بخش اول فصل پنجم چیزهای عجیب (Stranger Things) منتشر شد و واقعاً هم ثابت کرد انتظار چندسالهمون بیخود نبوده. نمرهها عالی، واکنشها مثبت و شبکههای اجتماعی پره از تحلیل و هیجان. خلاصه اینکه سریال برگشته و دوباره تبدیل شده به همون پدیدهای که میشناختیم.
حالا تو این مقاله فانتزیمگ میخوایم بریم سراغ یکی از بخشهای جذاب این فصل: ارجاعات فانتزیای که سازندگان با دقت و حوصله بین لحظههای داستان پنهان کردن. استرینجر تینگز همیشه عاشق اشاره به آثار دیگر بوده، از Dungeons & Dragons تا فیلمهای دههی ۸۰، اما اینبار یک قدم جلوتر رفته و دنیاهای فانتزی مدرن رو هم وارد بازی کرده، پس با ما همراه باشین.
ادای احترام به استار ترک؛ از جملهٔ معروف تا طراحی اختصاصی نتفلیکس
سویشرت رابین با جملهی Beam Me Up, This Place Sucks! یه ارجاع خیلی واضح به دنیای استار ترک (Star Trek) محسوب میشه؛ همون سریال معروف دهه ۶۰ که توی دهه ۸۰ هم حسابی سر زبونها بود. اون زمان، نسخه کلاسیک سریال مدام بازپخش میشد، فیلمهای سینماییاش ادامه داشت، که آخریش Star Trek IV: The Voyage Home توی تابستون ۱۹۸۶ اکران شد و تازه Star Trek: The Next Generation هم فقط چند هفته قبل از اتفاقات همین اپیزود شروع شده بود.
برای همین، اینکه رابین طرفدار استار ترک باشه کاملاً منطقیه، مخصوصاً با شناختی که از شخصیت طعنهزنش داریم. طرح سویشرتش هم بهنظر میرسه مخصوص همین سریال استرینجر تینگز طراحی شده باشه و نسخه رسمیش هم توی فروشگاه نتفلیکس قابل سفارشه؛ اما جملههای مشابه مثل Beam me up, Scotty. There’s no intelligent life down here! سالهاست روی لباسها و مرچهای رسمی استار ترک دیده میشن.

ارجاع مستقیم به فرنچایز Aliens در فصل پنجم چیزهای عجیب
فصل پنجم استرینجر تینگز با یه فلشبک شروع میشه؛ درست برمیگردیم به وقایع فصل اول. این بار بالاخره لحظهای رو میبینیم که ویل بایرز (Will Byers) چطور توسط دموگورگون (Demogorgon) دزدیده شد. یک صحنه جدید هم اضافه شده: یه چیزی شبیه لوله که به دهانش وصل میشه و شروع میکنه به پمپاژ کردن ذرات مایند فلیر (Mind Flayer) داخل بدنش. بعدتر هم ویل یکسری تصویر رو زمان اتصالش به ذهن دموگورگون میبینه که توش هالی (Holly Wheeler) و بچههای گمشده دیگه دارن، همون شکنجه رو تجربه میکنن.
کل این صحنهها عمداً حالوهوای فیلمهای فرنچایز بیگانه (Aliens) رو زنده میکنه؛ از همون کیسهها گرفته تا دیوارهای پوشیده از مادههای بیگانه در آپساید داون (Upside Down). طراحی صحنه خیلی شبیه لانهی زینومورفها (Xenomorph Hive) در سکانسهای حذفشدهی Aliens هست؛ یک اشارهی هوشمندانه به موجودات انگلی فضایی که میزبان خودشون رو از بین میبرن. این احتمالاً یک پیشزمینه برای اتفاقیه که مایند فلیر قراره سر بچهها بیاره.
الون بین جنگ ستارگان و ایکسمن؛ ترکیب جذاب ارجاعات دهه ۸۰

صحنههای تمرینی توی اپیزود اول از نشونههای معروف فیلمهای اکشن دهه ۸۰ هستن، اما فصل پنجم استرینجر تینگز اینبار خیلی واضح سراغ ارجاعهایی از Star Wars: The Rise of Skywalker و X-Men رفته. تمرینهای الون (Eleven) تودقیقاً حس اتاق خطر ایکسمن (X-Men Danger Room) رو میده؛ جایی که با مانعهای مختلف قدرتش رو کنترل میکنه و یکجور پیشدرآمد همکاری با سوپر هیومنها (Superhumans) محسوب میشه.

اپیزود اول باز هم یک ارجاع خیلی واضح به سینمای ماجراجویی دهه ۸۰ داره: لباسی که الون پوشیده، بندانا، سویشرت آستینکوتاه، و شورت ورزشی روی لگ ورزشی، کاملاً ادای احترامیه به شخصیت جاش برولین (Josh Brolin) از فیلم کلاسیک The Goonies. این یکی از بامزهترین و مستقیمترین اشارههاییه که سریال برای زنده نگهداشتن حالوهوای سینمای دهه ۸۰ استفاده کرده.
ارجاع کامازاتس؛ وقتی A Wrinkle in Time سرنخ آیندهی وکنا میشود
توی فصل پنجم چندین بار به کتاب چینخوردگی در زمان (A Wrinkle in Time) اشاره میشه و حتی هالی و بقیه هم دربارهاش کامل صحبت میکنن. یکی از مهمترین ارجاعات، جاییه که هالی (Holly) اسم دنیای ذهنی وکنا رو کامازاتس (Camazotz) میذاره؛ همون «سیارهٔ تاریک» توی کتاب که تحت سلطهی موجودی شیطانی به نام IT قرار داره و در اصل یک سیاره–زندان به حساب میاد.
هالی و مکس این دنیا رو متعلق به وکنا میدونن، اما این انتخاب اسم میتونه یک سرنخ بزرگتر هم باشه. توی این کتاب کامازاتس در واقع تحت کنترل یک نیروی خارجی قرار داره و همین باعث شده بعضیها حدس بزنن که شاید مایند فلیر بعد از اتفاقات فصل قبلی، کنترل ذهنی وکنا رو کامل بهدست آورده باشه. اگر این نظریه درست باشه، ارجاع کامازاتس دقیقاً جور درمیاد و ممکنه نشونهای از زندانی شدن ذهن وکنا هم باشه.

ویل و وکنا؛ واضحترین ادای احترام استرینجر تینگز به هری پاتر
توی بخش اول فصل پنجم چیزهای عجیب یک شباهت مهم با دنیای هری پاتر (Harry Potter) پررنگتر از همیشه دیده میشه. ویل بایرز دوباره یک ارتباط ذهنی با وکنا پیدا میکنه و از طریق این لینک، صحنههایی رو میبینه که از چشم دموگورگونها و نیروهای وکنا اتفاق میافته، دقیقاً شبیه رابطه ذهنی هری و ولدمورت که بارها باعث میشد هری جنایتهای او رو در ذهنش ببینه. تو هری پاتر این ارتباط بهخاطر تبدیل شدن هری به یک هورکراکس (Horcrux) اتفاق افتاد؛ در استرینجر تینگز هم ریشه ماجرا به زندانی شدن ویل توی آپساید داون یا همون دنیای وارونه برمیگرده.


خود دافرها هم قبلاً گفته بودن که هری پاتر تأثیر مهمی روی شکلگیری سریال داشته و حتی رابطه الون و مایند فلیر رو هم قبلاً مثل رابطه هری و دشمنش توصیف کرده بودن.
در نهایت، فصل پنجم دوباره ثابت کرد استرینجر تینگز چطور با ترکیب ترس، نوستالژی و ارجاعات فانتزی میتونه بیننده رو بارها غافلگیر کنه. اگر این حجم اشاره فقط در نیمفصل اول بوده، ادامه فصل قطعاً سورپرایزهای بزرگتری برامون داره.


