هیچچیز مثل یک خط داستانی کمیکی جذاب که از شماره اول تا آخرش بینقص باشد، نمیتواند طرفداران دنیای دیسی را سر ذوق بیاورد. در تاریخ دیسی، خط داستانیهای جذابی وجود دارد که هر شماره آنها کیفیت 10/10 دارد؛ داستانهایی که نه تنها زمان خودشان بلکه سالها و حتی دههها بعد، تأثیرگذار ماندهاند و به منابع الهام تبدیل شدهاند. با فانتازیو و نگاهی به ۷ ابرقهرمان کمیکی که توسط یک نویسنده جدید به شاهکار تبدیل شدند
گرین ارو (مایک گرل)

مایک گرل با Green Arrow یکی از بهترین روایتهای دهه ۸۰ را رقم زد. شروع این ماجرا با The Longbow Hunters و خلق نسخهای از اولوور کوئین در دنیایی بدون ابرقهرمان بود. هنر گرل هم بهشدت قابل تحسین است؛ تصویری بسیار واقعگرایانه و زیبا که حس زمینی و درگیر با مشکلات واقعی را میدهد. تنها نقطه ضعف، کنار گذاشتن جایگاه قهرمانی بلک کانری است، اما رابطهی او با الیور هنوز هم اهمیت و عمق خاص خود را دارد.
والی وست (مارک وید)

والی وست که جانشین بری آلن شده بود، در طول نویسندگی مارک وید به شکل جدیتر و مسلطتری به نمایش درآمد. وید داستان سرعت بینظیر اسپیدسترها و اهمیت میراث قهرمانی را تقویت کرد و به هیچ عنوان تلاش نکرد تا مجددا از شخصیتهای کلاسیک سری استفاده کند. او با معرفی مفهومی به نام اسپیدفورس، داستان این قهرمانها را گسترش داد و یکی از مهمترین پدیدههای دیسی را خلق کرد.
گرین لنترن (جف جانز)

جف جانز با خلق Green Lantern: Rebirth، نه تنها هال جوردن را بازگرداند، بلکه دنیای گرین لنترن را آنقدر بزرگ کرد که بتواند چهار سری جدید را روانه بازار کند. او شخصیتهایی مانند سینسترو ابعاد بیشتری بخشید و داستانهای بزرگ و علمیتخیلی جذابی مانند Sinestro Corps War و Blackest Night را روایت کرد که هنوز هم از بهترینهای دیسی هستند.
استارمن (جیمز رابینسون و تونی هریس)

جیمز رابینسون و تونی هریس با بازتعریف شخصیت Starman، یکی از داستانهای معاصر، اما وفادار به تاریخ دیسی را با خلق یک جک نایت فوقالعاده و شهری به اسم اوپال رقم زدند. این کمیکها اسطورهها و داستانهای کهن دیسی را دوباره وارد عصر نوین کامیکها کرد و پایانی زیبا و باورپذیر به تصویر کشید.
بتمن (گرنت موریسون)

ران موریسون یکی از بهترین افرادی است که توانسته افسانه Batman را روایت کند. افزودن رابین جدید دیمین و بازتعریف فلسفه وجودی «شخصیت پشتیبان» در ذهن بروس طی دوران نویسندگی موریسون، باعث به وجود آمدن بخشی از این روایت فلسفی و پیچیده شده است. این شخصیت خط داستانیهای خلاقانه و جالبی را روایت کرد که تأثیرشان هنوز حس میشود.
واندروومن (گرگ روکا)

گرگ روکا را شاید بتوان بهترین نویسنده زن شگفتانگیز دانست؛ او در دورههای مختلف موفق شد شخصیت دایانا را به شکلی چندبعدی و فراتر از یک جنگجو نشان دهد؛ واندروومن این نویسنده به عنوان یک سفیر، نویسنده و حتی فعال اجتماعی ظهور پیدا کرده و این در حالی است که او هنوز یک جنگجوی بینظیر محسوب میشد. این رویکرد همهجانبه باعث شد شخصیت دایانا برای خوانندگان بسیار جذابتر و باورپذیرتر باشد.


