دیمن اسلیر یا شیطانکش (Demon Slayer-Kimetsu no Yaiba) فقط یه انیمه معمولی نیست؛ از وقتی که سال ۲۰۱۹ پخش شد، خیلی سریع تبدیل به یه پدیدهی جهانی شد. داستان تانجیرو (Tanjiro Kamado) و تلاشش برای نجات خواهرش نزوکو (Nezuko Kamado)، ترکیب بینظیری از اکشن، احساسات و طراحی تصویری شگفتانگیزه که باعث شد هم توی ژاپن و هم خارج از اون، میلیونها طرفدار پیدا کنه.
این محبوبیت باعث شد ادامهی داستان نه صرفاً در قالب سریال، بلکه روی پردهی سینما روایت بشه. بعد از موفقیت قطار موگن (Mugen Train – ۲۰۲۰) و اکرانهای ترکیبی مثل روستای شمشیرسازان (Swordsmith Village – ۲۰۲۳) و تمرین هاشیرا (Hashira Training – ۲۰۲۴)، حالا نقطهی اوج ماجرا، یعنی آرک پایانی مانگا، قراره به جای یک فصل تلویزیونی، در قالب سه فیلم سینمایی روایت بشه: سهگانهی بزرگ قلعهی بیانتها (Infinity Castle).
زمانبندی اکران سهگانهی قلعهی بیانتها
اولین بخش از این سهگانه با عنوان بخش اول: بازگشت آکازا (Part 1: Akaza Returns) در تاریخ ۲۷ تیر ۱۴۰۴ در سینماهای ژاپن اکران شد و تنها در چند هفتهی اول توانست رکوردهای تاریخی را جابهجا کند. این فیلم، آغاز رسمی اقتباس از آرک پایانی مانگا محسوب میشود؛ همان بخشی که طرفداران سالها انتظار داشتند روی پردهی بزرگ ببینند.
طبق برنامه، بخش دوم در تابستان ۱۴۰۵ و بخش سوم در تابستان ۱۴۰۶ به نمایش درمیآید. این یعنی استودیوی یوفوتیبل (Ufotable) تصمیم گرفته پایان داستان را بهجای یک فصل تلویزیونی مثل منطقهی سرگرمی (Entertainment District) یا روستای شمشیرسازان (Swordsmith Village)، با بودجه و مقیاس سینمایی اجرا کند.
توزیع جهانی سهگانه نیز توسط کرانچیرول (Crunchyroll) و سونی پیکچرز ریلیزینگ (Sony Pictures Releasing) انجام خواهد شد. به این ترتیب، طرفداران در آمریکای شمالی، اروپا و آمریکای لاتین هم هر سال شاهد ادامهی این نبرد عظیم خواهند بود. در عمل، سه تابستان پیاپی، نام دیمن اسلیر در صدر خبرهای سینما خواهد بود؛ درست مانند یک رویداد چندسالهی هالیوودی.
بازگشت آکازا؛ از صفحات مانگا تا پردهی سینما
همونطور که از اسم فیلم پیداست، بخش اول سهگانه روی آکازا (Akaza) تمرکز داره؛ یکی از دوازده کیزوکی (Twelve Kizuki) و محبوبترین آنتاگونیستهای کل مانگا. این قسمت مستقیماً از چپترهای ۱۴۳ تا ۱۵۷ مانگای کویوهارو گوتوگه (Koyoharu Gotouge) اقتباس شده؛ بخشی که نبرد مرگبار تانجیرو کامادو (Tanjiro Kamado) و گیو تومیوکا (Giyu Tomioka) با آکازا رو روایت میکنه.
این نبرد فقط یک مبارزهی اکشن نیست؛ بلکه یکی از نقاط اوج احساسی و فلسفی کل داستان محسوب میشه. در طول این چپترها، گذشتهی تراژیک آکازا آشکار میشه: پسری که روزگاری انسانی مهربان بود و برای نجات عزیزانش دست به مبارزه زد، اما پس از فاجعهی زندگیاش به یکی از شیاطین قدرتمند موزان کیبوتسوجی (Muzan Kibutsuji) تبدیل شد. همین لایهی انسانی باعث میشه تماشاگر همزمان با نفرت از کارهای آکازا، نسبت به سرنوشتش حس همدردی هم پیدا کنه.
برای طرفدارهای مانگا، این بخش یکی از بهیادماندنیترین صحنههای کل دیمن اسلیر است؛ صحنهای که هم از نظر بصری (مبارزات سریع و سینمایی) و هم از نظر احساسی (تراژدی آکازا) اهمیت ویژهای داره. آوردن این چپترها به پردهی بزرگ، با کیفیت انیمیشن و موسیقی سینمایی، دقیقاً همون تجربهایه که طرفدارها مدتها براش لحظهشماری میکردن.
این تصمیم اهمیت زیادی دارد: پایان داستان دیمن اسلیر نه در قالب یک فصل کوتاه تلویزیونی، بلکه طی سه تابستان متوالی روایت میشود؛ تجربهای مشابه سهگانههای بزرگ مثل ارباب حلقهها (The Lord of the Rings) که هر قسمت خودش یک رویداد سینمایی بزرگ بود.
مقایسه با دیگر غولهای باکسآفیس ۲۰۲۵
قلعهی بیانتها (Infinity Castle) دقیقاً توی سالی روی پرده رفت که پر از رقابتهای سنگین بین ژاپن و هالیوود بود. از یک طرف، پسر و مرغ ماهیخوار (The Boy and the Heron) آخرین ساختهی هایائو میازاکی (Hayao Miyazaki) هنوز هم توی بازار جهانی فروش داره و بهخاطر اسکار بهترین انیمیشن، موج تازهای از تماشاگرها رو جذب کرده. از طرف دیگه، هالیوود با بلاکباسترهای پرخرجی مثل سوپرمن (Superman – 2025) و چهار شگفتانگیز (Fantastic Four – 2025) دنبال احیای دنیای کمیکبوکی خودش بود و تلاش داشت مخاطب جهانی رو دوباره پای سالنها برگردونه.
با این حال، دیمن اسلیر: قلعهی بیانتها (Demon Slayer: Infinity Castle) نشون داد که قدرت یک فرنچایز ژاپنی میتونه حتی در برابر غولهای هالیوودی هم عرض اندام کنه. فروش این فیلم در ژاپن نهتنها پسر و مرغ ماهیخوار رو پشت سر گذاشت، بلکه از نظر تعداد بلیت فروختهشده هم رکورد تایتانیک (Titanic) رو شکست و به چهارمین فیلم پرفروش تاریخ ژاپن تبدیل شد. نکتهی جالب اینه که برخلاف سوپرمن یا چهار شگفتانگیز که بیشتر امیدشون به بازار آمریکای شمالی بسته شده، دیمن اسلیر همزمان در آسیا و اروپا و حتی آمریکای لاتین تونسته موج بزرگی ایجاد کنه.
وقتی این موفقیت رو با اولین فیلم سینمایی دیمن اسلیر یعنی قطار موگن (Mugen Train – 2020) مقایسه کنیم، میبینیم قلعهی بیانتها داره همون مسیر رو ادامه میده اما در ابعادی حتی بزرگتر. قطار موگن با بیش از ۵۰۰ میلیون دلار فروش جهانی، تاریخ انیمه رو عوض کرد؛ و حالا قلعهی بیانتها هم داره به سمت همون جایگاه میره، با این تفاوت که این بار بخشی از سهگانهی پایانیه و انتظارات برای قسمتهای بعدی رو چند برابر کرده.
در واقع، اگر قطار موگن نقطهی شروع قدرت دیمن اسلیر در سینما بود، قلعهی بیانتها اثبات میکنه که این موفقیت یه پدیدهی موقت نبود، بلکه میتونه سالها ادامه پیدا کنه و حتی در برابر بزرگترین برندهای هالیوود هم کم نیاره.