توسط : گاهی در دنیای بازی‌های ویدیویی متوجه خیانت دوستانتان می‌شوید و برخی از بازی‌ها از این لحظات برای خلق داستانی منحصر به فرد استفاده می‌کنند. اما گاهی اوقات این شما هستید که در حال خیانت به دوستانتان هستید و شاید خودتان هم خبر نداشته باشید! با فانتازیو و معرفی ۷ بازی برتر که در آن بدون آن‌که بدانید، شرور داستان هستید همراه باشید.
این مطلب حاوی اسپویل است!
بازی Undertale
بازی مستقل و پیکسلی Undertale به‌ظاهر یک RPG دوست‌داشتنی و ساده است که ما را به دنیایی زیرزمینی اسرارآمیز می‌برد، اما اگر از همان ابتدا تصمیم بگیرید که مسیر نسل‌کشی هیولاها را انتخاب کنید، همه چیز تغییر می‌کند. داستان وبازی و روایت آن به گونه‌ای صورت گرفته که واکنش شخصیت‌های غیرقابل بازی (NPC) حسابی تاثیرگذار ظاهر شود. در واقع این شخصیت‌ها به نحوی طراحی شده‌اند که از اقدامات شما نگذشته و به آرامی بار سنگین گناه و مسئولیت کشتار دوستان این شخصیت‌ها را روی دوش شما بگذارند.
در این مسیر، حتی شخصیت معروف Sans بارها به شما هشدار می‌دهد که «عاقبت مسیری که طی می‌کنید خوش نیست»، و روایت بازی شما را مجبور می‌کند تا با اقدامات خود روبرو شوید؛ جایی که قهرمان به وضوح تبدیل به یک شرور تراژیک می‌شود. این رویکرد باعث شد Undertale به یکی از بهترین بازی‌های مستقل این لیست تبدیل شود.
بازی Star Wars: Knights of the Old Republic
در آغاز Star Wars: Knights of the Old Republic، بازی شما را در نقش یک سرباز جمهوری قرار می‌دهد که دچار فراموشی شده و ماموریتی برای نجات کهکشان به او سپرده شده است. اما یکی از بزرگ‌ترین پیچش‌های تاریخ بازی‌های ویدیویی وقتی رخ می‌دهد که می‌فهمید شما در واقع دارث ریون، یکی از شروران داستان هستید و هیچ وقت قرار نبوده تا دنیا را نجات دهید. این اتفاق باعث می‌شود بازیکنان با دو مسیر اخلاقی سخت روبرو شوند: ادامه دادن در مسیر روشن نیرو یا بازگشت به شخصیت تاریکی که منشاتان است. اگر به سراغ مسیر دوم بروید، عملا در خلق یکی از شرورترین شخصیت‌های دنیای جنگ‌ستارگان قدم خواهید برداشت.
بازی Silent Hill 2
در Silent Hill 2 شخصیت اصلی داستان، جیمز ساندلر، به دنبال همسر مرده‌اش به شهری مرموز می‌رود. اما چیزی که در ابتدا به نظر یک ماجراجویی برای نجات است، در نهایت به سفری معنوی در دنیای برزخ تبدیل شده و جیمز را در تقابل با وجدان گناه‌آلودش قرار می‌دهد. در حقیقت، جیمز خود، مسئول مرگ همسرش است و هیولاهای بازی تجسم گناهان و ندامت‌های او هستند. این بازی با نمایش پیچیده شخصیت خاکستری خود، به نوعی یک رمان روانشناختی تاریک و قابل تعامل تبدیل شده که در آن بازیکن مجبور است با جنبه‌های ناکارآمد و تاریک انسانی مواجه شود.
بازی Prototype
بازی Prototype داستان الکس مرسر را روایت می‌کند که حافظه خود را از دست داده و در ادامه پی می‌برد که خودش خالق ویروسی خطرناک است. الکس که در ابتدا نقش بازیکن را به عنوان جست‌وجوگر حقیقت بازی می‌کند، خیلی زود درمی‌یابد که خودش دلیل اصلی فاجعه است. حال بازیکن‌ها باید با انتخاب‌هایی که در ادامه انجام می‌دهد، مسیر رسیدن به یکی از ۸ پایان بازی را انتخاب کند.
بازی The Last of Us
راستش را بخواهید بازی The Last of Us تعریف مشخصی برای قهرمان و شرور ندارد. جوئل مردی است که برای نجات دختر خوانده خود الی، دست به جنایات بی‌شماری می‌زند. برای جوئل، قتل پزشکان، سربازان، و اعضای فرقه‌ای که می‌توانند دنیا را نجات دهد، در برابر جان الی منطقی منطقی به نظر میرسد. بازی روی تضاد سخت میان پارامترهای اخلاقی و نیات انسانی تمرکز دارد و مثل یک سوال فلسفی بزرگ، بازیکن را برای پاسخ به مساله‌ای روان‌شناسی تحت عنوان «هاینز» رها می‌کند.
بازی Shadow of the Colossus
بازی Shadow of the Colossus حکایتی متفاوت از داستان‌های قهرما‌نی است. بازی روایتگر ماجرای پسری به نام واندر است که برای نجات معشوقه خود، باید سیزده کلسوس (هیولاهای عظیم) را بکشد. اما این گشت‌وگذار نتیجه‌ای تاریک دارد. با مرگ تمام هیولاها، متوجه می‌شویم که آن‌ها محافظان قدرت شروری به نام «Dormin» بودند و حال این موجود آزاد شده و به دل قهرمان ما نفوذ می‌کند تا خودش تبدیل به دشمن مرموز و شیطانی این سرزمین شود.
بازی Spec Ops: The Line
شاید یکی از تاثیرگذارترین بازی‌های روایت‌محور مدرن را می‌توان Spec Ops: The Line دانست که تجربه سربازی به نام واکر را در دوبی ویران شده روایت می‌کند. طی مرحله‌ای از این بازی که در آن از فسفر سفید استفاده و باعث کشتار غیرنظامیان می‌شود، نقطه عطفی در داستان است که اقدامات بازیکن را حسابی به چالش می‌کشد. در پایان، مشخص می‌شود که همه تقصیرها به گردن بازیکن است، نه هیچ شروری دیگر. بازی به طرزی تلخ مرز میان قهرمان و ضدقهرمان، واقعیت و توهم را فرو می‌ریزد.
