دنیای بازیهای ویدیویی بارها نشان داده که روایت میتواند به اندازه گیمپلی مهم باشد، و سری لایف ایز استرنج (Life is Strange) یکی از بهترین نمونههای این سبک روایتمحور است. نخستین نسخه در سال ۲۰۱۵ منتشر شد و با داستان تأثیرگذار مکس (Max Caulfield) و کلویی (Chloe Price) محبوبیت فراوانی پیدا کرد. اما اکنون که آمازون (Amazon) در حال ساخت یک سریال تلویزیونی از این مجموعه است، انتخاب تمرکز بر نسخه اول به جای نسخه دوم، پرسشی جدی را مطرح میکند: آیا بهتر نیست داستان شان (Sean Diaz) و دنیل (Daniel Diaz) در مرکز روایت قرار گیرد؟
از Max و Chloe تا Sean و Daniel؛ دو سبک متفاوت روایت
داستان مکس و کلویی یک درام کلاسیک در یک شهر کوچک آرام است؛ جایی که روابط رمانتیک، انتخابهای اخلاقی و قدرت بازگردانی زمان به بازیکن اجازه میدهد تا مسیرهای مختلف را تجربه کند. این عناصر بخش بزرگی از محبوبیت نسخه اول بودند. در مقابل، لایف ایز استرنج ۲ (Life is Strange 2) مسیر متفاوتی را طی میکند: روایت دو برادر، شان و دنیل، که پس از یک حادثه پلیسی در سفری خطرناک در سراسر آمریکا قرار میگیرند. این نسخه تاریکتر، سیاسیتر و اجتماعیتر است و همین تفاوتها ظرفیت بالاتری برای یک اقتباس تلویزیونی قوی ایجاد میکنند.

چالش انتخابها در لایواکشن Life is Strange
یکی از ویژگیهای اصلی سری Life is Strange، ساختار انتخابمحور آن است. نسخه اول با دو پایان قطعی (Bae or Bay) تمام میشود و همین دوقطبی پایانی، طرفداران را به شدت تقسیم کرده است. بازیکنان در بازی میتوانند هر دو مسیر را تجربه کنند، اما در سریال تلویزیونی تنها یک پایان انتخاب خواهد شد؛ تصمیمی که خطر نارضایتی بخش بزرگی از طرفداران را دارد.
در Life is Strange 2 نیز انتخابهای مهم وجود دارد، اما هیچکدام به اندازه نسخه اول جنجالبرانگیز نیستند. این موضوع باعث میشود اقتباس نسخه دوم انعطافپذیرتر بوده و ریسک کمتری در روایت خطی تلویزیونی داشته باشد.
ابعاد اجتماعی و سیاسی بازی Life is Strange 2
یکی از نقاط قوت نسخه دوم، پرداخت مستقیم به مسائل اجتماعی معاصر است: نژادپرستی، مهاجرت و خشونت پلیس. این مضامین نهتنها در فضای واقعی امروز آمریکا برجستهاند، بلکه در قالب یک سریال تلویزیونی میتوانند بازتابی عمیقتر و تاثیرگذارتر داشته باشند. روایت شان و دنیل به جای تمرکز صرف بر روابط فردی، به داستانی اجتماعی و انسانی تبدیل میشود که میتواند طیف وسیعتری از مخاطبان را جذب کند؛ حتی کسانی که پیشتر بازی را تجربه نکردهاند.
فرصتهای تلویزیونی در اقتباس بازی Life is Strange 2
انتخاب نسخه دوم، فرصتهای زیادی را پیش روی سازندگان میگذارد. از یک سو، موضوعات اجتماعی و سیاسی آن میتواند محتوایی غنی و بهروز ارائه دهد. از سوی دیگر، تواناییهای دنیل که بیشتر خارج از کنترل بازیکن است، امکان تمرکز بیشتر روی روایت و شخصیتپردازی را فراهم میآورد. این دقیقاً همان چیزی است که در قالب سریال تلویزیونی میتواند به نقطه قوت بدل شود.

هرچند انتخاب نسخه اول Life is Strange برای اقتباس دلایل احساسی و تاریخی دارد، اما با خطر واکنش منفی طرفداران و محدودیتهای روایت انتخابمحور همراه است. در مقابل، نسخه دوم با موضوعات بهروزتر و ساختاری انعطافپذیرتر، گزینهای هوشمندانهتر برای اقتباس تلویزیونی است.
اگر آمازون میخواهد تجربهای معاصر و تأثیرگذار خلق کند، بهتر است روایت شان و دنیل را محور سریال قرار دهد؛ روایتی که هم بعد اجتماعی و سیاسی دارد و هم میتواند تجربهی منحصربهفرد بازیهای ویدیویی را در قالب تلویزیونی بازآفرینی کند.