تا اوایل سپتامبر ۲۰۲۵، سه قسمت از فصل دوم سریال پیسمیکر (Peacemaker) پخش شده و بهجرئت میتوان گفت این فصل، نقطه عطفی در بازتعریف دنیای مشترک دیسی (DCU) است. جیمز گان (James Gunn) بار دیگر نشان داده که چطور میتواند یک ضدقهرمان حاشیهای را به قلب اصلی روایت و جهانسازی تبدیل کند.
خداحافظ Justice League، سلام Justice Gang
فصل دوم با یک حرکت جسورانه شروع میشود؛ بخش «قبلاً در پیسمیکر» نهتنها مرور وقایع پیشین است، بلکه بازنویسی مهمی در پیوستگی جهان دیسی انجام میدهد.

در حالی که در پایان فصل نخست شاهد حضور آکوامن (جیسون موموآ) و فلش (ازرا میلر) بودیم، این صحنه حالا به کلی حذف شده و تیم جدیدی به نام Justice Gang معرفی میشود؛ تیمی که شامل شخصیتهای تازه است:

سوپرمن (David Corenswet)
سوپرگرل (Milly Alcock)
گرین لانترن (Nathan Fillion)
مستر تریفیک (Edi Gathegi)
هاوکگرل (Isabela Merced)
حتی دیالوگها هم تغییر کردهاند؛ جایی که شخصیت آدیابایو حالا به جای Justice League از Justice Gang یاد میکند. این بازنویسی یک پیام روشن دارد: جهان دیسی در حال پوستاندازی و ورود به دورانی تازه است.
چرا حضور Justice Gang در سریال پیسمیکر مهم است؟
سالهاست که دنیای سینمایی دیسی (DCEU) با مشکلات بزرگی در انسجام روایی مواجه بوده؛ شخصیتهایی که در یک خط زمانی تعریف نشده حضور پیدا میکردند و داستانها بدون ارتباط درست پیش میرفتند.
با ورود جیمز گان و پیتر سفران (Peter Safran) به رأس DC Studios، یک استراتژی تازه آغاز شده؛ بازتعریف داستانها بدون ایجاد آشفتگی مولتیورس. این بازنویسی به طرفداران یادآوری میکند که اتفاقات گذشته مهم هستند، اما از این به بعد در قالبی جدید روایت میشوند؛ مشابه اتفاقی که در کمیک کلاسیک Crisis on Infinite Earths در سال ۱۹۸۵ افتاد، جایی که تاریخ شخصیتها بازنویسی و جایگزین شد، بیآنکه پیوستگی کل جهان از بین برود.

جیمز گان؛ خالق جهان تازه دیسی
جیمز گان که حالا مدیر مشترک DC Studios است، ثابت کرده تسلط عمیقی بر داستانسرایی کمیکی و قوانین بازی جهانهای مشترک دارد. او نشان داده چطور میتوان با حفظ ارجاعات به گذشته، یک جهان جدید و منسجم خلق کرد؛ جهانی که قهرمانان و ضدقهرمانان تازه در آن جایگاه مشخصی دارند.
موفقیت او با سریال پیسمیکر به نقطه اوج رسیده است. این سریال که در ابتدا بهعنوان یک اسپینآف کوچک از The Suicide Squad ساخته شد، حالا به یکی از پرمخاطبترین آثار DC تبدیل شده و طرفداران را به شکلی بیسابقه درگیر خود کرده است.
تمرکز بر ضدقهرمان؛ سفر درونی کریس اسمیت
در حالی که بسیاری انتظار داشتند فصل دوم پیوندهای مستقیمتری با پروژههای بزرگی مثل سوپرمن داشته باشد، گان تصمیم گرفت تمرکز روایت را بر شخصیت کریس اسمیت (جان سینا) نگه دارد؛ مردی که پیشتر یک قاتل کمیکمحور با کاسه توالت روی سر بود و حالا به یکی از پیچیدهترین و جذابترین ضدقهرمانهای دنیای دیسی بدل شده است.
گان در این فصل ترکیبی هوشمندانه از طنز سیاه، تراژدی شخصی و روانشناسی عمیق ارائه میدهد؛ رویکردی که شخصیت پیسمیکر را از یک کاراکتر فرعی به قلب داستان ارتقا میدهد و او را در مرکز شکلگیری جهان جدید DC قرار میدهد.

مولتیورس و بازتعریف روایتها
فصل دوم نشان میدهد که DCU جدید به رهبری جیمز گان به دنبال خلق روایتهای موازی است؛ ایدهای که از کمیکها الهام گرفته شده و حالا با ظرافت در این سریال اجرا میشود.
از ورود درِ آزمایشگاه پدر کریس به دنیایی دیگر تا ملاقات با نسخههای متفاوت شخصیتها، این فصل ترکیبی است از علمیتخیلی، اکشن و درام شخصیتمحور. چنین رویکردی باعث شده داستان نهتنها برای طرفداران کمیک، بلکه برای بینندگان تازهوارد هم جذاب باقی بماند.

فصل دوم پیسمیکر فراتر از یک سریال ابرقهرمانی است؛ اثری که با بازنویسی بخشی از جهان دیسی و معرفی تیم جدید Justice Gang، استاندارد تازهای برای داستانگویی در DCU تعریف میکند.
این فصل، علاوه بر نمایش ماجراهای پرتنش و اکشنمحور، به شخصیتپردازی عمیق کریس اسمیت میپردازد و او را از یک ضدقهرمان طنزآمیز به شخصیتی چندلایه و درگیرکننده تبدیل میکند.
برای طرفداران کمیک و سریالهای دیسی، این فصل نهتنها فرصتی است برای آشنایی با جهان بازطراحیشده جیمز گان، بلکه مسیری تازه برای کشف پیچیدگیهای شخصیتها و روایتهای جدید است. پیسمیکر حالا بیش از هر زمان دیگری در مرکز جهان تازه دیسی قرار دارد و نشان میدهد که آینده DCU بهطرز بیسابقهای جذاب و غیرقابل پیشبینی خواهد بود.