صفحه اصلی > سریال و انیمه و دنیای ویچر : چرا طرفداران The Witcher باید به انیمه Castlevania سر بزنند؟

چرا طرفداران The Witcher باید به انیمه Castlevania سر بزنند؟

وقتی از فرنچایز The Witcher سخن می‌گوییم، درباره یکی از پیچیده‌ترین و زنده‌ترین جهان‌های فانتزی تاریک معاصر حرف می‌زنیم؛ دنیایی که در لابه‌لای کتاب‌ها، بازی‌ها و سریال‌هایش مدام گسترده‌تر، چندلایه‌تر و جذاب‌تر می‌شود. راز ماندگاری و محبوبیت ویچر را می‌توان در همان پیوند محکم میان داستان‌سرایی تلخ، شخصیت‌های عمیقاً خاکستری، و فضاسازی بی‌رحمانه‌اش جست‌وجو کرد. جهان ویچر پر از هیولاهای گوناگون، سحر و جادوهای قدیمی، قراردادهای شوم، و مهم‌تر از همه، انسان‌هایی است که به‌طرزی تأسف‌بار اغلب شرورتر و دهشتناک‌تر از هر موجود ماورایی‌اند.

در چنین حال‌وهوایی، طبیعی است که هر طرفدار این ژانر به‌دنبال آثار مشابهی باشد که بتواند همان طعم تلخی و تاریکی را در ظرفی متفاوت تجربه کند. این‌جاست که انیمه Castlevania و به‌ویژه ادامه‌اش یعنی Nocturne به صحنه می‌آیند. این دو سریال نتفلیکس نه‌تنها در بازآفرینی یک فضای قرون‌وسطایی غرق در فساد و وحشت موفق هستند، بلکه در پرداختن به شخصیت‌هایی زخم‌خورده، دچار تردید و از نظر اخلاقی پیچیده، یادآور همان چیزی هستند که دنیای ویچر را چنین تاثیرگذار ساخته است.

دنیاسازی: جایی میان خون، کلیسا و انقلاب

انیمه Castlevania اقتباسی است از بازی‌های ویدیویی مشهوری به همین نام که توسط Konami ساخته شده‌اند. فصل‌های اولیه سریال عمدتاً از Castlevania III: Dracula’s Curse الهام می‌گیرند و ما را به دنیایی می‌برند که در آن کلیسا، با فساد و جهلش، عملاً به اندازه خود دراکولا وحشت‌آفرین است. این تضاد میان ایمان مذهبی و دسیسه‌های سیاسی و اخلاقی، عنصری است که به‌شکل پررنگ در ویچر هم حضور دارد. Witcher پر است از پادشاهانی که خود را خادم خدایان می‌دانند و جادوگرانی که به اسم عدالت، ظلم‌های جدیدی پایه‌گذاری می‌کنند.

در Castlevania هم شاهد دنیایی هستیم که زیر سایه خرافات و گناه فرو رفته است. تراور بلمونت، آخرین بازمانده خانواده‌ای که نسل‌ها به شکار هیولا پرداخته‌اند، با نفرت عمومی و رانده‌شدن از جامعه دست به گریبان است. همین حاشیه‌نشینی و انزوا، به‌شکل آشنایی گرالت را در ذهن تداعی می‌کند. سیفا، جادوگری که به قدرت‌هایش افتخار می‌کند اما هم‌زمان با ترس و تعصبات مردم روبه‌روست، نقش مکملی دارد که در تقابل با واقعیت خشن محیط، گاه شور زندگی می‌آورد و گاه بر اندوه آن می‌افزاید.

اما Nocturne فصل جدید این حماسه است که این‌بار ما را به فرانسه در آستانه انقلاب می‌برد. فضایی غرق در تضاد طبقاتی، خرافه و تعقیب‌های مذهبی. داستان ریچر بلمونت، نواده تراور، در چنین محیطی جان می‌گیرد و جدال‌های خونین این بار رنگ و بوی مبارزه طبقاتی و بحران‌های اجتماعی را هم پیدا می‌کند. جایی که هر شمشیر کشیده‌شده، فقط علیه هیولاها نیست، بلکه علیه حکومت‌های فاسد و نهادهای مذهبی فریبکار نیز هست.

این گستره سیاسی-اجتماعی که به‌طرز هوشمندانه‌ای به پیرنگ اصلی پیوند خورده، باعث می‌شود Nocturne از نظر تحلیلی حتی غنی‌تر از فصل اول باشد و شباهتش به دنیای پیچیده ویچر دوچندان شود.

شخصیت‌ها: قهرمانانی که می‌لغزند و می‌شکنند

یکی از جذاب‌ترین ویژگی‌های دنیای ویچر، پرداخت شخصیت‌هایی است که تحت سنگینی گذشته، گناه، یا حتی تقدیری که گریزی از آن نیست، خمیده شده‌اند. گرالت فقط یک شکارچی جایزه‌بگیر نیست؛ او انسانی است که بارها مجبور شده میان بد و بدتر یکی را برگزیند و اغلب حتی از پس این انتخاب هم پشیمان مانده.

Castlevania هم در همین مسیر قدم برمی‌دارد. تراور بلمونت مردی است که در سایه رسوایی خاندانش زندگی می‌کند، با زخم‌های روانی و وابستگی شدید به الکل. این ویژگی‌ها او را آسیب‌پذیر، خودویرانگر، و در عین حال، انسانی‌تر می‌کند. سیفا، به‌رغم قدرت‌های جادویی‌اش، در برابر تاریکی‌های دنیای بیرون هنوز دختری جوان و پرشور است که می‌ترسد و تردید دارد. آلوکارد، نیمه‌انسان-نیمه‌دراکولا، از نظر درونی حتی از آن‌ها نیز متزلزل‌تر است؛ موجودی درگیر هویتش که با خلأ عاطفی شدید، طنز تلخ و گاه کودکانه‌اش را چون سپری در برابر تلخی جهان به کار می‌گیرد.

