قریب به سه دهه پیش اگر میگفتیم موجود شکارچی و بیرحم غارتگر (Predator) در یک جهان داستانی مشترک کنار قهرمانهای جنگ ستارگان (Star Wars) قرار بگیرد، همه ریشخند میکردند. اما امروز، وقتی دیزنی مالک هر دو امپراتوریست، فاصلهی بین این جهانها کمتر از همیشه شده و بهنظر میرسد مرزهای کیهانهای علمی–تخیلی آرامآرام در حال فرو ریختناند.

نسخهی تازه، یعنی غارتگر: سرزمینهای بد (Predator: Badlands) به کارگردانی دن تراختنبرگ (Dan Trachtenberg) فقط یک دنبالهی معمول نیست؛ یک قدم بلند در جهت اتصال چند فرنچایز مهم زیر چتر دیزنی است. حضور کمپانی تاریک وِیلند-یوتانی (Weyland–Yutani) از دنیای بیگانه (Alien) و حتی جمجمهی یک موجود روز استقلال (Independence Day) میان غنائم شکارچیها، خیلی واضح میگوید که جهان غارتگر تنها نیست؛ بلکه عضوی رسمی در یک مولتیورس عظیمتر شده است.
اشارههای مستقیم و غیرمستقیم به جنگ ستارگان
اینبار ارجاعات فقط به بیگانه محدود نمانده. در سرزمینهای بد بارها ردپای جنگ ستارگان پیدا میشود:
از بیابانهای خشک که یادآور تتویین (Tatooine) هستند، تا نبردهای برقآسا با تیغههای درخشان شبیه شمشیرهای نوری (Lightsabers)، و حتی لحن موسیقی و فضاسازی.
شخصیت اصلی فیلم یعنی دِک (Dek)، یک یائوتجای جوان و همراهش تیا (Thia) اندرویدی که اِل فانینگ (Elle Fanning) بازیاش کرده، حالوهوایی شبیه ترکیب چوباکا (Chewbacca) و سیتریپیاو (C-3PO) دارند. یک زوج عجیب، مکمل و بهشدت سینمایی که انگار از یک کهکشان خیلی دور وارد دنیای غارتگر شدهاند.
وقتی مارول وارد بازی میشود
مارول کامیکس هم اخیراً شروع به انتشار داستانهای رسمی غارتگر کرده و همین کنار گذاشتن Predator در کنار Marvel و حتی Star Wars باعث شده احتمال وقوع یک کراساور عجیب و غریب کمکم جدی شود. تصور کن یک شماره کمیک ببینی که در آن:
یک جِدای و یک غارتگر در یک سیاره بینامونشان با هم درگیر میشوند.
یا بدتر (و بهتر): دارث ویدر مقابل یک یائوتجای وارلُرد.
وقتی همهی این برندها زیر یک سقفاند، هیچچیزی غیرممکن نیست.

استراتژی تازه دیزنی؛ ساخت مولتیورس واقعی
ترکیب غارتگر، بیگانه، مارول و جنگ ستارگان یک تصادف نیست؛ یک استراتژی حسابشده اقتصادی و داستانی است. دیزنی دارد یک «مولتیورس چندفرنچایزی» میسازد؛ ساختاری که در آن همهی این دنیاها بالقوه میتوانند در کنار هم ظاهر شوند، بدون اینکه هویت اصلی خودشان را از دست بدهند.
البته بحثهای فرهنگی هم بالا گرفته؛ بعضیها میگویند این همپوشانیها هویت فرنچایزها را کمرنگ میکند، بعضیها معتقدند داستانگویی را پربارتر و امکانات روایت را چند برابر میکند. هر دو نگاه قابلدرک است؛ اما چیزی که واضح است، قدرت تجاری و داستانی این اتصالهاست.
آیا جنگ ستارگان وارد دنیای غارتگر میشود؟
با این سرعت حرکت دیزنی، دیگر نمیشود گفت «نه، غیرممکن است». امروز بیشتر شبیه یک احتمال کاملاً منطقیست. مجموعه غارتگر با Badlands نشان داده که آمادگی ورود به یک شبکه بزرگتر از جهانها را دارد.
سؤالِ واقعی حالا این است:
آمادهای شمشیرهای نوری را کنار نقاب یائوتجا ببینی؟


