دنیاى کمیکبوک پر است از ابرقهرمانهاى نمادین، اما هیچ کدام به اندازه شخصیتهاى دو غول صنعت: دیسی کامیکس و مارول کامیکس، تأثیرگذار نیستند. این دو ناشر افسانهاى، جهانهاى پیچیده و گستردهاى از داستانها و شخصیتهاى منحصر به فرد با قدرتهاى متمایز، ریشههاى جذاب و طرفداران وفادار خلق کردهاند. جالب آنکه در طول دههها، طرفداران و منتقدان بارها به شباهتها و تقابلهایی اشاره کردهاند که به نوعى گویا دیسی و مارول درون همدیگر را بازتاب میدهند. از شباهت لباسها و قدرتها گرفته تا داستانهای منشا تقریباً همسان؛ این دو کمپانی انگار در یک بازی بزرگ خلاقیت سهم دارند.
شزم و کاپیتان مارول: دو چهره از یک افسانه

شزم که ابتدا با نام کاپیتان مارول در 1939 توسط فاوست کامیکس معرفی شده بود، داستان حقوقی پیچیدهای با مارول کامیکس داشت؛ چون مارول بعدها شخصیتهای خود با نام کاپیتان مارول ساخت. این باعث شد دیسی برای جلوگیری از سردرگمی و دعواهای حقوقی، نام شخصیت خود را به شزم تغییر دهد. بنابراین، یک شخصیت پیشزمینه دار و محبوب با دو هویت در دو کمپانی بزرگ شکل گرفت که وجه اشتراکشان قدرت جادویی است.
گرین اَرو و هاوکآی: هنر تیراندازی در زمین مشترک

گرین اَرو و هاوکآی هر دو متخصصان بینظیر تیراندازی هستند که با تیرهای ویژه و شخصیتهای شورشی شناخته میشوند. گرچه اولیور کوئین ثروتمند و فعال سیاسی است و کلینت بارتون بیشتر نماینده طبقه کارگر به شمار میرود. این تفاوتهای طبقهای و سبک زندگی، به رغم شباهتهای فنی و شخصیتی، نشان میدهد هر کدام در دنیای خودشان زمینههای اجتماعی و فرهنگی متفاوتی ساختهاند.
واندر وومن و والکیری: اساطیر جنگجو بر دو تابلوی موازی

هر دو شخصیت ریشه در اساطیر و فرهنگهای جنگجو دارند. واندر وومن، پرنسس آمازون از تمیسکیرا است، و والکیری از افسانهشناسی شمل و جنگجویان اسکاندیناوی. آنها نمایندگان زنان قدرتمند، فراموشناشدنی و نمادهای قدرت و شرف زنانه هستند که مستقیماً از منابع اسطورهای هر کدام برمیآیند و در نهایت وجوه قدرت و مقاومت تاریخی را به تصویر میکشند.
ددشات و بولزآی: تیراندازان مخوف، دو جهان متفاوت

ددشات و بولزآی هر دو مرگبارترین تیراندازان در دنیای کمیک به حساب میآیند که تاکنون خطا نکردهاند. اولین بار ددشات در 1950 معرفی شد و بولزآی کمی بعد در داستانهای دردویل در 1976 ظاهر شد. افراد ناشناسی که با سلاحهایشان وحشت به دل دشمنان میاندازند، اما شخصیتهایشان با توجه به پسزمینه و رویکردشان در داستان تفاوتهایی جالب دارند.
بتمن و مون نایت: سایههای تاریکی در دو جهان موازی

بتمن، شوالیه تاریکی، که از 1939 در تاریخ کمیکها حضور دارد، و مون نایت که در 1975 به جهان مارول آمد، هر دو شخصیتهای تاریکی هستند که با گذشتهای تراژیک و اتکا به فناوری و ترس به مقابله با جرم میروند. اما برخلاف بتمن که از علم و منطق استفاده میکند، مون نایت عناصر فراطبیعی در داستانش دارد که اختلاف مهمی میان این دو است.
دثاستروک و ددپول: از تقلید تا تمسخر

یکی از جالبترین همزادها دثاستروک و ددپول هستند؛ چون ددپول در ابتدا با هدف هجو و تقلید شخصیت دثاستروک خلق شد. حتی نام واقعی ددپول، وید ویلسون، طنزی است از نام دثاستروک، اسلید ویلسون. این دو در دنیای کمیک نشان میدهند که حتی وقتی دو شخصیت با هدف متفاوت ساخته میشوند، رابطهای رودررو و تکمیلکننده دارند.
مجموعه این مقایسهها تنها به نمایش شباهتها محدود نمیشود؛ بلکه نشان میدهد چطور دو کمپانی بزرگ، در تلاقی خلاقیت، از اساطیر، فرهنگ و یکدیگر بهره بردهاند و در عین حال با اضافه کردن ویژگیهای خاص خود، جهانهای متفاوت اما مرتبطی ساختهاند که طرفداران با کنجکاوی و اشتیاق دائم به مطالعه و پرداختن به آنها ادامه میدهند.