صفحه اصلی > سریال و بازی تاج و تخت : وقتی اژدها تخت آهنینِ بازی تاج و تخت را خاکستر کرد، نمادی از قدرت و رهایی

وقتی اژدها تخت آهنینِ بازی تاج و تخت را خاکستر کرد، نمادی از قدرت و رهایی

بازی تاج و تخت (Game of Thrones)، سریالی که در طول هشت فصل خود میلیون‌ها طرفدار را درگیر دنیایی پیچیده و تاریک از سیاست، خیانت و قدرت کرد، با یکی از بحث‌برانگیزترین پایان‌های تاریخ تلویزیون، سال‌هاست در دل مخاطبان می‌جوشد. هرچند تصمیمات نهایی درباره شخصیت‌ها مثل قتل دنریس (Daenerys Targaryen) توسط جان اسنو (Jon Snow) و انتخاب برن استارک (Bran Stark) به‌عنوان پادشاه، بارها نقد و بررسی شده‌اند، اما در میان این حواشی پرهیاهو، یک صحنه کلیدی کمتر مورد توجه قرار گرفته که به‌طرز نمادینی پایان را جاودانه کرده است: لحظه‌ای که دروگون (Drogon)، اژدهای دنریس، تخت آهنین را با تنفسی آتشین به گدازه‌ای تبدیل می‌کند.

دروگون از سریال بازی تاج و تخت

سریال طی سال‌ها بارها نشان داد که اژدهایان نه فقط موجودات افسانه‌ای بلکه نمادهای ظفر و قدرت بی‌رقیب در جنگ بودند. در ابتدا دنریس این موجودات عظیم‌الجثه را همچون فرزندانش نگه می‌داشت؛ اما در دو فصل نهایی، کاربرد آن‌ها به عنوان سلاح‌های نابودگر، به خصوص با صحنه‌ی فاجعه‌بار تخریب کینگز لندینگ (King’s Landing) توسط دروگون، به اوج رسید. با این حال، این نفس‌های آتشین در پایان، به جای تقویت قدرت شخصی، نشانه‌ای قوی از سقوط و پایان چرخه حکومت خونین تارگرین‌ها (Targaryen) بودند.

پس از کشتن دنریس توسط جان اسنو، دروگون واکنشی پرمعنا از خود نشان داد: به‌جای حمله به قاتل مادرش، تخت آهنین، سمبل پادشاهی و قدرتی که همه آرزو داشتند در آن تکیه زنند، را به آتش کشید و به‌گدازه تبدیل کرد. این اقدام سرشار از معناست؛ نمادی از پایان نظام کهنه‌ای از زور و سلطه و شروع تغییرات بنیادی در جهان وستروس (Westeros). این، بیانگر نقطه مرکزی و عظیم پیام بازی تاج و تخت (Game of Thrones) بود، تلاشی به نقد قدرت و قیمت سنگین جاه‌طلبی‌های سیاسی.

این نمادها یادآور شخصیت‌های کلیدی سریال و مبارزه آن‌ها برای رسیدن به تخت آهنین هستند. کردارهای نِد استارک (Ned Stark) و تیریون لنیستر (Tyrion Lannister) جلوی چشمان مخاطب قرار می‌گیرند، که در آن‌ها سرشت پیچیده و ناسازگاری بین اخلاق فردی و فشارهای سیستم قدرت به نمایش گذاشته می‌شود. حتی انتخاب برن استارک، فردی به ظاهر کم‌توان و بی‌ادعا، برای رهبری، نشان از نوشتار هوشمندانه‌ای دارد که به‌جای زیباسازی قدرت مضاعف، به واقعیت‌های تلخ دنیای سیاست می‌پردازد.

این پایان‌بندی بیشتر از هر چیز، تاکید بر پیام اژدها دارد: قدرتی که به سرعت به جهنمی از خسارت و ویرانی تبدیل می‌شود اگر کنترل نشود، و اینکه تسخیر قدرت به معنای تغییر بنیادین نیست، بلکه اغلب حفظ وضع موجود است. صحنه‌ی دروگون بازتاب‌دهنده سقوط تبار تارگرین‌ها است که در طول سریال بارها با میراث خونین و سنگین‌شان دست به گریبان بودند.

جریان سیاسی و دنیای وستروس، محور اصلی روایت «بازی تاج و تخت» بود؛ جنگی بی‌پایان بر سر حکومت که در نهایت، با نابودی تخت آهنین، نشان داده می‌شود که این مبارزه همواره کل دنیا را گرفتار درد و رنج می‌کند، اما باید به پایان برسد.

با وجود نقدها به پایان‌بندی سریال که از عجله در تسریع خطوط داستانی و تغییرات غیرمنتظره شخصیت‌ها حکایت داشت، نمایشی همچون جلسات شورا و انتخاب پادشاه جدید، و جزئیاتی مثل کتاب سرود یخ و آتش (A Song of Ice and Fire) به عنوان تفسیری نمادین از تاریخ، نشان می‌دهد که تیم سازنده در آخرین لحظات به دنبال تقدیر دادن به عناصر اصلی داستان و طرفداران پرشور بوده است.

در نهایت، صحنه‌ی دروگون و تخت آهنین نه تنها تصویری است از پایان یک عصر آشفته و مبارزه‌ای خونین، بلکه دعوتی است به بازاندیشی درباره ساختار قدرت و چرخه‌های کهنه‌ای که باید شکسته شوند تا دنیایی نوین متولد گردد. این نکته شاید از بسیاری جنجال‌ها و نقدهای شدید نسبت به پایان سریال برجسته‌تر و ماندگارتر باشد؛ پایان‌بندی‌ای که برخلاف بخش‌های دیگر، آن را می‌توان نقطه‌ای تابناک و تحلیلی جدی درباره مفهوم حکومت و قدرت نامید.

برای طرفداران ژانر فانتزی، منتقدان سیاسی-اجتماعی و پژوهشگران روایت‌های حماسی، این صحنه حقیقتی تلخ اما ضروری را یادآوری می‌کند که در جهان‌های خیالی و گاها واقعی، شکست قدرت غالب، آغاز امید به آزادی و عدالت است.

رادین کاظمی

مقالات مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید