در دنیای پرماجرا و چندوجهی مارول، مرگ شخصیتهای برجسته همیشه با پیامدهایی عمیق و گسترده همراه بوده است. حالا، داستان تازه سری Immortal Thor نوشته آل اوینگ، مرگی را برای خدای رعد به تصویر میکشد که بیش از یک پایان ساده است؛ این رویداد پیچیده روایتهای تازهای را در کیهان مارول رقم میزند و گرههای داستانی مهمی را باز میکند.

«Immortal Thor» با یک نبرد نفسگیر علیه تورانوس، خدای همتای اوتگارد آغاز شد و در ادامه، حضور قدرتمند لوکی به عنوان بازیگری مرموز که نقشههای پیچیدهای را میبافد، داستان را فراتر از حد انتظار پیش برد. مرگ ثور، که با تیری از جنس «ابدیّت» توسط لوکی رقم خورد، حتی در شماره ۲۵ این کمیک نیز تبعات خود را به نمایش میگذارد. در این شماره، گفتگوی بین لوکی و اوتگارد-لوکی پرده از خیانتها، بازیهای سیاسی و معماهای داستان برمیدارد.
چرا مرگ ثور بحرانی بزرگ است؟
ثور تنها نگهبان طبیعی برابر تهدید خدایان باستانی اوتگارد بود؛ موجوداتی عظیم و قدیمی به نام «خدایان کهن» که میلیونها سال پیش در جنگی با کتون تبعید شده بودند. این مرگ نه تنها تعادل کیهانی را به خطر میاندازد، بلکه دروازهٔ سیاه اوتگارد که به وسیله ثور محافظت میشد باز میشود و تهدید بزرگی را متوجه نه تنها آزگارد بلکه سراسر دنیای انسانها (میدگارد) میکند.

لوکی در نقش خود به عنوان «خدای داستانها» و سفیر اسرار، نه تنها این مرگ را رقم زد بلکه داستان را چنان بنا نهاده که گویی خود آگاهانه سرنوشت برادرش را رقم میزند. نوعی بازی است با سرنوشت، جایی که مرگ ثور نه نقطه پایان، بلکه دروازه ورود به چالشهای جدیتر و نوینی برای مولتیورس مارول است.
پیامدهای کیهانی و روایتشناسی
مرگ ثور تنها یک غم یا تراژدی نیست، بلکه حرکت کلیدی در بازسازی تاریخ و ساختار جهان مارول است. با نابودی پلهای سیاه و رنگین، ثبت تاریخ آزگاردیها از واقعیت مارول حذف میشود و این تغییر ساختار، باعث میشود جهان مارول با بحرانهای ژانری، روایتی و حتی فلسفی روبرو شود. این جابهجایی در مرزهای جهانی، نشاندهنده یک ریبوت ظریف و در هم تنیده با روایتهای چندجهانی یا Multiverse است.
از زاویه هنری و اجرایی، کمیک Immortal Thor با کمیکبوکهای کلاسیکی مانند آثار جک کربی پیوند میخورد؛ جایی که نبردهای کیهانی عظیم و نقش خدایان، نقش به سزایی در فضاسازی و جهانآفرینی دارد. تصویری که از ثور مرده در میان برگهای طلایی دیده میشود، نمادی است از ناپایداری حتی قویترین قهرمانان در مقابل سرنوشت عظیم کیهانی.
نقش لوکی: بازیگر کلیدی در تراژدی ثور
لوکی به عنوان یکی از پیچیدهترین شخصیتهای مارول، در این داستان جدید، نه فقط یک شرور یا ضدقهرمان بلکه نویسنده اصلی داستان شمرده میشود. او با کشیدن نقشهای پیچیده، هدفی فراتر از کشتن برادرش دارد؛ نقشهای که قرار است جهان مارول را به سمت تحولات بزرگتر هدایت کند. نگاه تحلیلی به دیالوگهای لوکی و واکنشهای شخصیتهایی مثل اسکورج، پرده از بازی روانشناختی و پیچیدگی روایی بالای داستان برمیدارد.
در نهایت، مرگ ثور در Immortal Thor پیامدی فراتر از یک خط داستانی معمولی دارد؛ این رویداد در امتداد پویایی مولتیورس، توسعه شخصیتها و جهان گستردهتر داستانی مارول است که هماکنون بسیاری از طرفداران منتظر هستند تا ببینند آل اوینگ و تیم خلاق چگونه این بازی عظیم را به جلو میبرند.