مجموعه ویچر فقط دربارهی شمشیرزنی، هیولاها و جادو نیست؛ بلکه پر از ماجراهای فلسفی، عشق، تضاد اخلاقی و لحظههای عمیق انسانی است. قبل از اینکه بازیهای ویدیویی و سریالهای معروف این جهان به وجود بیایند، ویچر از دل چند داستانهای کوتاه دو کتاب اول، یعنی آخرین آرزو (The Last Wish) و شمشیر سرنوشت (Sword of Destiny)، متولد شد. حال قرار است با مهمترین و تأثیرگذارترین داستانهای کوتاه ویچر در این دو کتاب که دنیای این مجموعه را ساخته و گرگ سفید را خلق کردند آشنا شویم. با فانتازیو همراه باشید.
آشنایی با بهترین داستانهای کوتاه ویچر
ماجرای آخرین آرزو (The Last Wish)

روایت اصلی رابطه میان گرالت و ینیفر از همین داستان شروع شد. ماجرا از جایی آغاز میشود که گرالت در جریان یکی از ماموریتهایش، با یک جن روبهرو شده و سه آرزو در اختیارش قرار میگرد. اما این آخرین آرزوی گرالت است که همهچیز را تغییر داده و سرنوشت او و ینیفر را برای همیشه به هم گره میزند. این داستان پر از طنز تلخ، گفتوگوهای طعنهآمیز و لحظات احساسی میان این دو شخصیت است. عشق بین گرالت و ینیفر نه رمانتیک است و نه سرد و نه ایدئال؛ بلکه عمیق، پیچیده و پر از اشتباه است، درست مثل دنیای خاکستری ویچر.
ماجرای ذرهای از حقیقت (A Grain of Truth)

یکی از محبوبترین داستانهای کوتاه ویچر را میتوان ماجرایی ذرهای از حقیقت دانست که فضایی شبیه افسانههای کلاسیک دارد. گرالت طی این داستان و در راه یکی از ماموریتهایش به عمارت مردی به نام نیولن میرسد؛ مردی عجیب که در اثر یک طلسم ترسناک به هیولایی شبیه یک دیو تبدیل شده است. این روایت بازتابی از داستان دیو و دلبر محسوب میشود، اما نگاهی تاریکتر و عشقی ممنوعه را جایگزین فضای پاک آن اثر میکند. در اینجا جادو نه نشانهی عشق، بلکه نماد نفرین و انزوا است.
ماجرای شر کمتر (The Lesser Evil)

یکی از فلسفیترین و بحثبرانگیزترین داستانهای کوتاه ویچر، ماجرای شر کمتر است. گرالت در شهری به نام بلاویکن با دو شخصیت درگیر میشود. یکی از آنها جادوگری به نام استرگوبور و دیگری زنی مرموز به نام رنفری است. هر دو مدعیاند که خود شر، اما دیگری شری بزرگتر است و گرالت مجبور میشود که میان هر دو شر یکی را انتخاب کند. اما اگر گرالت را بشناسید، جملهی معروف گرگ سفید را بارها و بارها شنیدهاید: «اگر قرار باشد بین دو شر یکی رو انتخاب کنم، ترجیح میدم هیچکدوم رو انتخاب نکنم.»
با اینحال سرنوشت، انتخاب را به گرالت تحمیل کرده و همین تصمیم باعث میشود که او به ناچار اعضای دسته رنفری را قتلعام کند. مردم که علت ماجرا را نمیدانستند، لقب قصاب بلاویکن (Butcher of Blaviken) را به او داده و گرالت را از شهر بلاویکن اخراج میکنند.
ماجرای مسئله قیمت (A Question of Price)

یکی از مهمترین داستانهای کل مجموعه ویچر، به قطع ماجرای مسئله قیمت محسوب میشود. در همین مسیر است که سرنوشت گرالت و سیری به هم پیوند میخورد. گرالت در این داستان در ضیافت ملکه کالانته از سرزمین سینترا شرکت میکند، جایی که خواننده برای اولین بار با قانونی به نام اصل غافلگیری (Law of Surprise) آشنا میشود.
طبق این قانون افراد میتوانند در ازای انجام یک سری از کارها، از فرد مقابل طلب جایزهای کنند که شخص نمیداند آن را دارد. گرالت با رعایت همین قانون، بهطور ناخواسته پدرخواندهی دختری به نام سیری شده که بعدها سرنوشت کل قاره را تغییر میدهد. این ماجرا که تنها یکی از داستانهای کوتاه ویچر است، نقطهی آغاز مفهوم سرنوشت در دنیای ویچر است، موضوعی که تا آخرین لحظه روایت این مجموعه ادامه پیدا میکند.
ماجرای شعله ابدی (Eternal Flame)

