صفحه اصلی > کتاب و شوالیه‌ی هفت پادشاهی : بازگشت به خاک وستروس؛ نگاهی تحلیلی به سریال شوالیه هفت پادشاهی

بازگشت به خاک وستروس؛ نگاهی تحلیلی به سریال شوالیه هفت پادشاهی

چند سال از پایان پرحاشیه‌ی سریال بازی تاج و تخت (Game of Thrones) می‌گذرد، اما طعم آن پایانِ ناگهانی هنوز در ذهن بسیاری از مخاطبان باقی مانده است. فصلی که می‌توانست به اوج یک حماسه تبدیل شود، با فشردگی و تصمیم‌های تجاری، بدل به تجربه‌ای ناتمام شد. جرج آر. آر. مارتین (George R. R. Martin) در مصاحبه‌های متعدد، از دخالت‌های بیرونی و اجبار در کوتاه‌سازی روایت گلایه کرده بود و اذعان داشت که اگر اختیار کامل داشت، پایان داستان حداقل پنج فصل دیگر ادامه می‌یافت. همان دوره بود که بخشی از مخاطبان از شدت ناامیدی واکنش‌هایی خصمانه نشان دادند و مارتین نیز از «سمّی» شدن فضای هواداری ابراز تأسف کرد.

اما در دل همین ناامیدی، شعله‌ای تازه روشن شد. شبکه‌ی اچ‌بی‌او (HBO) تصمیم گرفت به جای تکرار عظمت سرد قصرها و جنگ‌ها، بار دیگر به ریشه‌ها برگردد، به خاک، مردم و داستان‌هایی کوچک‌تر اما انسانی‌تر. حاصل این تصمیم، پیش‌درآمدی است به نام شوالیه هفت پادشاهی (A Knight of the Seven Kingdoms)، اثری که می‌خواهد زخم‌های گذشته را با نگاهی صادقانه‌تر التیام بخشد.

Maisie Williams as Arya, Isaac Hempstead Wright as Bran, and Sophie Turner as Sansa on Game of Thrones
HBO

شوالیه‌ای از دل خاک

سریال تازه برگرفته از سه نواله‌ی معروف مارتین با محوریت «دانکن بلندقد» (Ser Duncan the Tall) و «اِگ» (Egg) است؛ روایت‌هایی که از سال ۱۹۹۸ با عنوان شوالیه پرچین (The Hedge Knight) آغاز شدند. داستان بیش از یک قرن پیش از وقایع بازی تاج و تخت رخ می‌دهد و از زاویه‌ی دید یک شوالیه‌ی سرگردان روایت می‌شود؛ مردی از طبقه‌ی پایین که نه تاج دارد و نه نام بزرگ، اما در جهانی غرق در دروغ و جاه‌طلبی، شرافت را چون زرهی بر تن می‌پوشد.

در این روایت، دانکن (با بازی پیتر کلفی Peter Claffey) و شاگرد جوانش اِگ (با بازی دکستر سول آنسل Dexter Sol Ansell) در سفری پرخطر در سرزمین‌های فراموش‌شده‌ی وستروس پیش می‌روند. رابطه‌ی میان این دو چیزی میان دوستی، آموزگاری و پدر–فرزندی است و بازتابی از مفاهیم فروتنانه‌ی شجاعت و انسانیت در دنیایی است که اژدهاها و جادو در آن رنگ باخته‌اند.

روایت از پایین‌ترین لایه‌های وستروس

ایرا پارکر (Ira Parker)، شورانر سریال، در کنار مارتین تصمیم گرفتند زاویه‌ی دید را از برج‌های مرمرین پادشاهان به کوچه‌های خاکی مردم عادی بیاورند. آن‌ها می‌خواستند وستروس را نه از بالا، بلکه از کف زمین ببینند؛ جایی که عرق، گل و ترس بخش جدایی‌ناپذیر زندگی‌اند. پارکر می‌گوید: «قصه‌ی ما درباره‌ی کسانی است که هیچ قدرتی ندارند اما هنوز شرافت را می‌فهمند.»

در همین راستا، فضاسازی سریال به‌عمد از زرق‌وبرق فاصله گرفته است. صحنه‌ها با نور طبیعی و طراحی واقع‌گرایانه ساخته شده‌اند تا حس زمینی بودن جهان به تماشاگر منتقل شود. این انتخاب نه ضعف بلکه زیبایی‌شناسی آگاهانه‌ای است که نشان می‌دهد حماسه الزاماً نیازی به تاج و تخت ندارد.

غیبت اژدها و بازگشت انسان

یکی از تفاوت‌های بنیادی شوالیه هفت پادشاهی با دیگر آثار دنیای وستروس، نبود اژدها و عناصر فراطبیعی است. این دوره، زمان فروپاشی اقتدار خاندان تارگرین (Targaryen) است؛ دوره‌ای که دیگر مشروعیت از آتش و بال اژدها نمی‌آید، بلکه از صداقت، عدالت و انتخاب‌های انسانی سرچشمه می‌گیرد. در چنین بستری، قهرمانی مانند دانکن، که زاده‌ی فقر است اما سرسپرده‌ی وجدان خود، تجسم نوع تازه‌ای از شوالیه‌گری می‌شود.

