بازگشت مجموعه سینمایی بازیهای گرسنگی به سرویس استریم HBO Max در تابستان ۲۰۲۵، بیشک خبری خوش برای طرفداران ژانر علمی-تخیلی و دیستوپیایی است که از سالها پیش با روایتهای تکاندهنده و تمهای اجتماعی پیچیدهاش، جایگاه ویژهای در دل سینمای پاپکالر پیدا کرده است. این خبر، بهویژه در آستانه اکران پیشدرآمد مهم این مجموعه، بازیهای گرسنگی: طلوع در روز برداشت (The Hunger Games: Sunrise on the Reaping)، اهمیت مضاعفی یافته است.
آنچه که لحن این بازگشت را از صرفاً یک بازپخش تلویزیونی فراتر میبرد، ارتباط راهبردی آن با ورود به دنیای داستانی پیشین است؛ جایی که قرار است شخصیتهای کمتر دیده شده از سری اصلی به روایت گذاشته شوند. «طلوع در روز برداشت» که قرار است در ۲۰ نوامبر ۲۰۲۶ اکران شود، داستان پیش از کسوت کتنیس اوردین را پی میگیرد و به زندگی هیمیش آبرناتی، شخصیت مرموز و منتور کتنیس با بازی وودی هارلسون در فیلمهای اصلی، میپردازد.
این انتخاب داستانی و تمرکز بر شخصیتهای فرعی، بیش از آن که صرفاً به منظور گسترش داستان باشد، حامل پیامهایی پیچیده در باب ساختار قدرت و بازتولید خشونت در نظام دیستوپیایی پانم است. با نگاهی به روندهایی که سینمای مستقل و هنری در سالهای اخیر دنبال کرده است، این پیشدرآمد میتواند فرصتی برای بازخوانی فمینیسم انتقادی و ضدستم طبقاتی در عرصه سینما باشد، فراتر از اکشنهای تجاری و نوجوانانهای که پیش از این تعریف شده بود.
میزانسنهای معروف سری اصلی که بر تضادهای طبقاتی و خشونت بازیهای سیرکگونه تمرکز داشت، وادار به زبان بصری خاص و موسیقی متن غالباً مبهم میشد، که کارگردانها و تدوینگران توانایی چون گری راس و فرانسیس لارنس آن را به زیبایی به اجرا درآوردند. بازگشت این مجموعه به اکو سیستم استریمینگ HBO Max، این فرصت را ایجاد میکند که در مسیر استقبال مجدد از این تمها و بازخوانیشان، مخاطبان گستردهتری را جذب کند، به ویژه برای نسل جدیدی که شاید هنوزبه فراز و فرودهای شخصیت کتنیس و تاثیرات سیاسی آن در دنیای سینما نپرداختهاند.
اما در این میان نباید نگرانیهای متداول پیرامون پروژههای بزرگ پرفروش فراموش شود؛ تکرار فرمولهای موفق گذشته که اغلب به سرخوردگی و افت کیفی منجر شده، و کمرمقی روایتهای بلندمدت میتواند خطری جدی برای «طلوع در روز برداشت» باشد. خلاقیت در نویسندگی و کارگردانی، آن هم در اثری با سابقه و گستره این مجموعه، نیازمند جسارت و ارادهای است که بتواند از تله کلیشههای آشنای هالیوودی عبور کند. نمایش افشاگرانه و نقادانهتر ساختارهای استبدادی و نظامهای پدرسالارانه در فضایی دیستوپیایی، چالشی است که این اثر پیشرو باید دست بپذیرد.
از لحاظ ساختاری و ژانر، «بازیهای گرسنگی» همواره تلاقی مسحورکنندهای از اکشن، درام سیاسی و روایتهای نوجوانانه بوده است، که ترکیب آن به اثری تبدیل شده که برای مخاطبان جوان، جامعهشناسان و منتقدان سینمایی جذابیت دارد. انتظار میرود پیشدرآمد جدید نیز در این جغرافیای پیچیده روایت، تمهیداتی فراتر از سرگرمی صرف همراه داشته باشد و به مسایل عمیقتری در باب قدرت، فساد و مقاومت مدنی بپردازد.
در نهایت، این بازگشت بازیهای گرسنگی به سرویس استریم HBO Max نه تنها اقدامی هوشمندانه برای تجدید خاطره و آمادهسازی ذهنی مخاطبان برای پیشدرآمد پیشروست، بلکه فرصتی است برای بررسی دوباره یک مجموعه که به رغم اقبال عمومی، پرسشهایی جدی درباره ساختارهای قدرت و جایگاه فرد در جوامع توتالیتر را به ارمغان آورد. علاقهمندانی که میخواهند با دقت بیشتری این روند را دنبال کنند، مطالعه آثار پیشین کارگردانها و نیز بررسی مقالات نقد اجتماعی پیرامون مجموعه را توصیه میکنم تا درک عمیقتری از این جهان پیچیده داشته باشند.