Nocturne این سنت را ادامه می‌دهد. ریچر، شکارچی جوان، زیر فشار میراث خانوادگی، غرور زهرآگین و خاطرات دردناک شکل می‌گیرد. او نمادی از همان قهرمان تراژیکی است که می‌خواهد جهان را از هیولا پاک کند اما خودش هم به‌نوعی در آستانه فروپاشی اخلاقی و روانی ایستاده است. این شخصیت‌پردازی‌های خاکستری و پیچیده، دقیقاً همان چیزی است که مخاطبان ویچر را جذب کرده و در این‌جا نیز طنین آشنایی دارد.

سبک بصری و اکشن: زیبایی در میان خون

یکی از تفاوت‌های شاخص Castlevania (و به‌ویژه Nocturne) با آثار لایو-اکشن این است که مدیوم انیمیشن به سازندگان اجازه می‌دهد در طراحی صحنه‌های نبرد، موجودات اهریمنی و جلوه‌های بصری اغراق‌های هنرمندانه‌ای انجام دهند که در لایو-اکشن یا بسیار پرهزینه است یا غیرواقعی جلوه می‌کند. در Castlevania خشونت و خون‌ریزی تقریباً به شکلی شاعرانه تصویر می‌شود؛ خون مثل رنگ روی بوم پاشیده می‌شود، نور شمع‌ها و رنگ جادو در تاریکی می‌رقصند و حرکات شمشیرها بیشتر به رقص باله شباهت دارد.

همین کیفیت بصری ویژه، به همراه موسیقی حماسی و گاه ملانکولیک، تماشای Castlevania را به تجربه‌ای سمعی-بصری تبدیل می‌کند که چیزی فراتر از صرفاً تماشای یک داستان است. به همین دلیل است که بسیاری از منتقدان در تحسین سریال، آن را اثری می‌دانند که می‌تواند «یک نقاشی خونین متحرک» لقب بگیرد.

شاید در نگاه نخست، بسیاری Castlevania را فقط گزینه‌ای موقت برای پر کردن جای خالی ویچر بدانند. اما این مقایسه در نهایت به هر دو اثر جفا می‌کند. حقیقت این است که Castlevania چه در فصل نخست و چه در Nocturne، به‌قدری مستقل، عمیق و شخصیت‌محور است که خودش به‌تنهایی دنیایی می‌سازد که ارزش غرق‌شدن دارد. این سریال نه‌تنها از لحاظ بصری خیره‌کننده است، بلکه در تصویر کردن انسان‌هایی که میان ایمان، فساد، انتقام و امید دست‌وپا می‌زنند، به بلوغی می‌رسد که آثار معدودی در ژانر فانتزی تاریک به آن دست یافته‌اند.

برای طرفداران ویچر، Castlevania در عین آشنایی، تازه و متفاوت است. آشنایی از آن رو که همان دغدغه‌های اخلاقی، قهرمانان شکسته، دنیای پر از هیولا و تعصب را دارد؛ و متفاوت به این دلیل که به‌جای فلسفه‌های طولانی، گاه مستقیم‌تر، خشن‌تر و حتی شاعرانه‌تر از بدبختی‌های این دنیا حرف می‌زند.

در نهایت، تماشای Castlevania و سپس Nocturne نه‌تنها تجربه‌ای موازی با ویچر است، بلکه مکملی برای آن نیز محسوب می‌شود. مخاطبی که از عمق، تاریکی و پرسش‌های اخلاقی ویچر لذت برده، به‌سختی می‌تواند در برابر زیبایی مرگبار و غم‌انگیز این انیمه مقاومت کند.

رادین کاظمی

مقالات مرتبط

تابستان اوتاکویی با انیمه‌های جذاب: از شور زندگی تا ماجراجویی‌های فراموش‌نشدنی!

تابستان اوتاکویی رو با انیمه‌های برتر روی کرانچی‌رول شروع کنیم! از عشق لطیف My Dress-Up Darling تا ماجراجویی‌های بی‌پایان One Piece، این انیمه‌ها با پیام‌های زندگی‌بخش و شخصیت‌های دوست‌داشتنی، بهترین همراه برای روزهای گرم و پرانرژی شما هستن.

تیر 8, 1404

آیمون تارگرین: کلیدی‌ترین چهره در اسپین‌آف جدید گیم آو ترونز

آیمون تارگرین که در سریال گیم آو ترونز بیشتر به عنوان مستر نگهبانان شب شناخته می‌شود، قرار است در اسپین‌آف جدید شوالیه‌ی هفت پادشاهی: شوالیه‌ی پرچین نقشی کلیدی و تاثیرگذار داشته باشد.

فصل سوم حلقه‌های قدرت؛ انتظار برای تحول و سقوط‌های پیچیده در سرزمین میانه

فصل سوم حلقه‌های قدرت در حالی وارد مرحله فیلم‌برداری در استودیو Shepperton شده که فصل دوم سریال با پایان‌بندی پرهیجان و پر از نبردهای سرنوشت‌ساز، کودتاهای سیاسی و حضور معمایی تام بمبادیل، اشتیاق مخاطبان را برای ادامه داستان به اوج رساند.

دیدگاهتان را بنویسید