صفحه اصلی > سینما : آواتار: آتش و خاکستر: انسان‌ها در پس ناوی‌ها

آواتار: آتش و خاکستر: انسان‌ها در پس ناوی‌ها

چه چیزی باعث می‌شود تا چهره‌ها و حرکات شخصیت‌های ناوی (Na’vi) در آواتار: آتش و خاکستر (Avatar: Fire and Ash) فقط جلوه ویژه نباشند؟ جیمز کامرون (James Cameron) به وضوح تأکید می‌کند که آنچه روی پرده می‌بینیم نه کپی دیجیتال ساختگی، بلکه حاصل تلاش خالص انسانی است؛ هیچ نمونه‌ای از استفاده از هوش مصنوعی جایگزین بازیگران نشده است. این تاکیدی است بر احترام به بازیگران و مالکیت هنری آنان در خلق این موجودات دیجیتال.

نقش موشن کپچر در آواتار

فرایند موشن‌کپچر در این اثر نه صرفاً یک تکنولوژی نمایشی، بلکه ابزاری پیچیده و ظریف برای ضبط تمام ابعاد اجرای بازیگر است. بازیگران از جمله سم ورثینگتون (Sam Worthington) و زویی سالدانا (Zoe Saldaña) با پوشیدن لباس‌های ویژه مجهز به حسگرهای حرکتی و نقاط ثبت دقیق حالات چهره، اجراهای خود را در استودیوهای مجهز ضبط می‌کنند. ثبت جزئیات دقیق عضلات صورت، که معمولاً از طریق تکنیکی به نام فیشال ریگینگ (facial rigging) و بلند شیپز (blendshapes) انجام می‌شود، امکان انتقال عواطف و حالات روانی شخصیت‌های ناوی را فراهم می‌سازد. تیم فنی فیلم با استفاده از نرم‌افزارهای پیشرفته به‌دقت هر حرکت نورون به نورون را تحلیل و دیجیتالی‌سازی می‌کند و این باعث می‌شود که خروجی کاملاً طبیعی و زنده به نظر برسد.

زویی سالدانا در مصاحبه‌ای اشاره کرد که موشن‌کپچر مهم‌ترین و آزادکننده‌ترین شکل بازیگری است، چرا که 100% مالکیت عملکرد بازیگر را حفظ می‌کند. اینجا دیگر خبری از بازیگرانی که صرفاً به ضبط صدا یا حرکات محدود شده‌اند نیست؛ کل بدن، صورت و حتی احساسات در اختیار بازیگر است. برخلاف بسیاری از نقش‌های CGI محور که بازیگر در نهایت توسط کامپیوتر دگرگون می‌شود، اینجا اجرای بازیگر همچنان قلب شخصیت است. سم ورثینگتون هم تأکید می‌کند که این پوست دیجیتال باعث شده اصالت بازیگری‌اش محفوظ بماند و حتی جزئی‌ترین احساساتش بازتاب یابد.

عمق روابط شخصیت‌ها

این مالکیت هنری به روایت داستان عمق می‌بخشد. روابط پیچیده بین شخصیت‌هایی همچون جیک (Jake)، نیتری (Neytiri)، و حتی کیری (Kiri)، فرزندخوانده‌ی نیتری، از طریق موشن‌کپچر زنده شده‌اند. هر نگاه، هر حرکت دست، و هر واکنش، از دل بازیگران زاده می‌شود، که باعث می‌شود احساسات و تنش‌ها واقعی‌تر و تأثیرگذارتر به مخاطب برسد. این یعنی آواتار تنها تصویری دیجیتال نیست؛ بلکه یک تجربه انسانی و هنری در قالب علمی‌-تخیلی است که بازیگری و تکنولوژی را به هم پیوند زده است.

اما همراه با این موفقیت‌ها، باید مراقب گزاره‌های نادرست و شایعاتی باشیم که می‌گویند هوش مصنوعی جای بازیگران را گرفته است. کامرون و تیم‌اش صراحتاً این ادعاها را رد کرده‌اند و بر تلاش انسانی در پشتِ صحنه تأکید دارند. از سوی دیگر، حساسیت‌های فرهنگی در نمایش ناوی‌ها، اقوام خیال‌انگیز و بسیار ظریف پرداخته‌شده، این ضرورت را بیشتر می‌کند که نقدهای اخلاقی و فرهنگی با دقت انجام شود و این اجراها صرفاً زیباشناسانه نباشند بلکه مسئولانه نیز تحلیل گردند.

نگاهی به آینده این همکاری انسان و ماشین، نوید رشد بیشتر فناوری‌های واقعیت مجازی و بازی‌های تعاملی را می‌دهد که در آن حضور فیزیکی بازیگران و دقت ثبت حرکات حتی مهم‌تر خواهد بود. دنباله‌های آواتار یا حتی پروژه‌های فرامتنی آن می‌توانند از این میراث استفاده کنند تا تجربه‌ای زنده‌تر، تأثیرگذارتر و شخصی‌تر خلق کنند. کامرون با احترام به بازیگران، نشان داده که فناوری نباید جایگزین انسان شود بلکه باید امکان بروز خلاقیت و احساسات آنان را بیشتر کند.

با فانتزی‌مگ اخبار دنیای فیلم‌ها و سریال‌ها را دنبال کنید!

نورا نادری

مقالات مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید