با ورود به دنیای سینمایی مارول، جزئیات تصویری کاراکترها یکی از مهمترین بخشهای موفقیت یا شکست فیلمها محسوب میشود. طراحی شخصیتهای مارول در کمیکها معمولا بهخاطر رنگهای زنده، جزئیات نمادین و انرژی بصری بالا شناخته شدهاند؛ اما پیادهسازی این طراحیها به صورت لایواکشن مدتهاست یکی از بزرگترین چالشهای استودیوهای مارول است.
در این مقاله، به 10 مورد از بدترین طراحیهای کاراکترهای مارول در فیلمها و سریالهای لایواکشن پرداختهایم، جایی که اغلب وفاداری به کمیک، خلاقیت و حس سینمایی قربانی انتخابهای طراحی غلط یا بیحس شدهاند.
10. چهار شگفتانگیز 2015: رنگپریدگی و کُندی انرژی
فیلم Fantastic Four به کارگردانی جاش ترانک یکی از معدود پروژههایی است که بهعنوان نمونه کلاسیک شکست در طراحی کاراکتر محسوب میشود. حذف بسیاری از المانهای بصری استثنایی کمیک و جایگزینی آنها با لباسهای خاکستری و بیروح که به جای شخصیتهای ابرقهرمانی، تصویری شبیه نیروهای نظامی ارائه میداد، تجربهای سرد و ناموفق به جای گذاشت.

جابهجایی نقش تیم بهعنوان ماموران دولتی به کلی روح داستان کلاسیک را خم به ابرو کرد و لباسها شاهد آشکار این دگرگونی نا امیدکننده بودند.
9. بلکهارت در Ghost Rider 2007: چهرهای فراموششدنی
شبح سوار یکی از فیلمهایی بود که طراحی شخصیت اصلی خود، جانی بلیز/گوست رایدر را قابل قبول ارائه کرد اما بلکهارت، که در کمیکها یکی از ترسناکترین و هیجانانگیزترین شخصیتهاست، بهشکل یک انسان معمولی با تِمهای گاهبهگاه هیولایی برروی صفحه ظاهر شد، چیزی که عملا موجب نادیده گرفته شدن شخصیت شد..

8. گابلین سبز در The Amazing Spider-Man 2:، طراحی ناپخته و شلوغ
در فیلم The Amazing Spider-Man 2، در حالی که لباس مردعنکبوتی یکی از بهترین طراحیهای لایواکشن آن سالهاست، گابلین سبز بهعنوان یکی از معروفترین دشمنان اسپایدرمن، به موجودی عجیب، ناخوشایند و کَریه با پروازگر عمومی تبدیل شد؛ ترکیبی که نه تنها حس تهدیدی را منتقل نمیکرد بلکه جلوهای کارتونی و بیاثر داشت.

7. جیگسا در The Punisher: ترس و وحشت به اندازه کافی نبود
جیگسا، دشمن دیرینه پانیشتر، نقش مهمی در کمیکها دارد که با چهره مخدوش و رفتار ترسناک به یادماندنی است. نسخه لایواکشن در سریال The Punisher گیر کردن در ظاهر یک مرد با چند خراش کوچک و ماسکی ساده که تهدید را کمرنگ میکرد، بهشدت ناامیدکننده بود و وعده یک بازگشت قوی را به یأس بدل کرد.

6. بلک بولت در Inhumans: یک سمبل قدرت از دست رفته
سریال Inhumans با طراحیهای سطحی و ساده و نداشتن هاله جادویی بلک بولت، رهبر این گروه، مشخص شد. ترکیب پوشش چرمی بیهویت و فقدان ماسک نمادین، حس نیروی شخصیتی به جادویی که کمیک به تصویر کشیده بود را از بین برد و نتیجه مجموعهای ناامیدکننده برای طرفداران بود.

5. مادام وب (2024): طراحی لباس، یک فاجعه بصری
فیلم Madame Web یکی از عجیبترین و همزمان بدترین اقتباسهای چند سال اخیر مارول است. باوجود ضعفهای روایت، طراحی لباس این شخصیت که بهخصوص در سکانس پایانی نمایان میشود بسیار خندهدار و ضعیف است و ناامیدی از این طراحی در ترکیب با شکست تجاری فیلم طنز تلخی رقم زده است.

4. آیرون فیست (2017-2018): فقدان آیکونیکترین لباس
با وجود اجرای مناسب فین جونز، طراحی لباس در سریالهای Iron Fist یکی از بدترین جنبهها بود. تقریباً هرگز لباس بینظیر کامیک بوکی او روی صفحه نبود و او را بیشتر در لباسهای خیابانی و ماسک نیمهکاره مشاهده کردیم که باعث از بین رفتن بصری قدرتمند این شخصیت شد.

3. مردان ایکس: سرکوب شخصیت به نفع یکنواختی
با وجود اینکه مجموعه فیلمهای X-Men در تاریخ سینمای ابرقهرمانی جایگاه والایی دارند، طراحی لباسهای تیم کلا در پوست یکسان چرمی سیاه صورت گرفت که از تنوع و سرزندگی کمیکها فاصله داشت. ترس از “دلدادگی بیش از حد” به این شکل رنگ شخصیتها را شسته بود و فضا را سرد و غیرجذاب کرده بود.

2. لیدر در Captain America: Brave New World (2025): طراحى زشت و نامرتب
سموئل استرنز یا لیدر، دشمن اصلی هالک، در این فیلم به شکل شخصیت فراموششدنی و عکس کمیک ارائه شد. طراحی بد و حذف هویت بصری خاص باعث شد این دشمن مهم، به اجراى دمدستی تبدیل شود و جایش در بین دشمنان کاپیتان آمریکا کمرنگ گردد.

1. ددپول در X-Men Origins: Wolverine (2009): یک فاجعه عظیم
در بدترین طراحیهای تاریخ مارول، تصویر اولیه ددپول توسط رایان رینولدز در این فیلم قرار دارد. ددپولی که ما میشناسیم پر از شوخطبعی، خشونت و کمدی تلخ است، اما در این نسخه همه آنها جایشان را به تصویری مسخره و اشتباهی دادند که به زحمت ربطی به کاراکتر کمیک دارد. خوشبختانه این شروع وحشتناک سبب شد رینولدز با عشق واقعی به نقش در 2016 آن را احیا کند و نسخهای به مراتب بهتر بسازد.

تطبیق هنر کمیکهای رنگارنگ و پرانرژی مارول به جهان لایواکشن سینما به طور مکرر به مشکلات بنیادین خورده است؛ بین طراحیهای بیشازحد پیچیده یا بیروح و خستهکننده، جلوههای ویژه محدود، و تصمیمات غیرمنتظره خالی از حس ریسک، بسیاری از این طراحیها نتوانستهاند به سطح استانداردهای فرنچایز برسند. اما همین مشکلات، بخشی از مسیر تکامل سینمای ابرقهرمانی در مارول بودهاند و اکنون با راهاندازی مجددها (Reboot) و بازنگریهای لایواکشن، فرصتی دوباره برای بازگرداندن شکوه طراحی شخصیتها مهیا شده است.
امید این است که آینده دنیای چندجهانی (Multiverse) مارول برای این شخصیتها و طراحیهایشان نه تنها وفادارانه باشد بلکه بتواند هویت بصری اصیل کمیکها را با زبان سینما به بهترین نحو بازآفرینی کند.