سریال آلیس در سرزمین مرزی (Alice in Borderland) که بر اساس مانگایی به همین نام اثر هارو آسو (Haro Aso) ساخته شده، حالا با فصل سوم خود به یکی از مهمترین ستونهای ژانر بقا (Survival Genre) در نتفلیکس (Netflix) تبدیل شده است. این سریال ژاپنی از همان ابتدا توانست توجه جهانی را جلب کند؛ فصل اول در سال ۲۰۲۰ با داستانی پرتعلیق و شخصیتپردازی قوی در میان ۱۰ سریال برتر نتفلیکس قرار گرفت و فصل دوم در سال ۲۰۲۲ با معرفی کارت «جوکر (Joker Card)» بهعنوان نماد هرجومرج و آشوب، جایگاه خود را محکمتر کرد. حالا با انتشار فصل سوم، بحثها درباره پایان باز (Open-ended) و فلسفی آن، در شبکههای اجتماعی و بین طرفداران به شدت داغ شده است.
محبوبیت فصلهای قبلی و واکنش جهانی
فصل اول آلیس در سرزمین مرزی با تمرکز بر ورود شخصیت ریوهای آریسو (Ryōhei Arisu) و یوزوها اوساکی (Usagi) به دنیایی موازی که مرز میان زندگی و مرگ است، توانست امتیاز ۸ از ۱۰ در IMDb و نقدهای مثبت از سوی وبسایتهای معتبر مثل Rotten Tomatoes کسب کند. فضای تازه و متفاوت، بازیهای مرگبار و طراحی چشمگیر محیط باعث شد سریال خیلی زود به محبوبترین سریال آسیایی نتفلیکس بدل شود.
فصل دوم نیز با پیچیدهتر کردن داستان و تاکید بر فلسفه مرگ و زندگی، موفق شد مخاطبان بیشتری را جذب کند. حضور شخصیت کاریزماتیک شونتارو چیشیا (Shuntarō Chishiya) با بازی نیجیرو موراکامی (Nijirō Murakami) یکی از نقاط قوت این فصل بود که طرفداران هنوز هم دربارهاش بحث میکنند. این فصل به طور گسترده در رسانههای غربی تحسین شد و حتی برخی منتقدان آن را بهترین سریال آسیایی نتفلیکس نامیدند.
فصل سوم؛ مرز باریک میان حیات و مرگ
فصل سوم با روایتی باز به پایان میرسد. آریسو و اوساکی بار دیگر وارد بازیهایی تازه میشوند که این بار نهتنها بقا بلکه معنای زندگی را به چالش میکشند. شخصیت مرموزی به نام واچمن (Watchman) حقیقت بوردرلند (Borderland) را توضیح میدهد: دنیایی بین زندگی و مرگ، جایی که بازماندگان کما یا قربانیان حوادث، تا تصمیم نهایی خود را نگیرند، گرفتار آن خواهند بود.
در این فصل، نبود چیشیا بهوضوح حس میشود؛ هرچند در پایان حضوری کوتاه دارد. اما هوش و استراتژی او به نوعی به آریسو منتقل میشود تا همچنان جنبه معمایی و هوشمندانه داستان حفظ شود. از طرف دیگر، تاکید بر رابطه عاطفی آریسو و اوساکی به این فصل بُعدی انسانیتر میدهد و بار احساسی هر تصمیم را دوچندان میکند.

مقایسه با اسکویید گیم (Squid Game)
مقایسه آلیس در سرزمین مرزی با اسکویید گیم اجتنابناپذیر است. هر دو سریال بر محور بازیهای مرگبار ساخته شدهاند اما تفاوتهایشان هم جذاب است:
- اسکویید گیم (Squid Game) نقدی اجتماعی بر سرمایهداری مدرن و فاصله طبقاتی است. استفاده از بازیهای کودکانه بهعنوان استعارهای از خشونت سیستماتیک، همان چیزی است که این سریال را به پدیدهای جهانی تبدیل کرد.
- آلیس در سرزمین مرزی (Alice in Borderland) بیشتر بر ابعاد علمی-تخیلی تمرکز دارد. بازیکنان وارد جهانی موازی میشوند که قوانین آن مدام تغییر میکند و همین بیثباتی، داستان را غیرقابل پیشبینی میسازد.
در فصل سوم شباهتها پررنگتر شدهاند. درست همانطور که اسکویید گیم در فصل سوم با حضور بازیگر بزرگی مثل کیت بلانشت (Cate Blanchett) و معرفی سازمانی تازه در آمریکا به جهان داستانیاش وسعت بخشید، آلیس در سرزمین مرزی هم با معرفی خدمتکاری به نام «آلیس» در آمریکا، راه را برای اسپینآفها یا حتی ادامهای تازه باز میکند.
طراحی بازیها و جلوههای ویژه
یکی از مهمترین نقاط قوت سریال، طراحی خلاقانه بازیها و جلوههای ویژه نفسگیر آن است. از بازیهای کارتی با ارجاع به «آلیس در سرزمین عجایب (Alice’s Adventures in Wonderland)» گرفته تا چالشهای روانکاوانهای که اعتماد و خیانت را به نمایش میگذارند، هر مرحله به شکلی طراحی شده که هم مخاطب را درگیر معما کند و هم تعلیق بالایی ایجاد نماید.
جلوههای بصری فصل سوم بهوضوح ارتقا یافتهاند؛ طراحی محیط، موسیقی متن و فضاسازی، سریال را به سطح یک فیلم سینمایی بزرگ نزدیک کرده است. همین کیفیت بالا باعث شده که منتقدان غربی از آن بهعنوان «یکی از بهترین اقتباسهای مانگایی نتفلیکس» یاد کنند.
چرا انتخابی عالی برای طرفداران ژانر بقاست؟
- هیجان و تعلیق مداوم: هیچکس تا لحظه آخر نمیداند چه کسی زنده میماند.
- ابعاد فلسفی: برخلاف بسیاری از آثار بقا، آلیس در سرزمین مرزی به ماهیت زندگی، مرگ و انتخابهای انسانی هم میپردازد.
- شخصیتپردازی قوی: رابطه آریسو و اوساکی و همچنین تضادهای درونی شخصیتها، سریال را از یک اکشن ساده فراتر میبرد.
- پایان باز و معماهای حلنشده: این پایان باز، هم فضای تحلیل و تئوریپردازی برای طرفداران ایجاد میکند و هم احتمال اسپینآف یا ادامههای تازه را زنده نگه میدارد.
فصل سوم آلیس در سرزمین مرزی (Alice in Borderland) نه تنها پایانی هیجانانگیز و فلسفی برای سهگانهاش رقم زده، بلکه ثابت کرده این سریال توانسته جایگاهی مستقل در کنار آثاری چون اسکویید گیم (Squid Game) پیدا کند. اگر فصل سوم اسکویید گیم با افت کیفی بحثبرانگیز همراه بود، آلیس در سرزمین مرزی توانست با روایت قوی، طراحی بازیهای نوآورانه و پایان معمایی خود، همچنان مخاطبان را پای داستان نگه دارد.

برای طرفداران ژانر بقا، این سریال یک انتخاب قطعی است؛ اثری که هم هیجان مرگبار اسکویید گیم را دارد و هم عمق فلسفی و علمی-تخیلی ویژهای ارائه میدهد. با امتیازهای بالای کاربران و نقدهای مثبت منتقدان، میتوان گفت آلیس در سرزمین مرزی یکی از بهترین گزینهها برای تجربهی یک داستان بقا دراماتیک و متفاوت است.