بیشک Grand Theft Auto III یکی از تأثیرگذارترین و سرنوشتسازترین آثار تاریخ بازیهای ویدیویی است؛ عنوانی که نهفقط مسیر طراحی بازیهای جهانباز (Open-World) را متحول کرد، بلکه استانداردهای جدیدی برای آزادی عمل، روایت و ساختار گیمپلی به همراه آورد. با این حال، کمتر کسی میداند که در جریان توسعه این بازی، استودیوی راکستار گیمز (Rockstar Games) در وضعیت مالی و مدیریتی پرتنشی قرار داشت و بیرون از دیوارهای استودیو نیز تقریباً هیچ هیجان یا انتظاری درباره این پروژه دیده نمیشد. این موضوع را دان هاوزر (Dan Houser)، همبنیانگذار راکستار و یکی از معماران اصلی فرنچایز GTA، در مصاحبهای با یک برنامه تلویزیونی بریتانیایی مطرح کرده است.
در سال ۲۰۰۱، زمانی که جیتیای ۳ (GTA III) مراحل توسعه خود را طی میکرد، شرایط کاملاً متفاوت از چیزی بود که امروز از بیرون تصور میکنیم. با اینکه تیم توسعه به نوآوریهای بنیادین بازی و پتانسیل تحولآفرین آن آگاه بود، نگرانیهای مالی و خطر تمام شدن سرمایه، دغدغه اصلی آنها محسوب میشد. این در حالی بود که بازی قرار بود نهتنها برای راکستار بلکه برای کل صنعت بازیهای ویدیویی نقش یک نقطه عطف را ایفا کند.
به گفته هاوزر، اعضای تیم توسعه احساس میکردند با اثری «جادویی» طرف هستند، اما این حس هنوز به جهان بیرون از استودیو منتقل نشده بود. انتشار بازی نیز در نیمه دوم سال ۲۰۰۱ و درست پس از حوادث یازدهم سپتامبر (9/11 Attacks) اتفاق افتاد؛ رخدادی که موجب شد بازتاب اولیه بازی با احتیاط و تردید همراه باشد. با این حال، طی چند ماه موجی از تحسینهای گسترده، نقدهای مثبت و استقبال عمومی شکل گرفت که نهتنها GTA III را به یک موفقیت تجاری بزرگ تبدیل کرد، بلکه جایگاه راکستار را نیز در سطح جهان تثبیت نمود.

از منظر فنی و طراحی، جیتیای ۳ یک انقلاب واقعی بود. راکستار برای نخستینبار توانست جهانی کاملاً پویا، زنده و منسجم بسازد؛ جهانی که بازیکن در آن آزادی عملی مثالزدنی داشت و روایت تعاملی با گیمپلی تنیده شده بود. این الگو بعدها در نسخههای بعدی مانند جیتیای ۴ (GTA IV) و جیتیای ۵ (GTA V) تکامل یافت و تبدیل به یکی از ستونهای اصلی طراحی مدرن بازیها شد.
هاوزر در ادامه مصاحبه، از شخصیتهای محبوبش میان بازیهای تحت هدایتش نام برده و آرتور مورگان (Arthur Morgan – از Red Dead Redemption 2) و نیکو بلیک (Niko Bellic – از GTA IV) را برجستهترین آنها دانسته است؛ شخصیتهایی که هرکدام نمادی از بلوغ داستانگویی در آثار راکستار محسوب میشوند. این اشاره نشان میدهد که ریشههای این پیشرفت روایی، از همان لایههای اولیهای آغاز شد که در GTA III شکل گرفت.
جیتیای ۳ علاوه بر دستاوردهای فنی و روایی، ثابت کرد چگونه یک بازی میتواند در دل فشارهای شدید مالی، بیتوجهی اولیه و شرایط اجتماعی پیچیده متولد شود و در نهایت دنیای بازیها را برای همیشه دگرگون کند. میراث آن امروز نیز در راکستار زنده است و این استودیو همچنان با جسارت و نوآوری، مسیر خود را دنبال میکند؛ مسیری که حالا در انتظار انتشار Grand Theft Auto VI در سال ۲۰۲۶ است.
در نهایت میتوان گفت GTA III تنها یک بازی نبود؛ یک تحول ساختاری در مفهوم بازیهای جهانباز و نقطه شروع استانداردهای جدیدی بود که امروز در بسیاری از آثار بزرگ دیده میشود. داستان توسعه این بازی، ترکیبی از خلاقیت بیمرز، ریسکپذیری و تلاش گروهی است؛ تجربهای که هر بازیکن حرفهای یا علاقهمند به تاریخ بازیها ارزش آن را بهخوبی درک میکند.


