فیلم Star Wars: The Force Awakens نقطه عطفی است که نهتنها دنیای استار وارز را به دوران جدیدی برد بلکه انتظارها از این فرنچایز را هم افزایش داد. این فیلم، اولین اثر از دوران جدید دیزنی بود که با استقبال گسترده مواجه شد و بارها در جلب مخاطب و درآمد رکورد شکست. اما زیر آن هنرپیشههای محبوب و جلوههای ویژه خارقالعاده، سوالهایی باقیست که همچنان بیجواب مانده است. با فانتازیو همراه باشید.
چرا ارتش First Order نوآوری ندارد؟

اولین دیدار با First Order تداعی ارتش امپراتوری قدیمی است، اما گویی فقط لباسها و رنگآمیزی آنها متفاوتی دارند. در حالیکه طراحان احتمالا این لباسها را برای حفظ پیوستگی برند و فروش بیشتر اسباببازیها درنظرگرفتهاند، اما از منظر روایت داستان، خلاقیت کمتری در این بخش به نمایش گذاشته شده و بیش از آن که این ارتش انقلابی به نظر برسد، شبیه یک کپی کامل از فیلمهای پیشین است.
چطور نقشه لوک اسکایواکر در اختیار کسی مانند Lor San Tekka قرار گرفته؟

یکی از نیروهای محرک داستان، نقشه لوک است؛ اما اینکه چرا یا چگونه یک فرد دورافتاده این نقشه را دارد، در فیلم بیپاسخ میماند. این نمونه جلوهای از ضعف در ساختار روایت و استفاده از plot convenience است که به شدت مخاطب را در پیگیری منطق داستانی ناامید میکند.
3. هیلتر شمشیر نوری کایلو رن چه کاربردی دارد؟

طراحی شمشیر نوری کایلو رن با دو شعله جانبیاش نگاهها را به خود جلب میکند و از نظر تجاری موفق است، اما وقتی جلوتر میرویم، این بخشهای اضافی به ندرت به کار میآیند و در صحنههای جنگ اهمیتی ندارند. اگرچه دلیل حضور آنها عدم پایداری شمشیر به دلیل کریستال شکسته داخل آن است، اما حضور آن در فیلم عملا کاربردی ندارد.
چرا امپراتوری از AT-AT در سیاره شنی جاکو استفاده کرد؟

شاید این صحنه که یک AT-AT به خاک نشسته را نشان میدهد نمادین باشد، اما منطقی نیست. این جنگافزار عظیم برای زمینهای سخت طراحی شده نه شنزارهای متحرک که چالشی بزرگ برای این وزن سنگین است. اینکه چطور امپراتوری این ربات را به آنجا فرستاده، کماکان سوالآفرین است.
فرار غیر منطقی پو از Dameron

پس از سقوط پو، او از سکانس غیب میشود و تنها فین باقی میماند. فیلم هیچ توضیح منطقی برای بقای پو روی آن سیاره کمجمعیت نمیدهد، خصوصا اینکه آنها جداگانه نجات یافتهاند و این موضوع بیشتر به یک راز ناگفته یا ضعف قصهگویی شبیه است تا واقعیتی درون داستان.
بازگشت هان و چووباکا و ماموریت ناقص آنها

بازگشت هان سولو و دوست و همراه او قطعا جذاب و خاطرهانگیز است، اما در عمل نقشی برای پیشبرد شخصیتپردازی ندارد و بیشتر تمرکز بر تکرار المانهای قدیمی و پیوند دادن فیلم به گذشته است که میتواند نشانهای از بازگشت به الگوهای تکراری و عدم نوآوری در روایت باشد.
چگونه Maz Kanata لایت سیبر Anakin را در اختیار دارد؟

این که چطور لایت سیبر نمادین آناکین، بدون توضیحی واضح از Cloud City به Takodana منتقل شده، سوال بزرگی است. این سکانس از آن لحظاتی است که رویا بودن یا حقیقت داستانی مجموعه را زیر سوال برده و حتی تفسیرهای مختلفی را پدید میآورد.
بازیابی کلاهخود دارث ویدر توسط کیلو رن چگونه صورت گرفته؟

نمادشناسی و تاثیرگذاری کلاهخود دارث ویدر داخل این فیلم واقعا بحثبرانگیز است. اینکه چطور این کلاهخود آن هم پس از پس از سوزانده شدن پیکر ویدر باقی مانده، به معمایی فراتر از داستان تبدیل و باعث پرت شدن تمرکز مخاطب از روایت اصلی میشود.
بعد از بمباران Starkiller Base چه اتفاقی افتاد؟

بمبباران ستاره مرگ، پیروزی بزرگی برای مقاومت بود، اما فیلم از نحوه واکنش گستردهتر کهکشان به این اتفاق بزرگ و تأثیر آن بر نیروهای جمهوری یا مردم معمولی به شدت کوتاه میآید و این خلا میتواند منجر به ناپیوستگی در درک عمق پیام سیاسی داستان شود.
معمای R2D2 و زمان بیداریاش

ربات دوست داشتنی R2D2 که ظاهرا به یک خواب زمستانی فرو رفته بود، در پایان فیلم ناگهان به زندگی بازمیگردد. با وجود تعاملهای متعدد BB-8 و R2 در فیلم، این بیداری فقط یک رویداد روایی لحظهای است که نمونهای از lazy writing یا محسوب میشود.