یکی از سادهترین و البته بامزهترین داستانهای کوتاه ویچر را میتوان شعله ابدی دانست. ماجرایی که بیشتر حول گرالت و دندلایون (شاعر و دوست نزدیکش) میچرخد. در این داستان، خواننده برای اولین بار با نژاد دوپلرها (Dopplers) آشنا میشود. آنها موجوداتی متغییر هستند که میتوانند چهره، تفکر و در کل روحیات هر کسی را به شکل دقیق و حتی بهتر از نمونه اصلی تقلید کنند. روایت شعلهی ابدی برخلاف باقی داستانها پر از شوخی و موقعیتهای طنز است، اما در دل همین خندهها، زندگی عجیب مردم قاره هم توضیح داده میشود.
ماجرای پارهای از یخ (A Shard of Ice)

اگر فکر میکنید رابطه گرگ سفید و ینیفر همیشه عاشقانه و آرام بوده و بعضا آرزو میکنید که شما جای گرالت میبودید، این داستان نظر شما را عوض خواهد کرد. پارهای از یخ درباره مثلث عشقی پیچیدهای میان گرالت، ینیفر و جادوگری به نام ایسترید است. در این روایت، سردی و تردید جای عشق و اطمینان را گرفته و عنوان داستان هم اشارهای استعاری به همین موضوع دارد. این داستان وجود دارد تا بدانید که تنها گرالت است که میتواند از پس عشق ینیفر بر بیاید و سر و کله زدن با مشکلات این شخصیت، پیچیدهتر از آن است که فکر میکنید.
ماجرای چارچوب منطق (The Bounds of Reason)

یکی از ماجراجویانهترین و هیجانانگیزترین داستانهای مجموعه ویچر، ماجرای چارچوب منطق است. گروهی از قهرمانان و مزدوران، از جمله گرالت، برای شکار یک اژدهای طلایی راهی سفری خطرناک میشوند، اما داستان بهجای تمرکز بر نبرد با اژدها، به مفاهیمی مثل حرص، وفاداری و مرز بین انسانیت و هیولا بودن میپردازد. اژدهای طلایی در پایان، برخلاف انتظار، نه دشمن بلکه نمادی از خرد و تعادل است و این یکی از لحظاتی در دنیای ویچر است که امید را به مخاطب القا میکند.
ماجرای شمشیر سرنوشت (Sword of Destiny)

شاید یکی از مهمترین داستانهای کوتاه ویچر همین باشد. این داستان لحظهای است که گرالت برای اولین بار با سیری ملاقات میکند. دختری که با او پیوندی جادویی و عمیق دارد و این رابطه چیزی فراتر از خون و نژاد است. شمشیر سرنوشت پر است از دیالوگهای احساسی و انتخابهای سخت گرالت، جایی که برای اولین بار با مفهوم واقعی پدر بودن در این شخصیت روبهرو میشویم.
ماجرای چیزی بیشتر (Something More)

یکی از تلخترین و در عین حال عمیقترین داستانهای ویچر، ماجرای حملهی امپراتوری نیلفگارد به سینترا و سقوط ملکه کالانته است که زمینهساز فاجعهای بزرگ میشود. گرالت در این میان زخمی و سرگردان، در جستوجوی دختری است که سرنوشتش با او گره خورده است. این داستان با درونمایهای از امید و رستگاری تموم میشود و عملا پلی طلایی بین مجموعه داستانهای کوتاه و رمانهای اصلی ویچر است.
چرا باید داستانهای کوتاه ویچر را بخوانیم؟
تمام این ماجراها فقط در دو کتاب اول اتفاق میافتند، اما همین دو جلد برای خلق دنیایی عظیم و پرجزئیات کافی بودند! اگر به دنبال تجربهی کاملتر و عمیقتر از دنیای ویچر هستید، پیشنهاد میکنیم که علاوه بر داستانهای کوتاه ویچر، سری اصلی را هم مطالعه کنید. با خرید کتابهای ویچر از فانتازیو میتونی سفری پر از جادو، عشق، خون و فلسفه رو آغاز کنی؛ سفری که مثل گرگ سفید، هرگز فراموشش نخواهی کرد.