فیلم چهار شگفتانگیز: نخستین گامها بدون تردید گامی جدید و مهم در توسعه دنیای سینمایی مارول بهشمار میآید و با بهتصویر کشیدن این خانوادهٔ سوپرهیرو محور، پنجرهای تازه به روی مخاطبان جدی و عاشقان روایتهای ابرقهرمانی باز میکند. این فیلم که نخستین باز تولید رسمی داستانهای چهار شگفتانگیز در چارچوب MCU است، با اضافه کردن دو صحنه پس از تیتراژ، نهتنها روند داستانی را پیش میبرد بلکه رموزی کلیدی را برای فازهای آتی جهان مارول معرفی میکند.
اسپویل از فیلم سینمایی چهار شگفتانگیز: نخستین گامها!
در پایان فیلم، تیم موفق میشود گالاکتوس را شکست دهد؛ موجود کیهانی با گرسنگی ابدی که انرژی کودک تازهمتولد شده، فرانکلین ریچاردز، را بهعنوان جایگزینی بالقوه در نظر داشت. فرانکلین، فرزند رید ریچاردز و سو استورم، با داشتن قدرتهای کیهانی بینظیر، چالشی عمیق و جذاب برای تمام طرفهای ذینفع فراهم میکند. اینجا تمرکز فیلم بهطور هوشمندانهای بر پیچیدگیهای روابط و تنشهای مستقیم و غیرمستقیم ناشی از این قدرتها معطوف شده است.

اولین صحنه پس از تیتراژ، چهار سال پس از رویدادهای اصلی رخ میدهد. فرانکلین اکنون بزرگتر شده و میتواند صحبت کند، اما زمانی که مادرش مشغول خواندن کتاب «کرم خیلی گرسنه» است، در آغوش غریبهای با ردای سبز و نقابی شناخته شده نشسته است. تصویر بهگونهای ساخته شده که هویت مرد پشت نقاب ناشناخته باقی میماند اما مخاطب آگاه این پردهپوشی را بهعنوان نشانهٔ ورود خود دکتر دووم، یکی از پیچیدهترین ضدقهرمانان مارول، تعبیر میکند.
پرداخت این صحنه با میزانسن دقیق، تصویر نیمرخ مبهم از دکتر دووم و بازی سایهها و نور، فضایی معمایی و وهمانگیز ایجاد میکند؛ الگویی آشنا برای معرفی تدریجی بدلهای ابر شروری در سینمای کلاسیک ابرقهرمانی، بهویژه فیلمهای کمپانی مارول که از هنرمندی در قصهگویی بهره میبرند.
دکتر دووم که در دنیای کمیک مارول چهرهای چندبعدی با هوش استراتژیک، قدرت جادویی و پیچیدگیهای شخصیتی است، در این نسخه با بازی رابرت داونی جونیور وارد MCU شده است. نورپردازی و نحوه معرفی او کاملاً تداعیکنندهی حال و هوای مرموز و تهدیدآمیز این شخصیت است. حضور او به وضوح سیمای جدیدی به تهدیدات پیشرو در دنیای سینمایی مارول میبخشد. این نکته که او خود را برای جستجو و شاید تسخیر قدرتهای فرانکلین آماده میکند، اشارهای دقیق به ارتباط میان دو رویداد مهم آتی در MCU یعنی اونجرز: روز قیامت (Avengers: Doomsday) است.
صحنه پس از تیتراژ دوم به لحاظ فرمی کاملاً متفاوت است؛ کاراکترهای فیلم در قالب یک انیمیشن کوتاه و طنز وارد میشوند که به افتخاری ساده ولی موثر برای چهار شگفتانگیز در دنیای Earth-828 تبدیل شده است. این گسست در سبک باعث میشود پایانی مخاطبپسند اما بدون توسعه درام اصلی باشد که البته معمول در فیلمهای مارول است؛ تنفسی متفاوت و یادآوری بازیگوشانه اما غیرتزار مخرب داستانی.

در زمینهی تأثیرات تماتیک و جهانشناسی، این دو صحنه پس از تیتراژ به درستی مسیر چندبعدی دنیای مارول را ترسیم میکنند؛ جایی که شخصیتها نهتنها در چارچوب قهرمان-ضدقهرمان ساده بلکه در بزنگاههای تاریخی کمیک، چندگانگی روایت و تنشهای فضازمان متبلور شدهاند. بازگشت قهرمانان به گونهای است که نمیتوان نتیجه گرفت همه چیز به راحتی در مسیر خطی پیش میرود، این تازه آغاز راهی پیچیده و هولناک برای جهانهای متداخل است.
گذشته از ارجاعات دقیق به کمیکها و ترکیب هوشمندانه فرصتهای نمایشی جدید، ورود دکتر دووم به MCU تفسیری تازه و مورد انتظار است که میتواند فضا را برای جدال حماسی آینده با فرانکلین و چهار شگفتانگیز باز کند. همچنین ارتباط مستقیم این روایت با فاز ششم MCU و فیلمهای آتی بهویژه اونجرز: روز قیامت نوید پروژههای سنگینوزن با مفاهیم سنگینتر چندجهانی و برخورد سرنوشتساز برای مخاطبان تحت فشار را میدهد.
در نهایت، بستر تصویری و پرداخت شخصیتها در چهار شگفتانگیز: نخستین گامها آنقدر مدبرانه صورت گرفته که اگر از منظر تحلیلی عمقی نگاه شود، این فیلم را میتوان آغازگر جهشی در داستانسرایی ابرقهرمانی دانست که نه صرفاً به نفع ماجراجوییهای پرهیجان بلکه به نقشآفرینی سینمای مستقل و هنری نزدیک میکند. با این که هنوز شاهد اجرای بعضی کلیشههای معمول ژانر هستیم، اما اتفاقات پشت صحنه و پیشدرآمدهای این فیلم صحنهسازی مناسبی کردهاند برای طرح معضلات فلسفی و اجتماعی گستردهتر در سینماهای اینده جهان MCU.