فیلم ژاپنی Exit 8 (خروجی شماره ۸) فقط یه اثر ترسناک نیست؛ یه تجربهی روانی و اجتماعی از درون ذهن انسانه. اثری که با الهام از بازی معروف The Exit 8 ساخته شده و به موضوعهایی مثل تکرار، بیتفاوتی آدمها و فشار روانی مادران در جامعه میپردازه. با فانتزیمگ همراه باشین، تا نگاهی به جزئیات این فیلم داشته باشیم.
معرفی فیلم Exit 8
فیلم (8番出口 / 8-ban Deguchi) Exit 8 ساختهی گنکی کاوامورا (Genki Kawamura)، اقتباسی از بازی مستقل و پرطرفدار The Exit 8 محصول ۲۰۲۳ هست. داستان برشی از زندگی مردی با بازی کازوناری نینومیا (Kazunari Ninomiya) رو روایت میکنه که در تونلهای مترویی بیانتها گیر میافته و باید راهی برای خروج پیدا کنه.

قانون این بازی بهظاهر سادهست: اگه تغییر دیدی، برگرد؛ اگر ندیدی، ادامه بده. اما هر بار که مسیر رو تکرار میکنه، واقعیت کمکم میلرزه و ترس از درون شکل میگیره.
خروجی شماره ۸ فقط یک مسیر فیزیکی نیست، بلکه استعارهای از جستوجوی انسان برای رهایی از چرخهی تکرار و خستگی زندگیه. فیلم در ظاهر یه اثر ترسناک و مینیمال به نظر میاد، اما در عمق خودش سراغ موضوعاتی میره که معمولاً فیلمهای ترسناک بهشون نزدیک نمیشن: بیتفاوتی اجتماعی (social indifference)، سقط جنین (abortion)، و فشار روانی مادران تنها (single mothers) در جامعه.
نقد و بررسی فیلم Exit 8
فیلم Exit 8 از همون ثانیههای اول با حس خفگی، اضطراب و تکرار بیننده رو درگیر میکنه. نورهای فلورسنت مترو، راهروهای خالی، صدای قدمها در سکوت، و دوربین ثابت و دقیق، همه با هم کاری میکنن که حس کنی توی ذهن شخصیت اصلی قدم میزنی.
کازوناری نینومیا در نقش مرد گمشده (The Lost Man) بازی خیرهکنندهای داره. با کمترین دیالوگ، فقط از طریق نگاهها و واکنشها، اضطراب و پوچی شخصیتش رو منتقل میکنه.

اما چیزی که فیلم رو خاص میکنه، فقط ترس یا فضای روانیاش نیست. Exit 8 در لایههای زیرین خودش نقد اجتماعی تند و بیرحمانهای داره. شخصیت اصلی بارها از کنار آدمهایی رد میشه که به کمک نیاز دارن، ولی هیچکس به دیگری توجهی نمیکنه. این تکرار نماد بیتفاوتی اجتماعیه؛ جامعهای که توش آدمها با هم زندگی میکنن اما هیچوقت همدیگه رو نمیبینن.
در همین مسیر، فیلم با جسارت به سراغ یکی از سنگینترین مضامین میره: بار روانی مادران تنها. بدون هیچ شعار یا اغراق، Exit 8 نشون میده چطور زنان در موقعیتهای سخت باید بار تصمیمهای دیگران رو هم به دوش بکشن.
کارگردان این درد رو در قالب استعارهی تونل نشون میده؛ تونلی که بیپایانه، پر از سایه و تکرار. شخصیت اصلی، مردیه که زیر بار فشار روانی و احساس گناه داره له میشه، انگار تمام اشتباههای خودش و بقیه رو داره با خودش حمل میکنه. اون بین دو حس گیر کرده: قضاوتِ دیگران و سکوتِ خودش. هر قدمی که توی اون تونل برمیداره، سنگینتر از قبله، چون نه راه برگشت داره و نه امیدی به رسیدن به خروجی. این حس سردرگمی و تنهایی، یکی از قویترین و انسانیترین پیامهای فیلمه.

از لحاظ کارگردانی، فیلم با استفاده از ساختار تکرارشونده، تماشاگر رو در چرخهای مشابه با شخصیت اصلی قرار میده. اینجا «کندی» فیلم ضعف نیست؛ بخشی از طراحی رواییه که باعث میشه تماشاگر هم مثل قهرمان قصه، دچار اضطراب و تکرار بشه.
فیلم در IMDb امتیاز 6.5 از 10 داره و در Rotten Tomatoes تونسته 96٪ نقد مثبت رو به خودش اختصاص بده. منتقدها از اقتباس دقیق کاوامورا از بازی The Exit 8 تعریف کردن و اون رو یکی از بهترین اقتباسهای سینمایی سال ۲۰۲۵ دونستن.
در نهایت، اگر بخوای بهش نمره بدی، 7.5 از 10 کاملاً منصفانهست. چون Exit 8 فقط یه فیلم ترسناک نیست، بلکه یه هشدار اجتماعی و یه تجربهی ذهنی ماندگار به حساب میاد.
ژانر و حالوهوای فیلم
Exit 8 رو میشه در مرز چند ژانر دونست: ترس روانشناختی (psychological horror)، معمایی شهری (urban mystery) و درام فلسفی (philosophical drama). فیلم توی فضایی میگذره که بهش میگن فضاهای حدی (liminal spaces)؛ جاهایی مثل مترو، راهروهای خالی یا تونلهای تکراری که هم آشنا هستن و هم غریبه، جایی بین واقعیت و خیال.
این فیلم یادآور آثاری مثل Perfect Blue از ساتوشی کون (Satoshi Kon) و Pulse (Kairo) از کیوشی کوراساواست (Kiyoshi Kurosawa). ترسی که توی Exit 8 حس میکنی، از بیرون نمیاد؛ از ذهن خود آدمه، از تکرار، از حس خستگی و از این فکر که شاید همهمون توی یه چرخهی بیپایان گیر کردیم و دنبال یه خروجی هستیم که شاید اصلاً وجود نداشته باشه.

Exit 8 یا همون خروجی شماره ۸ یه تجربهی متفاوته؛ فیلمی که ترس رو با تفکر ترکیب میکنه. اثری که از دل متروی ژاپن، یه سفر ذهنی به درون انسان رو روایت میکنه. اگر دنبال یه فیلم ترسناک خاص هستی که فقط نترسونه، بلکه به فکر فرو ببرت، حتماً این یکی رو ببین.