صفحه اصلی > سینما و هانگر گیمز : الهام یا سرقت ادبی؟ آتش تازه‌ی تارانتینو زیر پای هانگر گیمز

الهام یا سرقت ادبی؟ آتش تازه‌ی تارانتینو زیر پای هانگر گیمز

اظهارنظرهای کوئنتین تارانتینو (Quentin Tarantino)، فیلم‌ساز جسور و بی‌پروا که سال‌هاست یکی از تیزبین‌ترین تحلیل‌گران سینمای معاصر محسوب می‌شود، بار دیگر بحثی قدیمی اما حساس را سر زبان‌ها انداخته است: مقایسه جنجالی میان فیلم و رمان ژاپنی بتل رویال (Battle Royale) و مجموعه آمریکایی هانگر گیمز (The Hunger Games). این موضوع، فراتر از یک جدل حقوقی ساده، بار دیگر مسئله اصالت، اقتباس و احترام به منبع اولیه را به مرکز توجه آورده است.

تارانتینو در یک پادکست هنگام رتبه‌بندی بهترین فیلم‌های قرن بیست‌ویکم، بتل رویال را در جایگاه یازدهم قرار داد و سپس با لحنی تند، از میزان شباهت‌های این اثر با بازی‌های گرسنگی انتقاد کرد. او معتقد است سوزان کالینز (Suzanne Collins)، نویسنده بازی‌های گرسنگی، آن‌قدر از بتل رویال الهام گرفته که امکان تعقیب حقوقی وجود داشته اما این اتفاق هرگز رخ نداده است.

او همچنین منتقدان آن دوران را مقصر می‌داند؛ منتقدانی که به‌جای بررسی پیشینه ژاپنی این ایده، با بی‌توجهی از کنار بتل رویال گذشتند و تنها نسخه آمریکایی یعنی هانگر گیمز را ستایش کردند. از نگاه تارانتینو، همین بی‌اعتنایی باعث شد بخش زیادی از حقیقت پشت این اقتباس پنهان بماند.

از منظر سینمایی، ماجرا نشان‌دهنده همان تنش همیشگی در مسیر جهانی‌شدن روایت‌هاست. فیلم بتل رویال به کارگردانی کینجی فوکاساکو (Kinji Fukasaku) در سال ۲۰۰۰ یک اثر خشن، انتقادی و رادیکال درباره بقا و خشونت سیستماتیک است؛ اما هانگر گیمز نسخه‌ای ملایم‌تر، تجاری‌تر و جوان‌پسندتر از همین تم‌هاست. یکی با لحن تند و تاریک و دیگری با قهرمان‌گرایی آمریکایی، ساختاری نوجوان‌محور و روایت فرموله‌شده.

تارانتینو بارها گفته که بتل رویال یکی از فیلم‌های محبوبش در قرن بیست‌ویکم است و تجربه تماشای نخستین اکران آن در ژاپن را با شوق به یاد می‌آورد. همین پیوند احساسی و احترام هنری باعث می‌شود نسبت به هرگونه برداشت بیش از اندازه از این اثر حساسیت نشان دهد.

در عمق ماجرا، مسئله مرز باریک میان الهام‌گیری، اقتباس و سرقت ادبی است؛ مرزی که در سینما و ادبیات همیشه مبهم و مورد اختلاف بوده. درست است که بازی‌های گرسنگی ویژگی‌های مستقل خود را دارد و برای مخاطبان جهانی جاذبه ایجاد کرده، اما این به معنای نادیده گرفتن پیشگامی و اصالت بتل رویال نیست.

از زاویه فرهنگی نیز تارانتینو به موضوع مهم بی‌توجهی بازار غرب به آثار آسیایی اشاره می‌کند؛ روندی که باعث می‌شود سهم آثار غیرغربی در گفت‌وگوی جهانی کاهش یابد و در نهایت تبادل فرهنگی آسیب ببیند.

از نظر فرمی، بتل رویال با ریتم سریع و خشونت بی‌پرده‌اش جهانی بی‌رحم و خفقان‌زا می‌سازد. در مقابل، هانگر گیمز با رنگ‌آمیزی روشن‌تر، شخصیت‌محوری نوجوانانه و نمادگرایی سیاسی، ساختاری قابل‌هضم‌تر برای بازار جهانی ایجاد کرده است. همین اختلاف لحن و فرم نشان می‌دهد که چگونه نسخه آمریکایی لبه‌های تیز و رادیکال اثر ژاپنی را نرم‌تر کرده است.

در نهایت، جدال تارانتینو تنها یک اظهار نظر شخصی نیست؛ بلکه نشانه‌ای از شکاف فرهنگی و روایی میان شرق و غرب است. این بحث فرصتی فراهم می‌کند تا مخاطبان با دقت بیشتری به ریشه‌های روایت‌ها، میراث فرهنگی و نقش اقتباس در سینمای مدرن نگاه کنند و مرز میان احترام به منبع اصلی و خلق اثر جدید را بهتر تشخیص دهند.

نورا نادری

مقالات مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید