در دل فرنچایز عظیم و پرهیجان دنیای سینمایی مارول (MCU)، موفقیتهای بیشمارش، همواره با نبردهای جذاب میان قهرمانان و آنتاگونیستهای دوستداشتنی و خاص همراه بوده است. اما برخلاف قهرمانانی چون مرد آهنی و کاپیتان آمریکا که طرفداران به سرعت جذبشان شدند، خلق و ارائه شرورهای به یادماندنی، مسیر پر پیچ و خمی داشت. در ابتدا، چهرههایی مانند لوکی و سرخجمجمه (Red Skull) ماندگار شدند، اما مارول در گسترش فهرست شرورانش با شخصیتهای چون زاغ (Vulture)، آلترون، میستریو، کیلمونگر، و البته تانوس به یک ثبات و قدرت رسید.

اما امروزه که دنیای MCU به سوی پیچیدهترین مراحل خود با مبحث مالتیورس و داستانهایی گستردهتر حرکت میکند، یک شخصیت عنوان «بالاترین تست آزمون شروران MCU» را دارد: کانگ فاتح (Kang the Conqueror). این شخصیت که توسط جاناتان میجرز به تصویر کشیده شده، نخستین بار در پایان فصل اول سریال لوکی معرفی شد و سپس در Ant-Man and the Wasp: Quantumania به نقش برجستهتری رسید.
رئیس استودیو مارول، کوین فایگی، در سال ۲۰۲۳ اذعان داشت که در جلسات تست پیش از اکران کوانتومانیا واکنشها به بازی میجرز بسیار مثبت بوده و او «بدون افکت و جلوه ویژه، خودش یک اثر ویژه است». این نظر نشان از پتانسیل بالا و جایگاه ویژه کانگ در چشمانداز آینده MCU داشته اما با وجود این تحسین، مشکلات بزرگی بروز کرد که ادامه راه کانگ را با چالش مواجه ساخت.
مسیر نابسامان کانگ و پیامدهای آن بر روایت فرنچایز
بر خلاف دیگر شروران شاخص چون تانوس که عمری موفق داشتند، حضور کانگ در دنیای سینمایی مارول غافلگیرکننده و کوتاه بود. مشکلات حقوقی و جنجالهای خارج از قاب فیلمها برای جاناتان میجرز، پایان کار او و احتمالاً اجرای این نقش را پیچیده و دوره آن را کوتاه کرد. در نتیجه، نقشی که قرار بود به عنوان آنتاگونیست اصلی و جذاب مالتیورس ساگا تعریف شود، تحت تأثیر قرار گرفت.

کانگ در اصل قرار بود نقش دنبالهدار و محوری ایفا کند و شخصیت چندوجهی و چند نسخهایاش میتوانست تواناییهای روایتگرانه جدیدی به MCU اضافه کند؛ اما اکنون مارول تصمیم گرفت داستان این شخصیت را در زمان کنونی متوقف کند. پس جایگزین بزرگی انتخاب شد: دکتر دووم (Doctor Doom)، که با بازی رابرت داونی جونیور، به بزرگترین دشمن فیلمهای آینده اونجرز تبدیل خواهد شد.
دکتر دوم؛ جایگزینی قدرتمند برای ادامهی مسیر
تصمیم مارول برای معرفی دکتر دووم بهعنوان نقطه مقابل اصلی آینده، هم به دلیل حقوق شخصیتی او و هم نقش مهمش در اتفاقات کمیک Secret Wars بود. این تغییر نهتنها یک حرکت جسورانه است، بلکه میتواند دوباره هیجان و انسجام روایی را به فرنچایز بازگرداند، به خصوص بعد از ناامیدیهای نسبی برخی قسمتهای داستان مالتیورس.

فایگی در پاسخ به سوالی درباره آینده کانگ، به طور واضح پاسخی نداد و به نظر میرسد استودیو مارول مسیر جدیدی را دنبال خواهد کرد. البته تجربه MCU نشان داده که با بدلسازی بازیگران یا بازنگری در قصهها، میتوان شخصیتها را زنده نگه داشت؛ همانطور که شخصیت رد اسکال یا نقش تادئوس راس شاهد چنین نوع تغییراتی بودهاند.
تحلیل جامع: چالشها و افقهای روایی مارول پس از کانگ
از یک منظر تخصصی، حذف ناگهانی یک شخصیت کلیدی و پیشبرنده داستان در یک فرنچایز مولتیورس، چالشی پیچیده است. کانگ به دلیل طبیعت چندبعدیاش و تکرار نسخههای مختلف، امکان روایتی گسترده و دوسویه را میداد که به گسترش مفهوم مالتیورس کمک میکرد. متاسفانه ماجراهای پشت صحنه، به ویژه حواشی حقوقی جاناتان میجرز، داستان این شخصیت را مختل کرد.
اما این موضوع فرصتی برای مارول استودیو ایجاد کرد تا با ورود دکتر دووم، ساختاری نو بسازد که جذابیت کلاسیک و پیچیدگی کمیکی را در هم بیامیزد. دکتر دوم در کمیکها نه تنها یک نابغه علمی و جادویی است، بلکه در عین حال پادشاه لاتورن (Latveria) و دشمن ابدی چهار شگفتانگیز، گاتهام و دیگر قهرمانان شناخته میشود. بنابراین، او پتانسیل بالایی برای پیوند دادن داستانها دارد.
برای بیننده و کلکسیونر ایرانی که علاقهمند به چرخههای داستانی پیچیده و شخصیتپردازی تحلیلی است، این تغییرات نشان از تغییرات بنیادینی در دنیای روایت مارول دارد. از یک طرف فرصتهای نو و دوبازاریابی داستانی و شخصیتی شکل میگیرد، و از طرف دیگر دغدغه حفظ انسجام و وفاداری به انتظار طرفداران به وجود میآید.
به طور کلی، مارول اکنون در موقعیتی است که باید تعادل ظریفی میان نوآوریهای داستانی و پاسخ به انتظارات وفادارانش برقرار کند. با وجود رنجهایی چون افت کیفی لحظهای، یا چالشهای بازیگران، فرنچایز همچنان قدرتمند و زنده است، و پررنگ بودن دکتر دوم میتواند نمادی از صفحهی تازهای در کتاب بزرگ MCU باشد.
البته که فازهای جدید و همکاریهای آینده، بین بازیگران قدیمی و ورود چهرههای جدید را نوید میدهد و طرفداران میدانند که دنیای مُلتیوِرس تنها یک پنجره است؛ پس داستانها، شروران، و قهرمانان تازه بسیاری در راه است.
در نهایت، این فصل از MCU به ما میآموزد که حتی در بزرگترین و موفقترین فرنچایزهای دنیای کمیک، تغییرات پشت صحنه میتوانند به شدت مسیر روایت را تحت تاثیر قرار دهند؛ اما با نگاه تخصصی و آگاهانه، این تغییرات بخش جداییناپذیر از هنر قصهگویی دوران مدرن است.
مجموعهای از تجربهها و وقایع باعث شده مارول اینک در یک نقطه عطف قرار بگیرد؛ با درسی از گذشته و نگاهی به آیندهای پر انرژی و نوآورانه.