وقتی صحبت از سریالهای فانتزی میشود، ذهن بیشتر مخاطبان بلافاصله به سمت پروژههای عظیمی مثل بازی تاجوتخت (Game of Thrones) یا پیشدرآمدش خاندان اژدها (House of the Dragon) میرود. اما آیا واقعاً این دو عنوان، بهترین آثار فانتزی شبکه اچبیاو مکس (HBO Max) هستند؟ پاسخ این سؤال بههیچوجه ساده نیست. در واقع، سریال نیروی اهریمنیاش (His Dark Materials) که کمتر از آن نام برده میشود، با نگاهی عمیقتر و ساختاری منسجمتر، به یکی از شاخصترین آثار فانتزی این شبکه تبدیل شده است.

قصهای مفصل در قالبی فشرده
یکی از ایرادهای همیشگی بازی تاجوتخت و خاندان اژدها، ریتم کند و پراکندگی در روایت و شخصیتپردازی بود. هر دو اثر، بهواسطهی فضای سنگین، خشونت افراطی و پیچیدگیهای بیدلیل، گاهی از درگیر نگهداشتن بیننده بازمیماندند. در مقابل، سه فصل کوتاه و منسجم نیروی اهریمنیاش ـ که بر اساس سهگانهی فیلیپ پولمن (Philip Pullman) ساخته شده، تمرکز خود را روی رشد روانی و درونی شخصیتها گذاشته است؛ بهویژه چهرههای جوانی چون لایرا بلاکوا (Lyra Belacqua با بازی دافنه کین Dafne Keen) و ویل پری (Will Parry با بازی امیر ویلسون Amir Wilson).
در این اثر، روند بلوغ شخصیتها با مواجههی آنان با مفاهیمی مانند فقدان، غم، عشق و مسئولیت سرنوشتشان، بهگونهای ظریف و تأملبرانگیز به تصویر کشیده میشود. در کنار این دو، شخصیتهای بزرگسالتری چون ماریسا کولتر (Marisa Coulter با بازی روث ویلسون Ruth Wilson) و لرد آسریل (Lord Asriel با بازی جیمز مکآووی James McAvoy) نیز در کشمکش میان جاهطلبی، ایمان و احساسات انسانی خود، عمق دراماتیک و عاطفی داستان را افزایش میدهند.

وفاداری به منبع، با نگاهی مدرن
یکی از مهمترین نقاط قوت نیروی اهریمنیاش، تعادل میان وفاداری به دنیای پولمن و بازآفرینی آن برای تلویزیون امروز است. برخلاف بازی تاجوتخت که در فصلهای پایانی به تصمیمهای شتابزده و شوکمحور متکی شد، این سریال با حفظ تمهای مرکزی، از آزادی اراده و کشمکش خیر و شر گرفته تا قدرت پیوندهای انسانی، توانست اصالت خود را تا انتها حفظ کند.
در حالیکه خشونت بیپرده و مضامین جنسی سنگین در بازی تاجوتخت بسیاری از مخاطبان را پس زد، نیروی اهریمنیاش با در نظر گرفتن تماشاگر نوجوان و خانوادهها، فضایی اخلاقیتر و در عین حال تأثیرگذار خلق کرد؛ بدون آنکه از پرداختن به واقعیتهای تلخ و مسئولیتهای انسانی غافل شود.

کیفیت اجرایی و قدرت احساسی
انتقادهای گسترده نسبت به فصل پایانی بازی تاجوتخت نشان داد حتی پرهزینهترین آثار هم تضمین موفقیت ندارند. در مقابل، فصل پایانی نیروی اهریمنیاش با امتیاز ۹۱ درصد در راتن تومیتوز (Rotten Tomatoes)، نشان داد وفاداری به روایت و کیفیت در اجرا میتواند رضایت منتقدان و بینندگان را همزمان جلب کند.
این سریال از نظر بصری، موسیقایی و بازیگری در هر فصل پیشرفت محسوسی داشت. طراحی صحنههای چشمنواز، موسیقی تأثیرگذار لاتن بالفه (Lorne Balfe)، و بازی کنترلشدهی بازیگران، به خلق جهانی چندوجهی کمک کردهاند که هم حماسی است و هم شاعرانه. روایت در جهانهای موازی (Multiverse) و تلفیق مفاهیم فلسفی و اخلاقی، نیروی اهریمنیاش را به اثری فراتر از یک فانتزی صرف تبدیل کرده است.
فراتر از یک اثر فانتزی
نیروی اهریمنیاش یادآوری میکند که ارزش واقعی فانتزی در وسعت دنیا یا شوکهای روایی نیست، بلکه در ایجاد پیوند احساسی و انسانی با مخاطب نهفته است. این سریال دنیایی جادویی و پررمز و راز میسازد که در عین شکوه و گستردگی، صمیمی و انسانی باقی میماند؛ جهانی که در آن پرسشهای اخلاقی و فلسفی، جای قدرت و جنگ را میگیرند.
اگر بهدنبال اثری هستید که فراتر از نبردها و هیولاها، ذهن و احساس شما را درگیر کند، نیروی اهریمنیاش همان تجربهای است که نباید از دست بدهید؛ نمونهای درخشان از تلفیق قصهگویی دقیق، شخصیتپردازی چندلایه و فضاسازی شگفتانگیز که نشان میدهد فانتزی میتواند هم اندیشمندانه باشد و هم جادویی.


