آندژی ساپکوفسکی، خالق مجموعه شکوهمند «ویچر»، بار دیگر بهصراحت اعلام کرده است که در آینده نزدیک، آثار تازهای از این جهان خلق خواهد کرد. این تاکید محکم نویسنده لهستانی، در بستر مواجهه با انتظارهای طاقتفرسای طرفداران و مقایسههایی که میان او و دیگر اسطورههای داستاننویسی فانتزی نظیر جورج آر. آر. مارتین شکل گرفته، بیش از پیش اهمیت پیدا میکند. با فانتازیو و اطلاعات بیشتر از کتاب جدید ویچر همراه باشید.
من جرج آر. آر. مارتین نیستم!

در خلال میزگردی به میزبانی جشنواره کتاب اوپوله، ساپکوفسکی با صراحت اظهار داشت:
«اگر کسی از من بپرسد که آیا اثری جدید خواهم نوشت، همین الان میگویم که مینویسم. آرام باشید. لازم نیست بیمناک باشید. من جرج آر. آر. مارتین نیستم.»
این در حالی است که ساپکوفسکی از دوستی و آشنایی شخصی خود با مارتین سخن گفته و در کنار تمجید ضمنی از همکار ادبیاش، محدودیتها و فشارهای نوشتاری را به خوبی درک میکند.
تأخیر طولانی چند ساله در انتشار ششمین جلد مجموعه عظیم «ترانه یخ و آتش» که سریال «بازی تاج و تخت» هم از آن اقتباس شده، باعث تامل و واکاوی بسیاری در جامعه ادبی و هواداران شده است؛ امری که ساپکوفسکی هم آن را کاملاً فهمیده و توجیه میکند.
به بیان او، تجربهای چون پیشدستی سریال بر روایتهای اصلی، تا حد زیادی انگیزه نویسنده را برای ادامه کار کاهش میدهد. او نقد میکند که اقتباس از روایتهایی که هنوز به قلم درنیامدهاند، مفهومی ناپسند و تا حدی برخلاف شأن نویسنده است. این نگاه، گویای تضادهای پیچیده میان خالق و صنعت اقتباس در جهان مدرن روایتگری است.
این حادثه در مورد مجموعه «ویچر» هم تا حدی به چشم میخورد. مثلا انیمه کوتاه «کابوس گرگ» که تحت حمایت نتفلیکس تولید شده، صحنه کشتار قلعه کر مورهن (Kaer Morhen) را به شیوهای متفاوت و متفاوت با نسخه ادبی ساپکوفسکی نشان داده است. اما خود نویسنده از این اختلاف برداشتها بینیاز به نقد صریح میگذرد و معتقد است که هر اثر سینمایی یا تلویزیونی قوانین خودش را دارد، و به هیچ عنوان قصد ندارد برتری نسخهای را نسبت به دیگری اثبات کند.
آنچه این دیالوگ و لوایح ساپکوفسکی بر آن مهر تأیید میگذارد، راه دشوار و پرتنش نویسندگان اصیل در مقابله با تجارب اقتباسی است؛ جایی که گاه اثر هنری نویسنده به جای بر بستر خود، بر زمین بازی تولیدات رسانهای و تقاضای بازار منفعل میشود.

از سوی دیگر، ساپکوفسکی اشاره کرده که حضور نامش در تیتراژهای نسخه نتفلیکس ویچر سبب شده تا در نقد آن محتاط باشد؛ چرا که هر سخنی میتواند به چشمداشت یا انکار خوانده شود. این واکنش بجا، بازتاب ویژه پیچیدگیهای حقوقی و همچنین نگاه مخاطبان در دنیای امروزی است که اغلب با دوگانگی اعتماد به منبع اصلی و تمایل به جدیدتهای رسانهای سر و کار دارند.
بنابراین وعده جدید ساپکوفسکی به قلم درآوردن کتابهای تازه، مبین پایمردی او به میزان و عمق تعهدی است که در نوشتههایش نقش بسته است؛ تعهدی که بیشتر شبیه به یک پیمان غیرکتبی در عالم داستان و افسانهها است، تا یک وعده تبلیغاتی.
اینک نگاه به آینده مجموعه ویچر بیش از پیش پرهرجومرج و امیدآفرین است، زیرا در جهان ادبیات فانتزی، کمتر کسی چون ساپکوفسکی توانسته است میراثی همسنگ و همتراز با جورج مارتین بسازد و در عین حال به سادگی اعلام کند که هر گاه قول داده، آن را عملی خواهد کرد.
انتظار میرود که فصلهای بعدی این شاهکار ادبی در سالهای آتی منتشر شده و همچون چراغ راهی برای دلبستگان به افسانهها، اسطورهها و روایتهای ژرف و بیزمان باشد.