صفحه اصلی > سریال : قرار بود که Splinter Cell: Deathwatch یک اقتباس سینمایی در سال 2005 باشد!

قرار بود که Splinter Cell: Deathwatch یک اقتباس سینمایی در سال 2005 باشد!

پس از موفقیت‌هایی نظیر The Last of Us و Minecraft Movie، تازه‌ترین و مهم‌ترین اقتباس صورت گرفته از بازی‌ای ویدیویی را می‌توان انیمیشن سریالی Splinter Cell: Deathwatch دانست. با فانتازیو و نگاهی به این انیمیشن همراه باشید.

انیمیشن سریالی Splinter Cell: Deathwatch درباره چیست؟

سریال انیمیشنی Splinter Cell: Deathwatch که در تاریخ 13 اکتبر از طریق شبکه نتفلیکس پخش شده، بر اساس فرنچایز بازی‌های ویدیویی Tom Clancy’s Splinter Cell ساخته شده، فرنچایزی که بین سال‌های 2002 تا 2013 هشت نسخه از آن منتشر شده و به خاطر مکانیک‌های استراتژیک مخفی‌کاری و روایت تعلیق‌آمیزش در میان گیمرها محبوبیت بالایی کسب کرده است.

Splinter Cell: Deathwatch

صدای شخصیت اصلی، سم فیشر، توسط بازیگر نام‌آوری چون لیو شرایبر اجرا شده و داستان آن حول بازگشت این مامور افسانه‌ای به میدان عملیاتی می‌چرخد؛ جایی که سم به کمک یک اپراتور جوان و مصدوم فراخوانده می‌شود تا در عملیاتی پیچیده شرکت کند.

تاریخچه توسعه این اقتباس بسیار جالب است. در واقع این سریال پروژه‌ای بود که در راستای اولین تلاش‌ها برای ساخت فیلم لایو اکشن Splinter Cell در سال 2005 آغاز شد، اما با گذشت سال‌ها تغییرات فراوانی پیدا کرد که از میان‌ آن‌ها می‌توان به انتخاب بازیگرانی همچون تام هاردی و حضور کارگردانانی مانند داگ لیمان اشاره کرد که در نهایت همگی لغو شد.

اما این پایان ماجرا نبود. در سال 2020، نتفلیکس با شناخت اهمیت و جذابیت فرانچایز کلان اسپلینترسل و جایگاه انیمیشن‌های اقتباسی از بازی‌های ویدیویی، تصمیم تبدیل این پروژه به یک سریال انیمیشنی را گرفت. این حرکت در راستای موفقیت آثاری مثل Castlevania و Arcane رقم خورد که به خوبی جهان خود را به دنیای سینما و تلویزیون آورده بودند.

حال باید گفت که این سریال نه تنها به جهان پیچیده و فنی بازی وفادار است، بلکه از هویت بصری و روایت قدرتمندی بهره می‌برد که می‌تواند هم طرفداران قدیمی بازی و هم تماشاگران تازه آن را جذب کند. این پروژه به خوبی نشان می‌دهد که سازندگان در صورت شناخت فرنچایزهای مختلف و میزان انعطاف‌پذیری صنعت سرگرمی، می‌توانند رویکرد‌های خلاقانه‌ای را در اقتباس‌های خود از این جهان به کار بگیرند.

در درک و نوآوری در انتقال قصه‌های تعاملی به زبان سینما و تلویزیون کار دشواری است، اما به نظر می‌رسد که این سریال توانسته به خوبی با آن دست و پنجه نرم کند. در حال حاضر کیفیت اقتباس‌های صورت گرفته از دنیای بازی‌ها رو به افزایش است و دیگر این آثار محدود به تولیدات سطح پایین نیستند و با استانداردهای فنی و هنری قابل توجهی ارائه می‌شوند.

انتشار آثار مهمی مثل Splinter Cell: Deathwatch، خبری خوش برای طرفداران بازی‌های ویدیویی است. هرچند تولید این اقتباس مسیری طولانی و دشوار را در پیش داشته، اما اکنون می‌توان گفت که این پروژه هم توانسته به بهترین شکل ممکن ارزش بازی‌های ویدیویی را به تصویر بکشد.

رادین کاظمی

مقالات مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید