استودیو مارول (Marvel Studios)، این غول بیرقیب در عرصهی داستانسرایی ابرقهرمانی، با ورود به فاز هفتم (Phase 7) دنیای سینمایی خود (Marvel Cinematic Universe – MCU)، در حال آمادهسازی نسل تازهای از ویلنها (Villains) است؛ شخصیتهایی که میتوانند بار دیگر تنش، عمق و پیچیدگی را به درون این جهان گسترده بازگردانند. از زمانی که فاز اول در سال 2008 با فیلم آیرون من (Iron Man) آغاز شد، کمتر کسی تصور میکرد این پروژه بتواند به یکی از موفقترین پدیدههای تاریخ سینما بدل شود. اکنون، پس از گذشت بیش از یک دهه و عبور از شش فاز پرماجرا، مارول بهدنبال بازتعریف خود در دورهای تازه و جاهطلبانه است.
نگاهی کوتاه به مسیر سینمایی مارول
مروری بر گذشتهی MCU نشان میدهد که این جهان سینمایی با آثاری چون اونجرز: جنگ بینهایت (Avengers: Infinity War)، اونجرز: پایان بازی (Avengers: Endgame)، کاپیتان آمریکا: سرباز زمستان (Captain America: The Winter Soldier) و ثور: راگناروک (Thor: Ragnarok) به اوج خلاقیت و محبوبیت رسید. با این حال، در میان این موفقیتها، نقاط ضعف و افتهای کیفی نیز دیده میشود؛ نمونههایی چون ثور: عشق و تندر (Thor: Love and Thunder)، ابدیها (Eternals) و مرد مورچهای و زنبورک: کوانتومانیا (Ant-Man and the Wasp: Quantumania) که از دید منتقدان و مخاطبان، نتوانستند انتظارات بالا را برآورده کنند.

شروران؛ ستونهای اصلی روایت در MCU
یکی از عناصر ماندگار دنیای مارول، همیشه شروران آن بودهاند؛ شخصیتهایی که داستان را نهتنها پیش میبرند، بلکه معنا میبخشند. از تانوس (Thanos) با فلسفهی بیرحمانهی تعادل کیهانی گرفته تا اسکارلت ویچ (Scarlet Witch) در دکتر استرنج و جنون چندجهانی (Doctor Strange in the Multiverse of Madness) و حتی ولچر (Vulture) در مرد عنکبوتی: بازگشت به خانه (Spider-Man: Homecoming)، هرکدام به شکلی منحصربهفرد، مفهوم قدرت، وسواس و اخلاق را بازتعریف کردهاند.
اکنون، با نزدیک شدن به فاز ششم (Phase 6)، مارول قصد دارد شخصیت دکتر دووم (Doctor Doom) را بهعنوان ویلن محوری معرفی کند؛ کاراکتری که نخستین حضورش را در فیلم چهار شگفتانگیز: گامهای نخست (Fantastic Four: First Steps) در سال 2025 تجربه کرد. این تصمیم میتواند نقطهی شروعی برای مجموعهای از درگیریهای بزرگتر باشد و دنیای سینمایی مارول را وارد مرحلهای تازه کند.

فاز هفتم؛ سرآغاز دوران میستر سینستر (Mister Sinister) و آپوکالیپس (Apocalypse)
اما چشمانداز فاز هفتم حتی جاهطلبانهتر از این است. طبق گزارشها و گمانهزنیهای اخیر، پس از معرفی تیم ایکس من (X-Men) در MCU، دو چهرهی برجسته از دنیای کمیک یعنی میستر سینستر و آپوکالیپس قرار است بهعنوان دشمنان اصلی دنیای جدید مارول معرفی شوند. این دو ویلن نهتنها از نظر قدرت، بلکه از نظر فلسفه و پیشزمینهی تماتیک، ظرفیت شکلدادن به داستانهایی چندبعدی را دارند.
آپوکالیپس، نخستین جهشیافتهی تاریخ (First Mutant)، نماد ایدههایی چون تکامل، بقا و سرنوشت است؛ شخصیتی با ریشههای اسطورهای و فلسفی که میتواند عمق اجتماعی و فکری تازهای به MCU بیاورد. احتمال بازگشت اسکار آیزاک (Oscar Isaac)، که پیشتر در فیلم ایکس من: آپوکالیپس (X-Men: Apocalypse – 2016) این نقش را ایفا کرده بود، در این پروژه مطرح است، اما مارول ممکن است به دنبال بازیگری جدید باشد تا با چهرهای تازه، این شخصیت را از نو تعریف کند و از نقدهای گذشته فاصله بگیرد.
در مقابل، میستر سینستر فرصتی تازه برای مارول است؛ کاراکتری که تاکنون هرگز در نسخههای زنده ظاهر نشده است. او یکی از پیچیدهترین دشمنان ایکس من است؛ دانشمندی نابغه در حوزهی مهندسی ژنتیک و نمادی از وسوسهی انسان برای کنترل طبیعت و سرنوشت. حضور او میتواند مسیر جدیدی از روایتهای علمی-تخیلی (Sci-Fi) و فلسفی را در MCU باز کند.

میان شایعه و واقعیت؛ آیندهی مارول در حال شکلگیری
البته باید تأکید کرد که بخش عمدهای از این اطلاعات هنوز در مرحلهی شایعه و گمانهزنی است. استودیو مارول و دیزنی (Disney) بهخاطر ساختار پیچیده و پویای تولید خود، در هر لحظه میتوانند مسیر داستانی را تغییر دهند. با این حال، الگوی انتخاب این شروران نشان میدهد که فاز هفتم قرار است از سطح صرفاً اکشن فراتر برود و به مفاهیم فلسفیتر و سنگینتر نزدیک شود.
با فیلمهای در دست تولید که برای سالهای آینده برنامهریزی شده، و احتمال تلاقی خطوط داستانی بین چهار شگفتانگیز، ایکس من و انتقامجویان، فاز جدید میتواند به دوران طلایی دیگری برای مارول تبدیل شود؛ ترکیبی از نوآوری، تاریکی و احترام به ریشههای کمیکی که این امپراتوری سینمایی را ساختهاند.