دنیای سینمایی مارول (MCU) پس از بیش از یک دهه سلطه بر ژانر ابرقهرمانی، امروز در نقطهای حساس ایستاده است. گسترهی بیپایان پروژهها، از فیلم و سریال تا انیمیشن، در کنار کیفیت متغیر آثار اخیر، باعث شده بسیاری از طرفداران و منتقدان در مورد مسیر آینده این فرانچایز تردید کنند؛ وضعیتی که ناخودآگاه یادآور دوران پرشتاب اما ناکام دنیای سینمایی دیسی است. در این میان، پروژهی Blade – که قرار بود بازگشتی باشکوه برای یکی از شخصیتهای کلاسیک مارول باشد – بهجای آغازگر موجی تازه، با تاخیرها و بلاتکلیفیهای متعدد دست و پنجه نرم میکند. همین شرایط فرصتی کمنظیر برای بازنگری اساسی فراهم کرده است: نه یک ریبوت ساده، بلکه خلق بستری تازه با معرفی تیم Midnight Sons.
Blade؛ از افتخار گذشته تا بحران امروز
سهگانهی بلید (Blade) در اواخر دهه ۹۰ و اوایل هزارهی جدید، یکی از نخستین تلاشهای جدی برای تبدیل قهرمانان مارول به ستارههای سینما بود. موفقیت این مجموعه باعث شد هالیوود به مارول نگاهی تازه داشته باشد؛ هرچند آن دوران هنوز خبری از جهانهای سینمایی گسترده و پیوستگیهای روایی نبود. امروز اما MCU بیش از هر زمان دیگر بر پیوستگی و روایتهای همافزا تکیه دارد.
تلاشهای اخیر برای بازگرداندن بلید به جریان اصلی با بازی مهارشالا علی، با موانع جدی روبهرو شده است. کوین فایگی بارها تأکید کرده که بازگشت بلید نباید صرفاً یک تکرار نوستالژیک با کت چرمی و مبارزه با خونآشامها باشد، بلکه باید روایتی منحصربهفرد و درخور دنیای مدرن MCU ارائه دهد.

چالش تولید بیش از حد؛ بین خلاقیت و آشفتگی
مارول در سالهای اخیر با معرفی پروژههای متعدد مانند Thunderbolts و Fantastic Four، کوشیده چشمانداز کلان MCU را تثبیت کند. اما این توسعهی بیوقفه هزینههایی هم داشته است؛ سردرگمی مخاطب، افت کیفیت برخی آثار، و کاهش انسجام روایی. الگویی که در فازهای اولیه موفقیتآمیز بود، اکنون بیش از همیشه زیر ذرهبین انتقاد قرار دارد.
تیمهای کراساور؛ رمز دوام MCU
یکی از ویژگیهای شاخص MCU، فراتر رفتن از داستانهای فردی و تمرکز بر تیمهای چندشخصیتی بوده است. فیلمهایی مانند Captain America: Civil War نشان دادند که گردهمایی قهرمانان میتواند به تجربهای سینمایی فراتر از جمع تکقصهها تبدیل شود. حتی پروژههایی مثل Thunderbolts، با وجود ضعفهای روایی، ثابت کردند که ظرفیتهای تازهای در روایتهای گروهی وجود دارد.
Midnight Sons؛ فرصتی برای جهش
Midnight Sons در کمیکها بهعنوان تیمی برای مقابله با تهدیدهای ماورایی شناخته میشوند؛ تیمی متشکل از شخصیتهایی با ریشههای تاریک و فراطبیعی. حضور اخیر شخصیتهایی چون مون نایت (Moon Knight)، ورولف بای نایت (Werewolf by Night) و من-تینگ (Man-Thing) در MCU نشان میدهد بستر لازم برای چنین گروهی آماده است. معرفی این تیم میتواند سکویی تازه برای بلید باشد؛ فرصتی برای تلفیق عناصر فراطبیعی با فضای ابرقهرمانی که تاکنون در MCU کمتر مجال بروز داشته است.

چشماندازی تازه برای دهه آینده
جایگزین کردن یک فیلم انفرادی بلید با پروژهای تیمی مثل Midnight Sons در نگاه نخست ریسکی تجاری به نظر میرسد. اما واقعیت این است که آیندهی MCU بیش از هر چیز به روایتهای جمعی، تیمهای تازه و ساختارهای نوین نیاز دارد. همانگونه که مهارشالا علی و اسکار آیزاک میتوانند چهرههای شاخص این مسیر باشند، Midnight Sons میتواند به سکوی پرتابی برای بازتعریف مارول در دههی پیشرو تبدیل شود.
MCU برای حفظ جایگاه خود در میان مخاطبان باید از مسیر ریبوتهای پراکنده عبور کند و چشماندازی تازه مبتنی بر تیمهای پویا و روایتهای چندلایه ارائه دهد. بلید میتواند بهجای بازگشتی تنها، بخشی از جهشی بزرگتر باشد؛ جهشی که با Midnight Sons آغاز میشود و میتواند مارول را بار دیگر در مرکز توجه فرهنگ عامه قرار دهد.