شوالیه‌گری در عصر افول

اگر در بازی تاج و تخت سیاست و خون، مرکز ثقل روایت بودند، در اینجا اخلاق و ایمان به انسانیت جای آن را گرفته است. دانکن نمونه‌ای از «شوالیه‌ی بدون ارباب» است، کسی که در جهانی آشفته هنوز به سوگندش وفادار می‌ماند. مارتین در گفت‌وگویی اشاره کرده بود که الهام نوشتن این داستان‌ها از پرسش یک منتقد آغاز شد: «چرا هیچ‌کس درباره‌ی مردم کوچک نمی‌نویسد؟» و پاسخ او همین مجموعه بود؛ روایتی درباره‌ی انسان‌های معمولی که در سایه‌ی قصرها زندگی می‌کنند اما روحشان بزرگ‌تر از هر شاهی است.

از اسطوره تا واقعیت؛ فرم تازه‌ی فانتزی

از نظر فرمی، سریال ترکیبی از حماسه و رئالیسم است. طنز ظریف، لحظات تأمل‌برانگیز و گفت‌وگوهای انسانی میان دانکن و اِگ نشان می‌دهد که شوالیه هفت پادشاهی بیش از آنکه درباره‌ی جنگ باشد، درباره‌ی رشد است؛ رشد اخلاقی، احساسی و انسانی.

در کنار این دو، چهره‌هایی چون فین بنت (Finn Bennett) در نقش پرنس آیریون تارگرین (Prince Aerion Targaryen) و برتی کارول (Bertie Carvel) در نقش پرنس بایلور تارگرین (Prince Baelor Targaryen) حضور دارند و با وجود سلطنت‌گرایی، سریال هرگز از دید مردمان عادی جدا نمی‌شود.

میراث ادبی مارتین و بازسازی اعتماد

پس از جنجال فصل هشتم بازی تاج و تخت، این پیش‌درآمد مأموریت دشواری بر دوش دارد: بازگرداندن اعتماد مخاطب به دنیای وستروس. اما نشانه‌ها امیدوارکننده‌اند. همکاری نزدیک مارتین با تیم سازنده، تمرکز بر واقع‌گرایی تاریخی و فاصله از فشارهای تبلیغاتی گذشته، همگی نوید فصلی پخته‌تر را می‌دهند.

مارتین این‌بار به‌جای خشم، نگاهی پدرانه‌تر به نقدها دارد. او گفته است: «اگر دوست ندارید، تماشا نکنید؛ اما اجازه بدهید بقیه لذت ببرند.» جمله‌ای ساده اما نشان‌دهنده‌ی پختگی نویسنده‌ای است که فهمیده هر افسانه، بازتولدی تازه می‌خواهد.

فانتزی زمینی؛ معنای تازه‌ی حماسه

شوالیه هفت پادشاهی بیش از هر چیز یادآور این نکته است که فانتزی الزاماً به اژدها و جادو محدود نیست. گاهی حقیقتِ جادو در شجاعت انسانی نهفته است. در این روایت، قدرت نه در آتش، که در انتخاب درست خلاصه می‌شود و شجاعت، یعنی ایستادن در برابر بی‌عدالتی حتی وقتی تاجی بر سرت نیست.

جمع‌بندی

با آغاز پخش سریال در ژانویه‌ی ۲۰۲۶ (بهمن ۱۴۰۴)، جهان وستروس بار دیگر زنده می‌شود، اما این بار نه با فریاد اژدها، بلکه با صدای گام‌های انسانی یک شوالیه‌ی تنها. شوالیه هفت پادشاهی وعده می‌دهد که داستان‌گویی را به ریشه‌های واقعی بازگرداند؛ جایی که فانتزی چهره‌ای خاکی دارد و قهرمان، نه فرزند خاندان‌ها، که از میان مردم برمی‌خیزد.

Kit Harington as Jon Snow on Game of Thrones
HBO

گلرخ زندی

مقالات مرتبط

فصل چهارم ویچر؛ مرز میان تراژدی و اسطوره

فصل چهارم ویچر با جانشینی بازیگر اصلی و مرگ شخصیت‌های محبوب همراه است که داستان را وارد فازهای فراموش‌نشدنی و تراژیک می‌کند. خطوط داستانی سیری و ینیفر بدل به محورهای مرگ و مبارزه می‌شوند و دریچه‌ای نوین بر دنیای فانتزی ویچر می‌گشایند.

آبان 4, 1404

۱۰ تا از ترسناکترین موجودات دنیای ارباب حلقه‌ها

با فانتازیو همراه باشید تا با هم ۱۰ تا از ترسناک‌ترین موجودات دنیای ارباب حلقه‌ها را پیدا کنیم.

بازگشت شانی در فصل پنجم سریال ویچر

شایعه‌ای که سفر شانی را به جهان سریال ویچر رقم می‌زند، فرصتی نو برای بازنگری در مثلث عشقی ینهفر، گرالت و شانی است. این نقش که در کتاب‌ها جایگاهی کم‌رنگ داشت، اکنون در مقابل انتظارهای دنیای بازی‌ها، نویدبخش تغییرات داستانی در فصل پایانی است.

آبان 3, 1404

دیدگاهتان را بنویسید