سریال حلقههای قدرت (The Rings of Power) بهسرعت به ماجرای ساخت حلقههای قدرت و در پی آن معرفی کسانی نزدیک میشود که قرار است به نازگولهای آینده تبدیل شوند. این موضوع یکی از مرموزترین و هیجانانگیزترین جنبههای داستان است که هم برای طرفداران وفادار تولوکین و هم مخاطبانی که با داستان اصلی آشنایی دارند، جذابیت خاصی دارد.
در سهگانه اصلی ارباب حلقهها (The Lord of the Rings)، به روشنی بیان شده که نازگولها، نه فقط ارواحی سرگردان و سیاهپوست، در اصل پادشاهان انسانهایی بودهاند که هرکدام یکی از نه حلقه قدرت را به دست آوردهاند و بهمرور زمان و زیر نفوذ قدرت حلقهها، به موجودات شبحمانند تبدیل شدهاند. اما سریال مجبور است تا با حفظ وفاداری نسبی به منبع اصلی، خلاقیتهای ویژهای در داستان ایجاد کند که گاهی پایهریزی این پیشرویها، بینهایت دور از داستان کلاسیک میشود؛ به همین دلیل ممکن است حلقهها به دست شخصیتهایی برسد که در داستان اصل بعید به نظر میرسد.
بیشتر شایعات و گمانهزنیها در مورد پنج شخصیت اصلی است که بهنوعی احتمال میرود یکی از آنها به نازگول تبدیل شود. این شخصیتها به ترتیب از دورترین به محتملترین معرفی شدهاند:
5. آرفارازون (Ar-Pharazôn)؛ حکمرانی که شاید در مسیر تاریکی گام بردارد
در داستان اصلی، آرفارازون، آخرین پادشاه نومهنور است که در هنگام فروپاشی بزرگ جهان و شکسته شدن دنیا غرق میشود. با توجه به روایت مجموعه اصلی ارباب حلقهها که میگوید نازگولها پادشاهانی از میان مردمان بودهاند، بعضی فرضیات میگویند ممکن است سرنوشت آرفارازون بازنویسی و به نحوی نشان داده شود که او پس از مرگ، توسط حلقهای که به او داده شده است، به شکل یک نازگول درآمده باشد. این تغییر بهخاطر پیچیدگیهای سریال و ترکیب خطوط زمانی و شخصیتها کاملاً دور از ذهن نیست، و میتواند یک ورود غافلگیرکننده به دنیای نازگولها باشد. چنین پیشرفتی، خصوصاً با توجه به جاهطلبی و قدرتطلبی بیحد آرفارازون، داستان را به بعدی تاریکتر و پیچیدهتر سوق میدهد.

4. ایریِن (Eärien)؛ خیانت و تبدیل به “جادوگر” نازگول
ایریِن، دختر خائن اِلندیل و شاگرد سازندگان نومهنور، میتواند به یکی از شخصیتهای غافلگیرکننده تبدیل شود که حلقهای از قدرت را تصاحب میکند. همانطور که در کتابها قهرمانان انسان عصای ارباب حلقهها را حفظ میکردند، ممکن است این شخصیت تازهوارد در مناسبات سیاسی آرفارازون به موقعیتی برسد که حلقهای از حلقههای قدرت در دستش باشد. خیانت و کشش او به قدرت، میتواند او را به یکی از نازگولهای آینده بدل کند، شاید حتی به “جادوگر” معروف (Witchking)، که در فیلمها جمله معروف “هیچ انسانی نمیتواند مرا بکشد” را گفته است، اشارهای به این اتفاق داشته باشد.

3. تئو (Theo)؛ داغدیدگی و سقوط به سمت فساد
تئو، که مادرش در فصل اول “حلقههای قدرت” جراحت دیده و مُرده، داستانی غمانگیز دارد که او را تبدیل به شخصیتی بلاتکلیف و شکننده کرده است. بسیاری حدس میزنند که حرکات تئو، مخصوصاً کشیده شدن احتمالی به سوی قدرت و کنترل جهانی اطرافش، او را در مسیر یک سقوط تدریجی قرار داده که میتواند منجر به تبدیل شدنش به یکی از نازگولها شود. این خیزش فلسفی به سوی قدرت، کاملاً با الگوهای نازگولها همخوانی دارد: از انسانی کامل به سایهای ترسناک و نامرئی. شخصیت تئو در این دوران تازه سریال، سرشار از درونمایههای تراژیک است که زمینهساز تحولی اساسی است.

2. برانک (Brânk)؛ نمایندهای از شرق بیرحم
برانک، رهبر قبیلهای مرموز و تاریک در شرق، شاخصهای آشنا برای طرفداران دنیای تالکین است. او ممکن است نسخه سریالی شده خامل، دومین نازگول قدرتمند، باشد. خامل پیشتر به عنوان یکی از فرماندهان نیروهای سائورون معرفی شده بود و حلقهای از قدرت را به دست آورد. قبیله گادریمِ خامل، توسط فیلم و سریال به نوعی نماینده تولد بدریخت شرارت شرق است، که هوادار جادوگر تاریک و خدمتگزار سائورون میباشد. نمایشی از برانک با خصوصیات سایهوار و قتلعامگر، زمینه را برای تبدیل او به نازگول دوم فراهم میکند.

1. کهمن (Kemen)؛ بازیگر جاهطلب و آستانه سقوط
کهمن، شخصیتی خلق شده مخصوص سریال است و نه داستانهای اولیه تالکین. با وجود این، نقشی که در داستان ایفا میکند بسیار تاثیرگذار و پررنگ است؛ از کشتن والاندیل گرفته تا ایجاد تهمتهایی علیه اِلندیل. کاملاً محتمل است که او در روند سریال، توسط آرفارازون به رهبری در نومهنور و به دست آوردن حلقهای از قدرت، گرفتار شود و تبدیل به یکی از نازگولها شود. شخصیت او به عنوان یک مرد نرمدست و جاهطلب، میتواند نمایانگر یکی از سقوطهای اساسی در این داستان باشد: فراگیر شدن اندیشه قدرتطلبانه و گمراهکننده که به نابودی میانجامد. این اتفاق میتواند یکی از چرخشهای حساس داستانی و نقطه اوج سریال باشد.

در نهایت، سریال با حفظ عناصر کلاسیک داستان تالکین اما دادن نوآوریها به ساختار، مسیر تازهای در روایت آغاز کرده که برای مخاطبان ایرانی و طرفداران دنیای «ارباب حلقهها» هم جذابیتهای تازه دارد. پرسشهای فراوانی که سریال طرح میکند، از جمله اینکه «کدام شخصیت قرار است به یکی از نازگولها تبدیل شود؟» همچنان باز است و این پیچیدگیها باعث شده سریال حکایت بیپایان قدرت، خیانت و سقوط را بهتر و از زاویهای نو تجربه کنیم.