعی گاتهام را آشکار کرد. پایان فیلم با سیل گستردهی شهر، گاتهام را وارد دورهای بحرانی و بیثبات کرد؛ فضایی که سریال پنگوئن (The Penguin) نیز مستقیماً ادامهی آن را روایت میکند.

گیلدا گلد کیست و چرا حضورش میتواند آیندهی بتمن را تغییر دهد؟
در کمیکهای دیسی، گیلدا گلد (Gilda Gold) یکی از آن شخصیتهایی است که برخلاف ظاهر آرام و کمسروصدا، نقشی عمیق و تعیینکننده در شکلگیری یکی از مهمترین شرورهای تاریخ بتمن دارد. او همسر هاروی دنت (Harvey Dent) است؛ دادستانی آرمانگرا، محبوب و اصلاحطلب که نماد امید به عدالت در گاتهام محسوب میشد، پیش از آنکه این امید زیر فشار فساد، خشونت و فروپاشی روانی به هیولایی به نام دوچهره (Two-Face) تبدیل شود. گیلدا در این میان، نه یک شخصیت حاشیهای، بلکه شاهد مستقیم و قربانی خاموش این دگردیسی است.
گیلدا نمایندهی «زندگی عادی» در دنیای بتمن است؛ همان چیزی که گاتهام تقریباً هیچوقت اجازه نمیدهد دوام بیاورد. او تلاش میکند توازن میان زندگی شخصی و حرفهای هاروی را حفظ کند، اما هرچه فساد سیستم قضایی عمیقتر میشود، فاصلهی میان آنها بیشتر میشود. در بسیاری از روایتها، گیلدا اولین کسی است که متوجه ترکهای روانی هاروی میشود؛ تردیدهای اخلاقی، خشم فروخورده و دوگانگی شخصیتیای که بهتدریج شکل میگیرد. به همین دلیل، سقوط هاروی دنت فقط نتیجهی یک حادثه یا حملهی فیزیکی نیست، بلکه حاصل سالها فشار، تنهایی و شکست اعتماد است؛ روندی که گیلدا از نزدیک آن را لمس میکند.
اهمیت گیلدا گلد دقیقاً در همینجاست: او نقطهی اتصال میان «قانون» و «فروپاشی قانون» است. اگر بتمن نمایندهی تلاش فردی برای عدالت باشد و دوچهره نماد عدالتِ تحریفشده، گیلدا صدای انسانیای است که میان این دو له میشود. حضور او داستان دوچهره را از یک شرور نمادین، به یک تراژدی انسانی تبدیل میکند؛ تراژدی مردی که میخواست دنیا را عادلانهتر کند، اما خودش قربانی همان سیستمی شد که قصد اصلاحش را داشت.
اگر گیلدا گلد وارد داستان The Batman – Part II در جهان مت ریوز شود، این انتخاب کاملاً همراستا با رویکرد این فرنچایز خواهد بود. دنیای ریوز بتنی است بر فساد ساختاری، عدالت شکستخورده و سقوط تدریجی شخصیتها، نه تولد ناگهانی شرورها. حضور گیلدا میتواند بهعنوان بستر احساسی و روایی، زمینهچینی آرام و تدریجی برای ظهور دوچهره باشد؛ مسیری که بهجای شوک ناگهانی، بر فشارهای روانی، شکست روابط انسانی و بیرحمی سیستم تمرکز دارد. دقیقاً همان نوع داستانی که این نسخه از بتمن برای گفتنش ساخته شده است.

در حال حاضر، حضور اسکارلت جوهانسون در نقش گیلدا گلد هنوز در حد شایعه است، اما شایعهای که از نظر داستانی کاملاً منطقی به نظر میرسد. این انتخاب میتواند جهان بتمن را یک قدم به سمت روایتهای عمیقتر و تراژیکتر ببرد؛ جایی که شرورها نه ناگهانی، بلکه از دل سیستم فاسد و روابط انسانی شکستخورده متولد میشوند.
اگر این مسیر ادامه پیدا کند، The Batman – Part II میتواند شروع یکی از مهمترین خطوط داستانی تاریخ سینمای بتمن باشد.


