مدت قابلتوجهی از پخش فصل دوم سریال ونزدی (Wednesday) گذشته و حالا که تب اولیه فروکش کرده، میتوان دقیقتر به نقاط قوت و ضعف این فصل پرداخت. فصل دوم در نگاه نخست با فضایی تاریکتر و تمرکز بیشتر بر رمز و رازها شناخته شد، اما در عمق خود از یک عنصر مهم خالی بود؛ درام عاشقانه.
در فصل نخست، روایت معمایی مجموعه با داستانی احساسی درهمتنیده بود؛ مثلثی میان ونزدی آدامز (Wednesday Addams)، تایلر گالپین (Tyler Galpin) و زاویر تورپ (Xavier Thorpe) که اگرچه در ابتدا جنبهای فرعی داشت، اما به یکی از محرکهای اصلی هیجان و تماشای سریال تبدیل شد. همان کشمکشهای عاشقانه باعث شدند مخاطب درگیر بماند و ریتم احساسی داستان حفظ شود.

عکس از Morena Perez Vitale
با حذف زاویر از فصل دوم، که طبق گزارشها ناشی از تصمیمهای پشت صحنه بود، آن تعادل از بین رفت. بسیاری از هواداران از غیبت او و از بین رفتن رابطهاش با ونزدی ناامید شدند. تیم خلاق، به رهبری تیم برتون (Tim Burton) و بازیگر اصلی جنا اورتگا (Jenna Ortega)، تصمیم گرفتند که تمرکز روایت را از داستانهای عاشقانه به رمز و رازها منتقل کنند.
اما این تصمیم آنطور که انتظار میرفت جواب نداد. آمار تماشاگران قسمتهای ابتدایی فصل دوم افت محسوسی داشت و بسیاری از طرفداران از نبود پیوندهای احساسی در داستان انتقاد کردند. با ادامه فصل، نویسندگان تلاش کردند تا دوباره رابطه میان ونزدی و تایلر را در نیمهی دوم برجستهتر کنند؛ تغییری که با استقبال بیشتری همراه شد. اجرای درخشان هانتر دوهان (Hunter Doohan) در نقش تایلر توانست بار دیگر حس درونی و شکنندگی پنهان در رابطه را زنده کند.

Tyler Galpin (Hunter Doohan) در سریال Wednesday
از دیدگاه روایی، عشق و روابط نوجوانانه بخش جداییناپذیر از آثار «رشد و بلوغ» به شمار میآیند، و ونزدی در فصل نخست دقیقاً از همین مسیر توانست به مخاطبانش نزدیک شود. حذف این بُعد در فصل دوم، هرچند تمرکز داستان را افزایش داد، اما بخشی از روح انسانی و تضاد درونی شخصیت اصلی را از بین برد.
تیم برتون در طول دوران کاری خود ثابت کرده که استاد درآمیختن تاریکی و احساس است؛ از رابطهی ادوارد دستقیچی (Edward Scissorhands) و کیم (Kim) گرفته تا جک اسکلتون (Jack Skellington) و سالی (Sally)، همیشه توانسته میان غم و عشق تعادلی شاعرانه برقرار کند. در چنین چارچوبی، کمرنگ شدن عنصر عاشقانه در ونزدی نهتنها تصمیمی محافظهکارانه، بلکه نوعی عقبنشینی از هویت احساسی اثر بود.
با گذر زمان، بازبینیها نشان دادهاند که شکست نسبی فصل دوم نه به خاطر اتمسفر تاریکتر یا پیچیدگی روایی، بلکه بهدلیل نبود همان تضاد انسانی است که ونزدی را در فصل اول ماندگار کرد. بازگرداندن این بُعد در فصل سوم میتواند دوباره تعادل را به دنیای ونزدی برگرداند؛ جهانی که فقط با رمز و راز زنده نمیماند، بلکه به عشق، دلتنگی و شور انسانی هم نیاز دارد.
اگر ونزدی بخواهد همچنان در جمع محبوبترین سریالهای نتفلیکس (Netflix) باقی بماند، باید بار دیگر به قلب احساس بازگردد؛ جایی که رمز، طنز و عشق در کنار هم معنا پیدا میکنند.


