با گذشت بیش از سه دهه از اکران کابوس قبل از کریسمس (The Nightmare Before Christmas)، هنوز هیچ دنبالهی رسمیای برای این شاهکار استاپموشن و اثر طلایهدار ژانر ترسناک–فانتزی ساخته نشده است. این فیلم که با دنیای منحصر به فرد و طراحی چشمنوازش، ترکیبی است بینظیر از هالووین و کریسمس. نام تیم برتون (Tim Burton) به عنوان خالق این اثر هنوز بر بوم این دنیای تاریک و جادویی حک شده است؛ حتی اگر کارگردانی اصلی را هنری سلیک (Henry Selick) بر عهده داشته باشد، برتون شور خلاقانه و هسته داستان را شکل داده است.

از همان ابتدا، کابوس قبل از کریسمس با سبک برجسته استاپموشن و جهان بدیعش، استانداردی تازه در انیمیشنها ساخت. حس ملموس بودن و کار دستی جلوه به هر قاب از فیلم، نه فقط تکنیکی بلکه احساسی آن را متفاوت میکند. این ویژگیهایی که حتی در انیمیشنهای روز هم کمیابی دارند، باعث شدهاند فیلم به اثری کمنظیر تبدیل شود که بین هالوویندوستان و دوستداران کریسمس نه فقط یک فیلم بلکه یک آیین باشد. این جادوی بصری و روایت لاینفک به فیلم جایگاه تاریخی ویژهای بخشیده است.
با این حال، ورود کمپانی دیزنی به توزیع این اثر، باعث شده سوال مهمی مطرح شود: چرا با وجود محبوبیت فراگیر، هیچ دنبالهای رسمی برای این فیلم ساخته نشده است؟ پاسخ این سوال کوتاهتر از آن چیزی است که به نظر میرسد؛ تیم برتون، خالق اصلی داستان، شدیداً مخالف ادامه دنیای کابوس قبل از کریسمس است. جالب است بدانیم در اوایل دهه 2000، پروژهای برای ساخت دنبالهای به صورت CGI در دست بررسی بود که به لطف مخالفت برتون لغو شد. وی این نسخه CGI را تهدیدی برای روح و اصالت کار اصلی میدانست.

این مخالفت برتون، به حفظ اصالت و کیفیت اصلی فیلم کمک چشمگیری کرد. اگر به دنیای فیلمهایی که دنبالههای ضعیف و ناکارآمد گرفتند نگاه کنیم، مثل کورالین (Coraline) یا برخی فرنچایزهای سنتی دیزنی که با نسخههای CGI یا بازسازیهای بیروح خود طرفداران اصلی را ناامید کردند، درک این موضع حفاظتگرانه برتون بهتر روشن میشود. برتون که سابقهای طولانی در اجتناب از ساخت دنباله برای آثارش دارد، ترجیح میدهد هر فیلمش دستنخورده و کامل در تاریخ بماند. تنها استثناهایی مانند سری بتمن (Batman) یا پروژه اخیر بیتلجوس ۳ (Beetlejuice 3) دیده شده است.
در مقابل، هنری سلیک که کارگردان فیلم اصلی بود، نسبت به ادامه این جهان با دید مثبتی نگاه میکند. وی حتی ساخت پیشدرآمدی درباره چگونگی تبدیل جک اسکلیتون (Jack Skellington) به پادشاه کدو تنبل (the Pumpkin King) را پیشنهاد داده که میتواند نویدبخش بازگشتی هرچند تدریجی به دنیای جذاب و غنی کابوس (Nightmare) باشد. افزون بر این، گرافیک نویسها و نویسندگان متعددی در قالب رمانهای گرافیکی و کتابهای کمیک نظیر زنده باد ملکه کدو تنبل (Long Live the Pumpkin Queen) داستانهایی موفقیتآمیز و قابل توجه خلق کردهاند که بدون دخالت مستقیم برتون، به بسط و گسترش اسطورههای این دنیای خاص کمک کردهاند.

این تصویر محافظهکاری برتون نسبت به تولید دنباله، تاثیر عمیقی روی جایگاه فیلم در فرهنگ پاپ گذاشته است. بسیاری از مدیران دیزنی شاید وسوسه شدهاند این دنیا را برای جمعآوری سودهای بلندمدت گستردهتر کنند، اما عدم وجود دنبالهای بیکیفیت یا ناسازگار باعث شد کابوس قبل از کریسمس همچنان یک اثر کلاسیک، دستنخورده و اصیل باقی بماند. این امر برای طرفداران و منتقدان حکم یک برگه افتخار است که آن را از بلای کش دادنهای بیسرانجام فیلمهای کمنظیر حفظ کرده است.
تنها نقطه تاریک در افق، احتمال ساخت فیلمی لایو اکشن یا CGI در آینده است، به ویژه که اقلیت طرفداران نگرانند بازسازیها یا دنبالههای بدون برتون و جادوی دنیای استاپموشن بتوانند کیفیت اصلی را حفظ کنند. علاوه بر این، نفوذ تیم آهنگساز دنی الیفمن (Daniel Robert Elfman)، صداپیشهها، و سبک موسیقی خاص فیلم نیز مایه نگرانیاند چرا که عدم بازگشت آنها میتواند هویت صوتی و عاطفی اثر را تحت تاثیر قرار دهد.
در نهایت، داستان کابوس قبل از کریسمس را میتوان به مثابه یک یادآوری درخشان درباره اهمیت احترام به مالکیت خلاقانه و حفظ اصالت در عوالم پیچیده فرنچایزهای چندجهانی دانست. تیم برتون با ایستادگی خود نه تنها کیفیت را حفظ کرده بلکه به فرم ویژه هنری و سینمایی اثر اعتبار همیشگی بخشیده است.



